برای شنیدن و دریافت این کلیپ صوتی، اینجا کلیک نمایید.
امام کاظم (علیه السّلام) که به شهادت رسید یکی از بزرگترین فتنههای تاریخ اسلام شکل گرفت. وکلا که از هر استان این پولها را میگرفتند و دست آنها بود گفتند حالا خیلی راحت این طلاها را ببریم به دست نفر بعد بدهیم؟ حیف است. 80 هزار سکّه دست یک نفر بود، 30 هزار سکّه دست یک نفر دیگر بود. 30 هزار سکّه یعنی 30 هزار مثقال، 80 هزار مثقال، دینار. این عددها را ضربدر چهار و 25 صدم گرم طلا کنید. گفتند: چرا بدهیم؟ ظاهراً امام کاظم (علیه السّلام) غیبت کرده است.
مسئلهی 12 امام هم مثل امروز که برای شما روشن است برای آنها روشن نبود، روایات 12 امام جزء روایات خیلی محرمانه بود که به این راحتی ویکی لیکس آن را خارج نمیکند! چون اگر از حالت محرمانه خارج میشد سلاطین میرفتند میکشتند، امامان بعدی را میکشتند. آدرس دقیق که نمیدهند، به هیچ وجه اجازه نمیدادند.
بعضی از شاگردان برجستهی دوران امام رضا و امام جواد (علیه السّلام)، مثلاً ریّان بن صَلت که از افراد برجستهی شیعه است پیش امام رضا (علیه السّلام) آمد و گفت: آقا، مهدی موعود شما هستید؟ یعنی نمیداند تعداد ائمّه چند تا است. او خیلی فرد مهمّی است، فکر کنید یکی از مراجع عصر است. حضرت عبد العظیم حسنی (سلام الله علیه) رفت به امام جواد (علیه السّلام) گفت: امام زمان شما هستید؟ حضرت عبد العظیم این را گفت، یعنی همه نمیدانستند عدد ائمّه چند نفر است، جز افراد خیلی کمی کسی نمیدانست، مخفی بود. لذا جا داشت که بگویند امام کاظم (سلام الله علیه) غیبت کردهاند و امام موعود هستند. امامی که غیبت میکند امام موعود است زنده است.
الآن زمان امام زمان (سلام الله علیه) یک نفر بگوید من امام سیزدهم هستم، شما چه میگویید؟ میگویید کذّاب مُفتَر، میگویید دروغگو امام زنده است، چرا میگویی من امام سیزدهم هستم؟ یک اسمی برای خود بتراشد، بگوید من امام بعد از امام زمان (علیه السّلام) هستم. وقتی امام زنده است که جای ادّعای امامت نیست.
لذا متأسّفانه این جریان شروع به دشنام دادن به امام رضا (علیه السّلام) کردند، امام رضا (علیه السّلام) تریبون نداشت که از امامت خود دفاع کند. وکلای امام کاظم (علیه السّلام) که امام دربارهی آنها نوشته بود هر کس او را رد کند من را رد کرده، حرف او حرف من است، کلام او کلام من است، آنها گفتند چه کسی گفته امام کاظم (علیه السّلام) مرده است؟ امام نمرده است. بسیاری از بزرگان شیعه اوّل کار باور کردند، اصطلاحاً واقفی شدند. گفتند تمام شد، امام توقّف کرد، دیگر امام هشتم نداریم، امام غیبت کردهاند، باید صبر کنیم که إنشاءالله حضرت ظهور کند.
این بحث مهدویّت در دورههای قبلی هم بود، یعنی مردم آمادگی ذهنی داشتند. امام رضا (علیه السّلام) نمیتواند صحبت کند، چون بخواهد روشنگری کند باید با حکومت هارون دربیفتد، بیاید بگوید امام بر حق من هستم، شما دروغ میگویید، بیانیه صادر کند، هارون حضرت را میکشد و به زندان میاندازد. نخواهد بگوید با مردم چه کند؟
این جریان واقفه رفتند شاگردان برجسته و اصحاب را پیدا کردند و پیشنهاد رشوه دادند. به صفوان، به یونس بن عبد الرّحمن پیشنهاد رشوه دادند. ما نشستیم خبر نداریم که یونس بن عبد الرّحمن، صفوان بن یحیی… من صفوان را خیلی دوست دارم، این زیارت عاشوراء که شما میخوانید صفوان روایت کرده است. یک روزی بود که اگر او نبود الآن عقیدهی شما اشتباه بود، اینها افرادی بودند که افراد درجهی یک آن زمان بودند، شاگردان برجسته بودند، بزرگترین فقهای آن عصر بودند، برترین شاگردان ائمّه بودند. اگر آنها میگفتند بله، امام زمان ما غیبت کردند و امام رضا (علیه السّلام) امام نیست اصلاً امروز کسی باور نمیکرد.
بعضی از پسرهای امام کاظم (علیه السّلام) را هم خریدند، آنها گفتند بله، پدر ما نمرده است. ببینید چه اوضاعی شد. خدا بزرگان اسلام مثل یونس بن عبد الرّحمن و صفوان را رحمت کند، آنها گفتند ما بودیم، در تشییع حضرت شرکت کردیم، امام از دنیا رفته است، ما بودیم امام بعد از خود را معرّفی کرده است.