فاطمیه روح غدیر ـ جلسه دوم

3

نویسنده

ادمین سایت

دومین جلسه از مراسم ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، روز سه شنبه مورخ 01 اسفند 1396 در دفتر نماینده ولی فقیه در استان البرز با سخنرانی «حجت الاسلام کاشانی» پیرامون موضوع «فاطمیه روح غدیر» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.

 

* نکته: موضوع «فاطمیه روح غدیر» مختصری از جلسات موضوع «فاطمیه ناموس تشیع» می باشد.

 برای دریافت این کلیپ صوتی، اینجا کلیک نمایید.

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«إِلهی وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

ظاهر مالی و باطن ولایی مسئله‌ی فدک

عرض تسلیت به پیشگاه حضرت حجّت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه.

عرض کردیم سه سؤال برای ما مطرح است و با توجّه به این‌که امروز روز شهادت زهرای اطهر است تتمّه‌ای هم برای امروز داریم. سه سؤال داریم؛ اوّل این‌که اگر ماجرای فاطمیّه یک ماجرایی است، یک مراسمی است، مناسکی است که خیلی اهمّیّت ندارد آن را کنار بگذاریم، این‌قدر حسّاسیّت درست نکنیم. واقعاً مسئله‌ی حسّاسی است. یک وقت من بعضی از بهتان‌هایی را که به اهل بیت نسبت می‌دادند یک جایی عرض می‌کردم، عزیزی اعتراض کرد چرا این بهتان‌ها را می‌گویی؟ می‌گفت بهتان است، توهین است. عرض کردم بله، ما ناراحت هستیم، ولی خداوند این کار را انجام داده، خداوند بهتان‌هایی که به حضرت مریم زده‌اند را فرموده برای این‌که ما بتوانیم تحلیل کنیم.

Kashani-02-13961201-FatemiyeRoheGhadir-Thaqalain_IR-1

ما محضر شما عرض کردیم در بهترین و تمیزترین حالت ما هر چه بخواهیم مسئله‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها با خلیفه‌ی اوّل را بیان کنیم، در هر صورتی، مسئله دو صورت بیشتر ندارد. ایشان تقاضا کرده زمین من را پس بدهید و ظاهر مالی مسئله را هم حضرت حفظ کرده است. بله، بنده هم مثل شما معتقد هستم مآل پشت سر آن مسئله‌ی ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام است، ولی حضرت برای این‌که همه‌ی افکار عمومی اصل مسئله را متوجّه شوند، حتی طرفداران حکومت. حضرت می‌فرماید: باغ ما را بدهید هزینه‌ی زندگی فرزندان من، حسنین من است. حضرت مسئله‌ را مالی مطرح می‌‌کند، هر جای دنیا، هر کسی قدری دین‌دار باشد -خیلی هم دین‌دار نه- وقتی به او بگویند در این مسئله روایتی است که حقّ شما سلب می‌شود، طبیعتاً باید بپذیرد.

به هر کدام از ما بگویند شما استثنائاً از این حق محروم هستید، چه می‌فرمایید؟ می‌گوییم چرا؟ می‌گویند امام صادق فرموده است. ما هم می‌پذیریم، دعوا نمی‌کنیم. قهر کردن یعنی نپذیرفتن، یعنی برای این‌که مالی، باغی که برای من نیست، دستور پیغمبر هم روی آن است من نپذیرم، نستجیر بالله این یعنی چشم‌داشت به اموال مردم. این یک طرف قضیّه است که برای غیر شیعه این هم قابل تحمّل نیست، چون زهرای اطهر سلام الله علیها از اصحاب پیغمبر صلّی الله علیه و آله است.

آن طرف قضیّه هم این است که حضرت زهرا این روایت را روایت نمی‌دانست که قهر کرده، یعنی غصب کردید به دروغ هم یک روایت به پیغمبر نسبت می‌دهید که این غصب را تئوریزه کنید. هم غاصب هستید هم دروغگو هستید. برای همین قهر کردند. ما هر چه این را مؤدّبانه، به صورت محترمانه مطرح کنیم مسئله خیلی… اصلاً همین مشکی که شما به تن کرده‌اید تنش‌زا است، برای چه مشکی به تن کرده‌اید؟ اگر مسئله‌ این‌قدر مهم نیست از آن دست برداریم. باور کنید اگر فقط بیت رهبری مراسم فاطمیّه نگیرد عربستان حاضر است خیلی عقب‌نشینی کند، فقط با همین. نه همه‌ی مراسم‌ها را تعطیل کنید، بگویید بیت مراسم نگیرد، چون این‌جا خیلی حسّاس است. چرا شما از این مسئله دست برنمی‌دارید با این‌که اهل وحدت هم هستید؟

مقایسه‌ی اهمّیّت غدیر و فاطمیّه

برای این‌که این مسئله زرّادخانه‌ی فکر تشیّع است، روح غدیر است. عرض کردیم اگر ما را مضطرّ کنند، بگویند یا برای غدیر برنامه نگیرید یا برای فاطمیّه برنامه نگیرید ما حاضر هستیم برای غدیر برنامه نگیریم، چون غدیر جنبه‌ی ایجابی دارد، با آن همه اهمّیّت. من می‌خواهم عظمت فاطمیّه را بگویم، جایگاه غدیر معلوم است، اصلاً وقتی انسان مقایسه می‌کند با یک امر مهم مقایسه می‌کند. این‌که می‌‌گویند این کار را انجام بدهی ثواب حج دارد چون ثواب حج روشن است آن را مقایسه می‌کنند، ثواب بنده آزاد کردن دارد چون ثواب بنده آزاد کردن معلوم است. مسئله‌ی غدیر ایجابی است که چه کسی مولا است؟ امّا در فاطمیّه چون دو گزینه کاندیدای مسئله‌ی خلافت هستند و مدّعی هستند، شما اگر یکی را حذف کنید دیگری طبیعتاً اثبات می‌شود، چون حالت سومی ندارد.

در مسئله‌ی فاطمیّه حضرت زهرا سلام الله علیها با سلب مشروعیّت از یک طرف ماجرا اثبات ولایت کردند، لذا روح غدیر است و مؤثّرتر از غدیر است. اصلاً این تدبیر رسول خدا بوده، کنار 23 سال تلاشی که برای معرّفی امیر المؤمنین صلوات الله علیه کردند جریان دیگری را هم به عنوان ضمانت قرار دادند که اگر آن خاکریز شکست خورد خاکریز بعدی حفاظت کند. برای همین است که اهمّیّت دارد، نمی‌شود از آن دست برداشت.

عرض کردم ما 17، 18 سالی است در بحث غدیر کار می‌کنیم، بحث‌های غدیری مفصّل است، ما سال اخیر در یک جایی یک بحث غدیر شروع کردیم 16، 17 جلسه است هنوز از سند بیرون نرفته‌ایم وارد متن شویم. بحث که این‌طور طول می‌کشد می‌گویند بحث‌ها اختلافی است. نمی‌گویم ما آن‌جا جواب نداریم بدهیم، الحمدلله حرف برای گفتن داریم، بزرگان برای ما خیلی حرف‌ها به یادگار گذاشته‌اند. امّا مسئله‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی زود جواب می‌دهد. من هرگز ندیدم عالم غیر شیعی در بحث حدیث ثقلین، حدیث غدیر، حدیث منزلت از حالت خود بیرون بیاید و فحاشی کند. امّا در مسئله‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها این حالت وجود دارد.

چرا خدا در قرآن ناسزا به حضرت مریم را نقل کرده است؟ «ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا».[4] نه پدر تو این کار را انجام می‌داد نه مادر تو – نستجیر بالله- اهل فحشا بود. چرا قرآن این را می‌گوید؟ «لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا»،[5] – نستجیر بالله- به خود او نسبت دادند. آخوندهای یهودی برای خودشان دکّان درست کرده بودند، اگر بحث بود این‌ها در بحث کم نمی‌آوردند. ولی حضرت مریم یک اعجازی، یک آیتی آورد، طفل در گهواره سخن می‌گفت، آن‌ها دیگر برهان نداشتند پاسخ بدهند. وقتی برهان نداشتند باید ناسزا بگویند. قرآن هم ناسزای آن‌ها را نقل کرده، این‌ علامت بیچارگی است. علامت ضربه‌ای است که خورده است، صدای فریاد از روی درد است که این‌طور ناسزا می‌‌گوید و کار تمام است.

فقدان برهان در جواب مسئله‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها

در موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها دقیقاً مسئله همین‌طور است. شما در بحث غدیر هر چه طولانی بحث کنید طرف مقابل دشنام نمی‌دهد، شما یک چیزی می‌گویید او هم یک چیزی جواب می‌دهد، باز شما پاسخ می‌دهید. کسی اهل انصاف باشد چه بسا متوجّه می‌شود حق با چه کسی است، ولی او خود را به زحمت نمی‌اندازد. ولی مسئله‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها این‌طور نیست، چون ما مسئله را تصویر کرده‌ایم یا یک طرف دنبال اموال بیت المال است، چشم به اموال مردم دارد، یا یک طرف دروغ و غصب مرتکب شده است. اگر طرف دوم را بخواهد بگوید شما مثلاً یک ملک وقفی 20 متری در کرج داشته باشید، آیا به غاصب کذّاب تولیت وقف یا امانت می‌دهید که به حکومت اسلامی بدهد؟ یک جای خیلی بی‌اهمّیّت را دست او می‌سپارید؟ این کار را انجام نمی‌دهید.

او می‌بیند اگر بخواهد این را بپذیرد خیلی اوضاع خراب است، می‌آید به حضرت زهرا سلام الله علیها دشنام می‌دهد، چون برهان ندارد، گرفتار است. این‌که می‌گوید به خانه‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها ریختند که اموال مردم را بگیرند و پس بدهند این دشنام صریح است، باید چه بگویند؟ این همان «لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا» است که یک ناصبی می‌گوید، قرآن هم می‌فرماید: «وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظيماً».[6] ما هم این‌جا می‌‌گوییم «وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ فاطمة بُهْتاناً عَظيماً». جز ناصبی این حرف را نمی‌گوید، نواصب این‌طور می‌گویند، ابن تیمیه می‌گوید.

عبد العزیز دهلوی یک جمله‌ای می‌گوید، این را جزء فضائل آورده است، این خیلی عجیب است. این نشان می‌دهد شما نگاه نکنید رسانه‌ی دشمن به اسم فضیلت صحبت می‌کند، ببینید چه می‌گوید. به عنوان فضائل خلفا عبد العزیز دهلوی می‌گوید، پدر و پسر، اسم پدر او هم شاه ولی الله دهلوی است، خیلی در شیعه‌کشی هندوستان و عراق نقش داشته است. در فضائل خلیفه می‌گوید: او این‌قدر شجاع بود… این را حافظ ابراهیم به شعر تبدیل کرده است: «وَ قَولَةٌ لِعَلِی قَالَهَا عُمَر»، این را به شعر درآورده است. می‌گوید: این‌قدر مرد بود که توانست برود و بگوید. چرا؟ می‌گوید: چون وقتی دید – نستجیر بالله- اراذل و اوباش در خانه‌ی فساد جمع شده‌اند…

Kashani-02-13961201-FatemiyeRoheGhadir-Thaqalain_IR-2

این را همه نمی‌گویند، بقیّه انکار می‌کنند، کسی که می‌بیند نمی‌شود موضوع را انکار کرد وارد فضای فحاشی می‌شود. این‌ آثار الآن موجود است، این‌که خاندان عبقات در مجموع بیش از 100 جلد کتاب در ردّ حرف‌های عبد العزیز دهلوی نوشته‌اند به خاطر توهین‌هایی است که کرده و اثری که در شیعه‌کشی در هند داشته است. ما متأسّفانه آثار این خانواده را هنوز چاپ نکرده‌ایم، زحمت را او کشیده ما هنوز صلاح ندانسته‌ایم این آثار را چاپ کنیم. بعضی جاها ولیّ فقیه 15 سال پیش 100 میلیون کمک کرده است، بودجه هم وجود دارد، علاقه وجود ندارد.

ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام بین ما غریب است، هنوز غدیر نشده ما روزشمار عاشورا می‌زنیم. غدیر برای ما مهم نیست که برای دنیا مهم نیست. شأن جلسه نیست من حرف عادی بگویم، ولی عرض می‌کنم. یک جایی معطّل شدم به جلسه دیر رسیدم، سر کوچه یک صف طولانی بود که آجیل بخرند. گفتم پیشواز یک ماهه؟ آجیل برای کجا؟ لابد برای نوروز است. ما یک دهم این چیزی که برای نوروز آماده می‌شویم برای غدیر ابداً مهیّا نمی‌شویم. غدیر برای ما مهم نیست که برای عالم مهم نیست، ولی برای حضرت زهرا سلام الله علیها مهم است. خود را و فرزندان خود را فدای امیر المؤمنین علیه السّلام می‌کند، برای او مهم بود. ما که می‌گویم بزرگان را عرض نمی‌کنم، خود من خیلی کم کار هستم.

موضوع قیام زهرای اطهر سلام الله علیها به گونه‌ای است که این‌ها را دچار تناقض می‌کند. من یک نمونه از این تناقض را باز می‌کنم شما ببینید. همین فحاشی علامت بی‌دلیل بودن، گرفتار بودن است، وسط اقیانوس از درخت بالا رفتن است. کسانی که می‌گویند ابداً کسی حق ندارد به یار پیغمبر که او را یک ثانیه دیده یا یک بار دست او به پیغمبر خورده یا نابینا بوده از کنار پیغمبر یک مرتبه عبور کرده، اگر کسی به این شخص بگوید شجاع نیست باید او را زد. سیوطی یک ماجرایی نقل می‌کند، من برای این‌که بگویم چقدر تفاوت رفتار وجود دارد، چرا باید با فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها این‌قدر متفاوت رفتار شود، چرا باید به او جسارت شود، این را می‌گویم. اوصاف خاصّه‌ی او را کنار بگذارید، صحابی پیغمبر صلّی الله علیه و آله که هست.

بعضی احکام مختصّ بانوان است، بعضی احکام مختصّ آقایان است. مثلاً شهادت زن نصف مرد است، یعنی اگر در یک مسئله‌ای یک مرد بخواهد شهادت بدهد نیاید در بعضی مسائل فقه این‌طور است که دو نفر زن باید بیایند شهادت بدهند. یک نفر سؤال کند زن خاصّی منظور است یا همه‌ی زن‌ها؟ پاسخ این است که همه‌ی زن‌ها. طرف دارد فقه می‌نویسد، می‌‌گوید شهادت هر زنی نصف مرد است -من جزئیّات مسئله‌ی فقهی را نمی‌خواهم بگویم- حتّی اگر عایشه باشد. این یعنی چه؟ یعنی عایشه برترین زن است، ولو او هم باشد این حکم شرع است. شما توهین برداشت می‌کنید؟ اتّفاقاً بوی فضیلت می‌دهد، می‌گوید برای هر زنی این حکم وجود دارد، حتّی اگر عایشه امّ المؤمنین باشد. این توهین نیست، این فضیلت است، به عنوان برترین زن. سیوطی می‌گوید: باید دهان این فرد را شکست که این‌طور اسم عایشه را می‌برد.

خانه‌ی علیّ بن ابی‌طالب و فاطمه‌ی زهرا علیهما السّلام خانه‌ی اوباش است چطور؟ چرا متفاوت رفتار می‌کنی؟ چرا باید گریه‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها تحمّل نشود؟ مثلاً ایشان در یک گوشه‌ای گریه می‌کرد چه بود که با آن مخالفت می‌شد؟ چرا وقتی او از دنیا می‌رود در روایات معتبر آمده که هم عایشه ابراز شادی می‌کند هم تابوت او را تمسخر می‌کند؟ این فقط در منابع ما نیست. با شما چه کار کرده بود؟ چرا شما واکنش غیر از آنچه که نشان می‌دهید دارید؟ شما یک نمایی دارید، بحث‌های علمی، اصحاب پیغمبر عزیز هستند، اصلاً به ما اعتراض می‌‌کنید که چرا به همه‌ی اصحاب پیغمبر احترام نمی‌گذارید، حتّی آن‌هایی که یک ثانیه پیامبر را دیدند؟

عبد الله بن مبارک که از ائمّه‌ی حدیث و تابعین است می‌گوید عمر بن عبد العزیز خیلی عادل است، در حدّ عمر ثانی است یا «خَامِسُ خلفاء الرّاشدین» است، این‌طور می‌گویند. ایشان برتر است یا معاویه؟ می‌دانید معاویه جزء اصحاب برجسته نیست، بعد از فتح مکّه و مجبور شدن مسلمان شد. از او سؤال می‌کنند، می‌‌خواهم ببینید چرا عرض می‌کنم این‌ها دچار تناقض می‌شوند. می‌گوید: عمر بن عبد العزیز؟! از نظر آقایان می‌‌گویند عادل است و مهدی این امّت است. می‌‌گوید: خیلی ناراحت شدم، این چه مثالی است که زدی؟ «الغُبَارُ»،[7] غباری که «الَّذِي دَخَلَ أنف فرس مُعَاوِيَة»، غباری که داخل بینی اسب معاویه است از صد نفر مثل عمر بن عبد العزیز برتر است، یار پیغمبر را با کسی مقایسه نکنید. فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها با آن همه اوصاف جلیله را کنار بگذارید، صحابه که هست، خانه‌ی او خانه‌ی اوباش است؟! خانه‌ی او محلّ…

ابن تیمیه امام عربستانی‌ها است، خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها محلّ اموال مردم است که حبس شده است؟! چرا این‌جا از آن‌ ادعاها خارج می‌شوید؟ «بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ فاطمة بُهْتاناً عَظيماً». چیزی ندارند بگویند، کاری که زهرای اطهر کرده آبرویی باقی نگذاشته است. شما هر چه سعی کنید موضوع را خوب جلوه بدهید اصل موضوع را نمی‌توانید حذف کنید.

بیان موسی بن جعفر برای ماجرای فدک

همین که ما سیاه پوشیده‌ایم یعنی داریم به عدّه‌ای نسبت قتل می‌دهیم، چون مسئله مهم است. ما در طول تاریخ همواره در اقلیّت بوده‌ایم، ائمّه‌ی ما نمی‌خواستند این مسئله‌ها فراموش شود. ابداً اجازه نمی‌دادند. ده‌ها مثال داریم اهل بیت اجازه‌ی فراموشی نمی‌دادند. یکی از این‌ها کاری است که موسی بن جعفر انجام داده است. در بین ائمّه‌ی ما موسی بن جعفر سلام الله علیه برای حفظ زهرای اطهر خیلی تلاش کرد، برای معرّفی کاری که حضرت زهرا سلام الله علیها انجام داده است. ایشان در دوره‌ی هارون است.

ما الآن چیزهایی می‌شنویم که بعضی مسئولین -نمی‌دانم این بعضی‌ اقل هستند یا اکثر هستند، خدا ما را إن‌شاء‌الله نجات بدهد، در مهمانی ثروتمندان شرکت می‌کنند، در مجالس آن‌ها سکّه سر داماد می‌ریزند. خدا إن‌شاء‌الله آن مسئولینی که آبروی تشیّع را می‌برند، دست آن‌ها در جیب بیت المال است، برای منافع شخصی، باندی، از دین خرج می‌کنند با قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها محشور کند. آن‌هایی که خدمت دارند، نام و نشان دارند یا بی‌نام و نشان هستند اخلاص دارند، برای حفظ تشیّع، برای حق، در هر حزب و باندی هستند برای حق کار می‌کنند، خدا آن‌ها را با یاوران امیر المؤمنین علیه السّلام محشور کند.

هارون کسی نیست که سکّه سر داماد خود بریزد، هارون این‌قدر فتوحات دارد ده‌ها رساله‌ی دکتری در مورد شخصیّت او داریم. این را رهبر انقلاب حفظه الله هم فرموده‌اند. وقتی جعفر برمکی می‌آید که داماد هارون شود یک قوطی‌هایی از فلز درست می‌کنند، منتها سبک، چون سنگین باشد بزنند سر مردم می‌شکند. داخل این‌ها کاغذ می‌گذارند روی سر داماد می‌ریزند، مردم که برمی‌دارند داخل آن مثلاً نوشته خراج شهر فلان به مدّت دو سال. سکّه سر داماد خود نمی‌ریخت، استانداری فلان جا، انحصار واردات فلان، از این چیزهایی که الآن به هم می‌دهند آن‌هایی که ژن‌شان خوب است! او هم روی سر داماد می‌ریخت. یک سال به حج می‌رفت یک سال به فتوحات سر می‌زد، در زمان او بنی عبّاس در اوج شوکت و قدرت است و موسی بن جعفر سلام الله علیه در اوج خفقان است.

بحث چه بود؟ بحث این بود که ما از مسئله‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها برای وحدت عقب‌نشینی کنیم یا نکنیم؟ البتّه وحدت را باید بعداً توضیح بدهیم، ما قطعاً طرفدار وحدت هستیم. ولی گاهی بعضی فتنه‌گرها به اسم وحدت می‌خواهند بقیّه را خراب کنند، یعنی یک تفسیری می‌گویند که صاحب آن کسی که می‌گوید وحدت، از آن راضی نیست. در حدّ این‌که در تهران جاهایی داریم یک کاغذ تسليت اجازه نمی‌دهند بزنید. کسی که وحدت می‌گوید مراسم فاطمیّه دارد، بفهمم او چه می‌گوید، او هم وحدت می‌گوید هم فاطمیّه می‌گیرد، او یک تقریری دارد که هم وحدت را قبول دارد هم نمی‌تواند دست از فاطمیّه بردارد.

قدرت و شوکت هارون این‌طور بود، بسیار فرد عجیبی بود. آمد برای خود مشروعیّت کسب کند این همه ثروت را مردم می‌دیدند، تقریباً عمده‌ی جهان آن روز دست هارون است. اهل بیت به مردم می‌گفتند – پیغام می‌رسید- این شخص این همه پول دارد زمین ما را غصب کرده‌ است. این خیلی بد است. می‌گویند تو هزاران میلیارد داری این پول کم من را… درست است که فدک اهمّیّت دارد، به نسبت جهان اسلام که چیزی نبود. خیلی هم به دل مردم می‌نشیند، می‌گویند پیغمبر چقدر مظلوم است یک تکّه باغ را از فرزندان او گرفته‌اند، به مروان داد، به دیگری داد، این باغ را هم می‌داد. اصلاً برای این‌ها هم نیست این‌ها می‌گویند برای ما است، شما که این همه در اختیار دارید باغ را بدهید. هارون هم دید بد است در رسانه و افکار عمومی این‌طور می‌گویند.

در دیداری که با موسی بن جعفر در مدینه داشت گفت ما این فدک شما را بدهیم خلاص شویم، محلّ  فدک را مشخّص کنید تقدیم شما کنیم. همه این قسمت را می‌دانید، حضرت فرمودند: نمی‌توانی بدهی. گفت: چرا نمی‌دهم؟ می‌دهم، حرفی بزنم روی حرف خود می‌مانم. فرمود: نمی‌توانی بدهی برای این‌که همه‌ی حکومت تو فدک است. فدک نماد غصب و کذب است. نکته این‌جا است هارون کنار قبر پیغمبر سلام الله علیه آمد، گفت: یا رسول الله ببین پسر تو دارد فتنه‌گری می‌کند وحدت جامعه‌ی اسلامی را به هم می‌زند.

معنای وحدت در جامعه‌ی اسلامی

آن وحدتی که همه دست به دست هم بدهند حق در جامعه مخفی شود وحدت نیست، توطئه است. وحدت نیست که شما حقّ و باطل را طوری ممزوج کنید حق روشن نشود. حقّ و باطل که با هم وحدت نمی‌کنند. وحدت برای جایی است که به حق کمک شود نه این‌که حق دفن شود. هارون به حضرت موسی بن جعفر اتّهام زد، گفت: یا رسول الله ببینید این پسر شما دارد وحدت ما را می‌شکند، همه دارند به یک سمتی می‌روند… بله، با این تعبیر نگاه کنید سیّد الشّهداء علیه السّلام هم وحدت شکن است، عمده‌ی افکار عمومی آن زمان بالاخره در هر صورت با یزید بیعت کرده بودند. شما عقب‌نشینی کنید، اکثریت او را می‌خواهند.

وحدت آن‌جایی که حق بخواهد مخفی شود نیست، اتّفاقاً این‌جا است که حق شهید می‌شود. اتّهام موسی بن جعفر روحی له الفداه این بود که دارد وحدت‌شکنی می‌کند. نه، شما می‌خواهید مسئله‌ی قیام زهرای اطهر سلام الله علیها را نابود کنید، بگویید این زمینی که می‌گفتند دادیم، دعوا تمام شد. دعوا سر یک زمین بود. دعوا سر یک زمین هم بود، فقط زمین نبود، موسی بن جعفر عقب‌نشینی نکرد و متّهم شد دارد در جامعه فتنه می‌کند. حقیقتاً هم در جامعه‌ی بنی عبّاس فتنه کرد، حقیقتاً جامعه‌ی بنی عبّاس را به هم ریخت، حقیقتاً شکاف ایجاد کرد، شقاق ایجاد کرد. اگر ملاک هارون باشد هیچ فتنه‌ای مثل حضرت موسی بن جعفر برای او نبود، واقعاً همین‌طور است. رأس فتنه خود هارون بود، حضرت عقب‌‌نشینی نکرد.

بقیّه‌ی ائمّه هم همین‌طور هستند. من دوست دارم این چند جمله را عرض کنم، آن چیزی که خیلی ما امروز احساس نیاز می‌کنیم، بنده سال گذشته هم با یک تعبیر دیگری با عنوان نبود بنی هاشم عرض کردم، این مسئله را مفصّل می‌شود بحث کرد. چه شد که علم‌داری دست حضرت زهرا سلام الله علیها افتاد؟ در این زمان حضرت زهرا جلودار و امام است، نه امیر المؤمنین علیه السّلام. من چند مورد را سریع بگویم. همه‌ی نقل‌ها به جز یک نقل این است که خلیفه‌ی دوم برای آتش زدن خانه‌ی امیر المؤمنین و حضرت زهرا، حضرت زهرا را تهدید کرده است. هر جا را ببینید جز یک جا این است که می‌رود به حضرت زهرا می‌گوید: به خدا محبوب‌ترین فرد در این جامعه بعد از پدرتان شما هستید، «وَ اللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ»،[8] ولی من خانه را روی سر شما آتش می‌زنم اگر علی و زبیر بیعت نکنند.

اگر علی و زبیر بیعت نمی‌کنند برو به خود آن‌ها بگو، برای چه به حضرت زهرا می‌گویی؟ حضرت زهرا در این موضوع چه نقشی دارد که او را تهدید می‌کنی؟ برو به علی و زبیر بگو، به آن‌هایی که متخلّف از بیعت تو هستند بگو. این را در ذهن داشته باشید حضرت زهرا تهدید می‌شود، در عمده‌ی نقل‌ها این‌طور است. مادامی که زهرای اطهر سلام الله علیها زنده است امیر المؤمنین علیه السّلام بیعت نمی‌کند، نقل صحیح بخاری این است بعد از زهرای اطهر امیر المؤمنین بیعت کرد. یعنی مانع بیعت، علی علیه السّلام نبود، مانع بیعت که بود؟ فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بود. این دو مورد.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله دو مرتبه در طول عمر شریف خود به امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»،[9] یکی موقع وصیّت است. دست حضرت زهرا سلام الله علیها را در دست امیر المؤمنین قرار داد، فرمود: «هَذِهِ وَدِيعَةُ اللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ»،[10] این امانت خدا و رسول است، امانت خدا است یعنی برای منِ پیغمبر هم امانت خدا است، باید حواس خود را جمع کنم. «فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِي فِيهَا»، مراقب او باش. بعد فرمود: «انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»، از دستورات فاطمه اطاعت کن. امیر المؤمنین هم شوهر است و هم امام است.

این را چند مرتبه از من شنیده‌اید، چون یاد بعضی از مسئولین می‌افتم که پشت به امام می‌کنند عقب‌نشینی می‌کنند خیلی منزجر می‌شوم. عموی پیغمبر آمد نگاه کرد، به امیر المؤمنین گفت: من بنی هاشمی‌ها را می‌شناسم، این چهره‌ای که من از فاطمه دیدم دیگر چیزی نمی‌ماند، فرصت را غنیمت بشمار، حیف است در جامعه‌ی اسلامی اختلاف و دعوا و درگیری باشد. گاهی بعضی افراد خیلی اخلاقی رفتار می‌کنند که روح دین را از بین ببرند. وقتی عثمان نماز شکسته در سفر را تمام خواند پیش بعضی عرفا آمدند، گفتند: نماز شکسته را تمام خواند، آن‌ها گفتند: از مسائل دنیا برای ما نگویید، اختلاف‌افکنی نکنید. نماز را خراب کردند. اخلاقی که برای حفظ شخصیّت، صاحب اخلاق دین را زیر پا می‌گذارد چه اخلاقی است؟ روح شهوت‌پرستی است، این اخلاق نیست. به اسم اخلاق، ظاهر اخلاق است ولی می‌خواهد دین را خراب کند.

گفت: دعوا بد است، زشت است، مردم چه می‌گویند، می‌گویند پدر زن و داماد پیامبر دعوا کردند. یک تشییع جنازه‌ی بزرگ، یک مکان خوب بگیرید، همه بیایند شرکت کنند، همه در ثواب آن شریک باشند.

Kashani-02-13961201-FatemiyeRoheGhadir-Thaqalain_IR-3-300x156

علم‌داری فاطمه سلام الله علیها در مسئله‌ی ولایت

امیر المؤمنین صلوات الله علیه می‌توانست بفرماید نمی‌خواهم، می‌توانست بفرماید باشد. هیچ‌کدام را نفرمود، فرمود: «أَمَرَتنی سَیِّدَةُ النِّسَاء بِسَترِ أَمرِهَا»، فاطمه‌ی زهرا دستور داده نه. عجیب است، فاطمه دستور داده نه، علم‌داری با زهرای اطهر است، او را تهدید می‌کنند، تا زمانی که او زنده است امیر المؤمنین بیعت نمی‌کند، علی جان دستورات او را اطاعت کن، فاطمه دستور داده امر مخفی باشد. اصلاً طرف دعوا حضرت زهرا سلام الله علیها است، برای این‌که وقتی می‌خواهند بروند از او عیادت کنند، در افکار عمومی بگویند بالاخره آشتی کردیم، حضرت آن‌ها را راه نمی‌دهد. امیر المؤمنین علیه السّلام را واسطه می‌کنند، یعنی حضرت زهرا عقب‌نشینی نمی‌کند امیر المؤمنین را واسطه می‌کنند. یعنی کسی که طرف دعوا است زهرای اطهر است، از این موارد زیاد است. کسی که طرف دعوا است زهرای اطهر است.

امیر المؤمنین واسطه شد آن‌ها به خانه آمدند. زهرای اطهر سلام الله علیها روی خود را به سمت آن‌ها نکرد، این‌ها این طرف نشستند حضرت روی مبارک خود را برگرداند، جا به جا شدند روی مبارک خود را برگرداند، مرتبه‌ی سوم توان جسمی ایشان این‌قدر اواخر تحلیل رفته بود سر مبارک خود را نمی‌توانست تکان بدهد. به خادم خود اشاره کردند: «حَوِّلنَ وَجهی»،[11] سر من را برگردانید. یعنی این رو روی بهشت است، این پنجره‌ی بهشت است، این را به سمت دشمن علی نمی‌کنم.

کسی که مقابل ایستاده، کسی که درگیری اصلی را ایجاد کرده حضرت زهرا سلام الله علیها است. به ذهن می‌رسد کأنّ حضرت زهرا امام است. بنده یک تحلیلی از این موضوع داشتم، بعد یک روایتی از صدیقه‌ی طاهره دیدم همان تحلیلی که به ذهن من رسیده بود خود حضرت فرموده بود. به جای این‌که تحلیل خود را بگویم عین روایت حضرت زهرا سلام الله علیها را عرض می‌کنم. روایت را مختصر می‌کنم.

وقتی پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله از دنیا رفتند «كَانَتْ فَاطِمَةُ تَأْتِي قُبُورَ الشُّهَدَاءِ»،[12] زهرای اطهر سلام الله علیها دائماً به زیارت قبور شهدای احد می‌رفت. «وَ تَأْتِي قَبْرَ حَمْزَة»، سر قبر حمزه‌ی سیّد الشّهداء می‌رفت، دائماً، «کَانَت… تَأتی». «وَ تَبْكِي هُنَاك‏»، و آن‌جا گریه می‌کرد. بعد سؤال می‌کردند چرا می‌فرمود فراق پدر؟ مدام به ما می‌گویند بیت الأحزان سیاسی بود، خود روایت می‌گوید بیت الأحزان چه بود. بی‌بی اگر برای فراق پدر می‌خواهید گریه کنید از خانه‌ی شما تا مسجد پیغمبر، محلّ قبر مطهّر رسول خدا راه زیادی نیست، به آن‌جا بروید گریه کنید اگر برای پدر شما است، چرا سر قبر حمزه‌ی سیّد الشّهداء و شهدای احد می‌روید؟ دور است. صدیقه‌ی طاهره قبل از هجوم باردار است، بعد از هجوم جانباز است، شرایط سخت است، چرا به آن‌جا می‌روید؟ آن‌جا سقف ندارد، زیر تیغ آفتاب است، به مسجد پیغمبر صلّی الله علیه و آله تشریف ببرید. چرا حضرت به آن‌جا می‌رود؟

حضرت می‌خواهند بگویند اگر این شهدا بودند وضع این‌طور نمی‌شد، اگر حمزه بود وضع این‌طور نمی‌‌شد. جای خالی حمزه را حس کنم، برای همین برای فراق پدر بالای سر حمزه می‌آیم گریه می‌کنم. همان که امیر المؤمنین علیه السّلام هم فرمود اگر حمزه عموی من یا برادر من جعفر بودند من این‌طور غریب نمی‌شدم.

بالاخره امام حسین علیه السّلام در کربلا 70 تا 100 یار بیشتر ندارد، ولی تا زمانی که این‌ها هستند نوبت به بچّه‌ها‌ی اهل بیت نمی‌رسد، نوبت به علیّ اکبر سلام الله علیه نمی‌رسد، ابداً نوبت به زینب کبری نمی‌رسد. امیر المؤمنین علیه السّلام آن‌قدر یار ندارد که فاطمه‌ی زهرا باید به میدان بیاید، جای خالی حمزه کاملاً حس می‌شود. جعفر هم که دورتر بود در جنگ موته شهید شده بود. راوی می‌گوید: گفتم بی‌بی اگر پیغمبر امامت امیر المؤمنین را فرموده بود که شما می‌فرمایید فرموده… حضرت زهرا سلام الله علیها قسم خورد که فرموده، فرمود: به خدا سوگند از پدرم در مورد امیر المؤمنین شنیدم که «وَ هُوَ الْإِمَامُ بَعْدِي»، امام بعد از من علیّ بن ابی‌طالب است.

همین سؤال ما، از حضرت زهرا سلام الله علیها سؤال کرد، هزار و 50 سال پیش در کتاب خزّاز قمی آمده، شاگرد شیخ صدوق است. می‌گوید گفت: بی‌بی چرا خود علیّ بن ابی‌طالب به میدان نیامد از خود دفاع کند؟ چرا علم‌داری با شما شده است؟ یک جوابی داد که این روایت را… یک روایتی از پیغمبر صلّی الله علیه و آله خواند که شما می‌بینید زهرای اطهر سلام الله علیها با تمام وجود به آن عمل کرده است. سؤال راوی این بود، گفت: چرا علی به میدان نیامد از خود دفاع کند، کنار کشید؟ چرا شما جلوداری می‌کنید؟ فرمود: از پدرم شنیدم «مَثَلُ عَلِيٍّ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ»، اگر من علمداری می‌کنم چون پیغمبر فرمود باید دور علی بگردم، تا من هستم نمی‌گذارم علی جلو بیاید. اگر هیچ‌کس نباشد یک فاطمه‌ای هست که از او حفاظت کند.

این علم‌داری علامت علوّ صدیقه‌ی طاهره نیست، این علم‌داری علامت فدایی بودن او است. آن کسی که با عالم اگر می‌خواست صحبت کند، انبیا و ملائکه‌ی خدا باید آرزو می‌کردند با او صحبت کنند، بین نامحرم‌ها رفت از امیر المؤمنین دفاع کند.


پی نوشت:

[1]– سوره‌ی غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ی طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصحیفه السّجّادیّة، ص 98.

[4]– سوره‌ی مریم، آیه 28.

[5]– همان، آیه 27.

[6]– سوره‌ی نساء، آیه 156.

[7]– الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الضلال، باب الخاتمه فی بیان اعتقاد اهل السنه و الجماعة، ج 2، ص 613.

[8]– مصنف ابن ابی شیبه، باب ما جاء فی خلافة ابی بکر و سیرته فی الردة، ج 7، ص 432.

[9]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏22، ص 485.

[10]– همان، ص 484.

[11]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏43، ص 203.

[12]– كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص 198.