فقهای منافق و تخریب چهره سیدالشهدا علیه السلام – جلسه هجدهم

نویسنده

ادمین سایت

مورخ 28 مهر 1395 حجت الاسلام کاشانی در مسجد جامع ازگل به ادامه بحث پیرامون «فقهای منافق و تخریب چهره سیدالشهدا علیه السلام» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.

برای دریافت صوت این جلسه، اینجا کلیک نمایید

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[1].

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري‏ * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري ‏* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي‏‏».[2]

«إِلهی وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

چرایی حسّاسیّت موضوع فقهای منافق

موضوع بحث ما فقهای منافق و تخریب چهره‌ی سیّد الشّهداء (علیه الصّلاة و السّلام) است. چون چند شبی جمع بندی مباحث گذشته را داشتیم، به نظر می‌رسید یک تذکّری را که باید تکرار می‌کردم. آن هم این است که ممکن است این سؤال پیش بیایید که فقهای منافق عنوان خیلی حساسیت برانگیزی است. حالا چرا نگفتید عالمان سوء؟ چرا فقهای منافق؟

علّت آن این است که همان‌طور که برای حقیر نسخه‌ی قلّابی نیست، ولی برای انبیاء فراوان قلّابی داریم. متنبّی‌ها کسانی هستند که ادّعای نبوّت می‌کردند. چرا برای بنده قلّابی نیست و برای پیغمبر قلّابی وجود دارد؟ برای این‌که ضریب نفوذی که پیامبر دارد فرق می‌کند. من چه کسی هستم؟ هیچ کس! ضریب نفوذ او می‌تواند خیزش درست کند، جنبش درست کند، سرمایه‌ی اجتماعی ایجاد کند، حق را باطل نشان دهد، باطل را حق نشان دهد. لذا می‌آید در لباس یک نبی می‌شود مسلیمه کذّاب، سجاع، طلیحه، این‌هایی که انبیاء دروغین هستند. از وجود مبارک امام زمان (ارواحناه فداه) الآن نسخه‌ی تقلّبی آن را نمی‌دانم، ولی شک ندارم تعداد افرادی که در زندان هستند دو رقمی هستند، کسانی که می‌گویند ما امام زمان هستیم. قلّابی من و جسارتاً شما خیلی به درد کسی نمی‌خورد، ولی مهدی (سلام الله علیه و روحی له الفداه) چرا.

IMG_4694

 تا بخواهید مهدی دروغین داریم!

شیعه و سنّی، اگر بخواهیم مهدیان دروغین را از صدر اسلام لیست کنیم شاید 500 مورد مهم و غیر مهم بشود اسم برد و در تاریخ پیدا کرد. یکی از محقّقین تاریخ لیست 500 صفحه‌ای را از اسامی ومختصر زندگی مهدیان دروغین لیست کرده است. چون وجود امام زمان (ارواحناه فداه) که یک حقیقت حقّ محض است، هر چقدر که آن حقیقت محض کارکرد دارد، مردم را به سمت حق بکشاند، به سمت هدایت ببرد، همان‌‌‌قدر هم نسخه‌ی قلّابی آن می‌تواند ضربه بزند.

همین الآن که من و شما داریم با هم گفتگو می‌کنیم، چون این مقدّمه را گفتم یک اشاره‌ای هم به آن بکنم. بعضی از استان‌های ما الآن درگیر یک شخصیّت هستند که او را فرزند امام زمان می‌دانند. همین الآن که من و شما داریم با هم صحبت می‌کنیم. قلّابی بنده هیچ کارکردی ندارد، قلّابی امام زمان کارکرد دارد. همین الآن در بعضی از استان‌های ما عدّه‌ای خیال می‌کنند که یک فردی فرزند امام زمان و مهدی دوم و معصوم است. وقتی در مباحث شبهات می‌خواهند در آن استان کار کنند، به جای این‌که به وهابیّت پاسخ دهند، به سکولارها پاسخ دهند، می‌آیند راجع به وجود مبارک امام زمان و نسخه‌ی قلّابی آن بحث مطرح می‌کنند. چون مردم گرفتار هستند، عدّه‌ای از جوانان درگیر شدند، بعضی‌ باور کردند.

IMG_4681

جایگاه ویژه‌ی فقاهت و خطر مدّعیان دروغین در لباس فقاهت

 حالا اگر توانستم اشاره به آن شخص می‌کنم که چطور دارد تبلیغ می‌کند. همین‌طور فقیه! نه خدایی نکرده ما بخواهیم فقها را تخریب کنیم، اگر فقهای منافق را می‌گوییم به خاطر این‌که فقیه جایگاه ویژه‌ای دارد که قلّابی آن خطرناک است. همان‌طور که قلّابی امام زمان خطرناک است. وقتی از مهدی دورغین صحبت می‌کنند نمی‌خواهند به امام زمان (روحی له الفداه) جسارت کنند. اتّفاقاً چون ایشان ضریب نفوذ دارد، قدرت دارد، قبله‌ی آمال است نسخه‌ی قلّابی آن خطرناک است. وگرنه اگر یک شخص بی‌ارزش بود قلّابی آن به درد نمی‌خورد. تعبیر ما این است که برای پیاز قلّابی درست نمی‌کنند، طلا و جواهر است که بدل آن را می‌سازند. باید یک قیمت و قدری داشته باشد.

 لذا اگر بحث فقهای منافق مطرح می‌شود خدایی نکرده، ابداً ذهن کسی نباید به این سمت برود که ما می‌خواستیم اصل فقیه و فقاهت را بکوبیم. می‌خواستیم بگوییم این جایگاه و این شأن به این رفیعی، دارای چنین جلالت قدری اگر مدّعی دروغین لباس فقاهت به تن کند می‌تواند مردم را سرنگون کند. از این جهت خطرناک است.

شب‌های گذشته هم گاهی به مناسبت توضیح دادیم؛ همان‌طور که فقیه می‌تواند مردم به سمت دین ببرد و کار کسی دیگر نیست، همان‌طور نسخه‌‌ی قلّابی آن هم می‌تواند مردم را بیچاره کند که ما این شب‌ها داریم راجع به این گروه صحبت می‌کنیم.

IMG_4680

قدرت عالم سوء در لباس فقاهت در تخریب اسلام

بنابراین عنوان مباحث ما اگر حسّاس است چون موضوع خیلی حسّاس است. توانمندی که یک عالم سوء در لباس فقاهت در تخریب اسلام دارد، ابداً کسی دیگری ندارد. دیگران هم که می‌خواهند خراب کاری کنند لباس فقاهت به تن می‌کنند ولو فقیه نباشند. مثال بزنم. مثلاً غزالی فقیه بوده است، فقیه شافعی از فقهای برجسته است. انصافاً اگر کسی بخواهد 10 عالم در تاریخ اهل سنّت بشمارد شاید غزالی را یکی از آن 10 عالم شمرد، شاید هم از پنج عالم! یعنی ضریب نفوذ او در تاریخ اهل سنّت بی‌نظیر است. هزار سال است که این جریان تحت تأثیر او فلسفه را کنار گذاشتند. یعنی آدمی که فکر او نمرده است. زندگی او تطوّر هم داشته است. ابتدا در فقه و اصول توانمند بوده است. وقتی کتاب می‌نویسد اساتید او زنده بودند. کتاب که می‌نویسد اساتید او به محاق می‌روند، یعنی کسی دیگر سراغ اساتید نمی‌رود.

حالا نمی‌خواهم بگویم مثلاً منخول را که در اصول می‌نویسد ابو المعالی جوینی می‌گوید تو من را دفن کردی! یعنی کسی دیگر کتاب‌های ما را نمی‌خواند. سنّی هم نداشته است، 55 سال عمر کرده است و سال 450 تا 505. ثلث آخر زندگی خود هم تازه به فقه و اصول کار نداشته است. این نبوغ او را نشان می‌دهد. حوالی 40 سالگی و قبل از 40 سالگی فقه و اصول را کنار می‌گذارد. با این حال هنوز آثار فقهی و اصولی او هزار سال است محل مداقه است. آدم در 30 یا 40 سالگی هنوز پخته نشده است. این نبوغ او را نشان می‌دهد. بعد در فضای تصوّف می‌زند. امّا هنوز آن افکار وجود دارد.

IMG_4672

غزالی، مورد توجّه عالمان شیعه و سنّی

متأسّفانه در ادبیات ما، مباحث ادبی ما غزالی به خاطر نبوغ خود خیلی تجلیل شده است. همین‌طور به خاطر کتاب مهمّی که در اخلاق دارد به اسم احیاء علوم الدّین که ترجمه‌ی آن به فارسی را خود او ترتیب داده است و اسم آن کیمیای سعادت است. اگر می‌شد مواردی را عرض می‌کردم که بعضی از عالمان برجسته‌‌ی ما که این‌ها اساتید بزرگ حوزه بودند و فقهای برجسته بودند روی اعتمادی که به این غزالی کردند گاهی از حرف‌های او اباطیل به کتاب‌ههای اخلاقی ما راه پیدا کرده است.

سخن غزالی درباره‌ی حرام دانستن نقل مقتل حسین (علیه السّلام) برای حفظ حرمت صحابه

 مرحوم فیض کاشانی (اعلی الله مقامه الشّریف) تهذیب کرده است، این کتاب را در 8 جلد چاپ کرده است به اسم «المحجة البیضاء». این همانی است که یک شب عرض کردیم می‌گوید: «يَحرُم‏ُ عَلَى‏ الواعِظ»[4] بر واعظ حرام است. چه چیزی ؟ نقل مقتل حسین بن علی. حرام است. چرا؟ چون «يُهَيِّجُ بُغضُ الصَّحابَة» آخرهای عمر در فضای عرفان و تصوّف و اخلاق رفته است.

ببینید دانشمند اگر بخواهد مردم را خراب کند چه می‌گوید؟ چطور از یزید دفاع می‌کند؟ می‌گوید وقتی شما روضه خوانی نقل می‌کنید مردم نسبت به اباعبدالله الحسین منفعل می‌‌شوند، اشک آن‌ها جاری می‌شود، محبّت هم که دارند، نوه‌ی پیامبر هم که است. نسبت به قاتلان چه می‌شوند؟ بغض پیدا می‌کنند. به این طرز فجیعی کشتند، این‌قدر بی‌انصافی کردند، این‌قدر نامردی کردند! بعد در قاتل‌های اباعبدالله الحسین بعضی از صحابه وجود دارند. آیا روا است که انسان به صحابه‌ی پیغمبر جسارت کند، بیزاری بجوید! از کجا که این‌ها توبه نکرده باشند. دارد درس اخلاق می‌دهد. ولی مقابل امام حسین ایستاده است. حتّی همان یزید هم از کجا معلوم از قتل حسین خبر داشته است؟ این در شام بوده است، آن‌ها نزدیک کوفه بودند. این‌ها خبر نداشتند. مانند امروز که فضای مجازی نبوده است. به اسم او کشتند. اصلاً معلوم نیست که به قتل امر کرده باشد!

 حالا امر هم که کرده است، اگر توبه کنید خدا نمی‌بخشد! کدام گناه است که اگر توبه کنید خدا نمی‌بخشد؟! کمی کرم الهی را به آن اضافه می‌کند  که خدا کریم است. توبه می‌کنید توبه‌ی شما را می‌پذیرد. حالا شاید اگر هم فهمیده است یا نفهمیده است توبه کرده است. آیا شما یقین دارید یزید توبه نکرده است؟ یقین! از کجا یقین داریم؟ چطور؟  باید احتیاط کرد. دارد اخلاق می‌گوید، دارد از یزید دفاع می‌کند. همه‌ی دوران‌ها این‌طور بوده است.

آیات ابتدایی سوره‌ی ممتحنه: نهی از رابطه‌ی دوستانه و معتمدانه با دشمنان دین

تا چند سال پیش، تاریخ، نظامی به یاد ندارد که یک وقتی جمعی از شیعیان به دور هم جمع شده باشند و یک فقیهی هم حکومت را به دست گرفته باشد. اصلاً شیعه به یاد ندارد. چند سال پیش که کلّ دنیا تمام تلاش خود را کردند تا این نظام را سرنگون کردند. بعضی از آبرودارها می‌گفتند آقا یک حرفی بزنید. اگر این نظام سرنگون شود…، قرآن در سوره‌ی ممتحنه می‌فرماید: یک عدّه‌ای که می‌ترسیدند و مؤمن بودند یک نامه به کفّار نوشته بودند که ما قبلاً با هم دوست بودیم. یک نامه‌ی مهربانانه نوشتند با این‌که قبول نداشتند و مؤمن بودند! چون می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»[5] ای مؤمنان برای چه نامه محبّت آمیز به کفّار می‌نویسید؟! «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» یا «تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةَ» مخفیانه می‌گویید با شما دوست هستم. می‌دانم دوست نیستید، ترسیدید که کفّار بیایند اسلام را هم نابود کنند. لذا می‌گوید یک حساب در سوئیس باز می‌کنید یک دفتر هم در دبی، ضرری ندارد. إن‌شاءالله که این نظام پابرجا می‌ماند، امّا اگر هم نماند بالاخره ما که باید باشیم و به اسلام و مسلمین خدمت کنیم. مؤمن است، یعنی دشمن خدا را دوست ندارد ولی نقص ایمان دارد، کافر نیست، منافق نیست، نقص ایمان دارد.

خداوند در قرآن می‌فرماید: اگر این‌ها به سراغ شما بیایند خیال نکنید که با یک نامه و یک دست خط که شما دادید بی‌خیال شما می‌شوند، اوّل بقیّه را می‌کشند و بعد تو را می‌کشند! به آیات ابتدایی سوره‌ی ممتحنه را نگاه کنید، صادق مصدوق که حضرت حق و پیغمبر باشند می‌فرماید: اگر دست آن‌ها برسد شما را هم می‌کوبند، این‌طور نیست که بی‌خیال شما بشوند. بی‌جهت به دشمن اعتماد نکنید. این‌طور نیست که بگویید من یک نامه دادم، تو را خائن حساب می‌کنند و به اوّل تو را می‌کشند. می‌گوید تو با عقیله‌ی آن‌ها بودی خیانت کردی حالا که با ما هستی ابداً! برای تو عزّتی قائل نیستند.

IMG_4670

تولّی و تبری یعنی اعلام همبستگی با دوستان خدا و انزجار از دشمنان خدا

گفتند: این دولت و نظام اسلامی دارد سرنگون می‌شود. ببینید دوست و دشمن او کیست. یکی از روش‌های فهم این است. ما دهه‌ی اوّل سخنرانی داشتیم بحث ما تولّی و تبرّی بود، نه از آن تولّی و تبری که به ذهن شما می‌رسد، به خلفا کاری نداشتیم.

بحث تولّی و تبری فقط بحث برائت از دشمنان درجه‌ی یک نیست، یعنی اعلام همبستگی با دوستان خدا و اعلام انزجار از دشمنان خدا؛ نه فقط آن چند دشمن اصلی اهل بیت.

آقا این نظام اگر سرنگون شود تو را هم سرنگون می‌کنند. ببینید طرفداران این جریان چه کسانی هستند، مخالفان آن چه کسانی هستند. احتیاط می‌کرد یک جمله حرف بزند. رصد کنید شما می‌بینید بعضی اوقات فرد آدم خوبی است، آدم سرشناس آدم خوبی است، ولی کلید اظهار نظر او دست یکی دیگر است. هر وقت او کلید را بزند این اظهار نظر می‌کند. هر جا بخواهند این اظهار نظر می‌کند، بقیّه‌ی جاها ساکت است.

تهمت یک شیخ شیعه به امام حسین (علیه السّلام)

مثلاً یک نفر ادعا کرده است امام حسین می‌خواست با یزید رفاقت کند! الآن قمه زنان ساکت هستند. آقا شما که قمه به سر خود می‌زنید می‌گویید عشق امام حسین ما را بیچاره کرده است، یک نفر هویّت امام حسین را نابود کرده است، این‌جا چرا ساکت هستید؟! شعائریّون این‌جا کجا هستند؟ 11 روز از این روزی که این آدم این توهین شنیع را به سیّد الشّهداء کرده است گذشته است، چرا ساکت هستید؟! بعضی‌ها برای مسائل خیلی کوچکتر از این سر و صدا می‌کنند. برای یک دهم این مسئله سر و صدا می‌کنند. به این‌جا که می‌رسند ابدا.

 چرا در مقابل توهین به امام حسین عکس العمل نشان نمی‌دهید؟!

اگر قبول دارید امام حسین و یزید می‌توانستند با هم رفاقت کنند، اعلام کنید مردم بدانند و مقلّد‌های شما هم بروند عمل کنند! اگر باور ندارید چرا ساکت هستید؟! 11 روز گذشته است. نمی‌خواهم مثال بزنم که ذهن شما سمت شخص خاصّی نرود. بعضی افراد هستند که برای مسائلی که عشر معشار یعنی یک صدم این‌ها هم اهمیّت ندارد موضع گیری می‌کنند. این‌جا چرا ساکت هستید؟ شما می‌گویید خبر ندارد. من می‌گویم چه کسی است که حلقه‌ی خبر رسانی این آقا است که هر وقت بخواهد دکمه را می‌زند، راجع به یک مسئله‌ی خیلی کوچک موضع‌گیری می‌کند و هر وقت هم نخواهد نمی‌کند. قبل از محرّم یک شخص دیگری از یک جریان سیاسی گفت: ما از امام حسین گریه کردن یاد گرفتیم از امام حسن کنسرت (معاذ الله)! سه ماه از آن روز گذشت، شعائریّون، قمه زنان، عشق حسین مجنونم کرده است! عشق حسینی که شما را به دفاع از او وا نداشته است، در سر شما هم بخورد به درد نمی‌خورد! به چه درد می‌خورد؟! عکس العمل شما کجا است!

 قرار نیست ما دور هم بنشینیم و بگویم عبدالله بن عمر در مسجد می‌نشست و اباعبدالله الحسین هم بود و حرص می‌خورد، امیر المؤمنین لعن می‌شد و این عبدالله بن عمر هم ساکت بود! عبدالله بن عمر ساکت باشد خیلی بد است. اگر یک شخص دیگری دارد هویّت اباعبدالله الحسین را تخریب می‌کند و شما ساکت هستید شما دارید آن روش را پیش می‌گیرید، آن منهاج را دارید می‌روید، چرا ساکت هستید؟!

IMG_4670 (1)

چرا مرجعیّت از امام حسین در برابر این تهمت دفاع نمی‌کند؟

من نمی‌خواهم بگویم شما همان شخص هستید. این‌که فرض کنید مردها در سینه زنی لخت شوند یا لخت نشوند؟ ولی یک فقیه وقتی خواست نهی کند، نه نهی تحریمی کرد نه نهی کراهتی. فرمود: من می‌گویم این کار را نکنید، ولی نمی‌گویم حرام است یا مکروه است. حالا مفاسدی هم ممکن است بر آن مترتّب شود مثلاً فیلم آن منتشر شود. شما هم قبول دارید بروید انجام دهید. این‌جا هم که ولی فقیه حکمی نکرده است. ولی چون ولی فقیه مطرح است، بعضی ولع دارند بزنند. اسم افراد را نمی‌برم و جملات آن‌ها را نمی‌گویم.

ولی از این‌که یک آیت الله وسط سینه زنی بیاید لخت شود که اعلام مخالفت کند مورد داشتیم تا فحاشی مورد داشتیم، تازه این‌جا نگفته است حرام است. رگ شعائر او کلفت شده است. چرا این‌جا که گفتند امام حسین می‌خواست با یزید دوست شود صدای شما در نمی‌آید؟ آیا واقعاً اهمیّت این از آن کمتر است؟ آن‌جا که آن کسی که گفته است دارند شلوغ‌ترین هیئت کشور را در بیت او می‌گیرند. روضه و هیئت دارند. من نمی‌گویم کسی مخالف نباشد، امّا آن‌جا اعلام موضع می‌کند. حتّی یک نفر به یکی از بزرگان یک نسبتی داده است که إن‌شاءالله دروغ است. می‌گوید: هر کسی می‌گوید در مجلس امام حسین لخت نشوید مریض است! عجب! به مرجع هم توهین بکنید! حالا این‌جا یک نفر از یک گروه سیاسی پیدا شده است که می‌گوید امام حسین می‌خواست با یزید دوست شود. این با چند آیه از قرآن مخالف است. به چه غرضی چنین سخن بیهوده‌ای گفته شده است؟ چرا ساکت هستید؟ حرف هم بزنید می‌گویند به مرجعیّت توهین شده است. آن ولی فقیه که حرف زد مرجع نبود.

من تازه عرض می‌کنم اشکالی ندارد که کسی اختلاف نظر داشته باشد، امّا نه این‌که بگویید هر کسی این حرف را زده است مریض است! تازه نه اعلام حرمت کرده است و نه کراهت. آن‌جا چرا ساکت هستید. این‌جا و آن‌جا هم نه، این‌جا در میدان می‌آیید. جوان‌ها حتماً لخت شوید. یعنی لخت شدن یا نشدن مسئله‌ی مهمّی است! حالا لطمه زدن یعنی به صورت زدن، گریه کردن در روایات آمده است دیگر لخت شدن و نشدن در روایت نیامده است. حالا یک مرجعی هم نظری داده است که اتّفاقاً حاکم شرع است. نمی‌خواهید هم عمل کنید دیگر مبارزه و اعلام مبارزه و میتینگ سیاسی نداشته باشید. اشکالی ندارد، من می‌گویم إ‌ن‌‌شاءالله از حبّ سیّد الشّهداء داغ شده است.

غیرت دینی مجازی یا حقیقی؟!

آن‌جا به مرجعیّت توهین نشد. این‌جا که بحث رفاقت امام حسین و یزید است. یک آموزش کنسرت…، انصافاً اگر این را آمریکایی‌ها یا بهائی‌ها می‌گفتند چه چیزی راجع به آن می گفتند! بگویند کنسرت را از کجا یاد گرفتند؟ از امام حسن (معاذ الله). آقای مرجع این‌جا چرا ساکت هستید؟ می‌گویند به مرجعیّت توهین نکنید. ما که توهین نکردیم، حداقل منات آن را بفرمایید چه زمانی اعلام نظر می‌کنید و چه زمانی اعلام نظر نمی‌کنید؟

در مسائل خیلی کوچکتر شما اعلام موضع می‌کنید خدا شما را خیر دهد، طرفدار دارید، مردم بفهمند که کدام سمت بروند. این‌جا چرا ساکت هستید؟! چه توجیهی است؟ حرف هم بزنید به مرجعیّت توهین کردید. انگار که مرجعیّت یک نفر است. اگر بنا بر یک نفر بود حق این بود که ولی فقیه بود، آن کسی که دارد جامعه را اداره می‌کند. امّا اگر نیست که نیست، مراجع متعدّد هستند معنی ندارد که طرفداران یک مرجع به بقیّه توهین کنند. ما از کجا بفهمیم غیرت دینی شما مجازی نیست! در مسائل مهم فریاد نمی‌زنید و در مسائل غیر مهم فریاد می‌زنید. این را ما باید چه کار کنیم؟ چطور بفهمیم؟ الآن «سَلْ‏ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»[6] است. واقعاً چطور است؟

خطر فقیه سوء از قاتلین امام حسین بیشتر است!

چیزهای دیگر هم است که نمی‌خواهم بحث از این چیزی که گفتم حسّاس‌تر شود، وارد آن نمی‌شوم. چون دیدم بعضی از رفقا پیام دادند که آقا عنوان بحث شما حسّاس است، بله که حساس است. «أُشْهِدُ اللَّه‏»[7] که نه بنده این قصد را دارم، نه جرأت این را دارم که به کسی اتّهام نفاق بزنم. امّا این جایگاه فقاهت جایگاه حسّاسی است. اگر کسی لباس فقاهت به تن کند و خدایی نکرده معذّب نباشد یا شایسته این مقام نباشد، ولو آدم شایسته‌ای برای کارهای دیگر باشد این به جامعه آسیب می‌زند. می‌شود با امام حسین مقابله کرد. حتّی خود او ممکن است متوجّه نشود.

 یک شخصی بود مرحوم امام (رحمة الله علیه) نمی‌فرمود تو عمداً نفهمی می‌کنی، ولی می‌فرمود خانه‌ی تو خانه‌ای است که چهار نفر را مقابل تو مانور می‌دهند، تو علیه تمام علما و اسلام حرف می‌زنی! منافقین دارند تو را اداره می‌کنند و خود خبر نداری. نمونه‌ی بارز این هم کتاب خاطرات آن فرد است. هر کسی که کتاب خاطرات این آقا را که یکی از مراجع است بخواند، به عنوان طنز اسم طلبه و حوزه بیاید می‌خندد. این‌قدر که بزرگان و مراجع را به اسم دروغ تخریب کرده است.

 یک وقتی در قهوه‌ خانه‌ای، در تاکسی عالمی را می‌کوبند. آدم می‌گوید یک آدم ناشناسی، یک آدم عادی، یک آدمی که تقوای او را نمی‌شناسیم یک حرفی زده است، امّا یک نفر در لباس مرجعیّت بیاید بزرگان حوزه، نه تنها الآن صد سال پیش را هم تخریب کند. بعد BBC خاطرات او را نقل کنند. بله ما هم نمی‌فهمیم! BBC علاقمند شده است تراجم و زندگینامه‌ی علما را در شبکه‌ی خود پخش کنند. حتماً همین‌طور است! چون این خاطرات را هر کسی بخواند به بعضی از علما نسبت احمق بودن می‌دهد، در حالی که عدّه‌ای این خاطرات را نفی کردند و دروغ بودند آن را نشان دادند. با وقایع تاریخی نمی‌سازد.

فرمود: حواس خود را جمع کن چه کسی دارد تو را اداره می‌کند! اگر موضوع بحث موضوع حسّاسی است، بله چون حقیقتاً حسّاس است. یکی از دوستان دیشب یک روایتی نشان من داد در حافظه‌ی من بخشی از این بود منتها رفتم ببینیم علمای قبل‌تر هم نقل کردند یا نه. دیدم بله علمای قبل هم…، حالا نمی‌گویم روایت صحیح است که صحیح السّند نیست، امّا چون در احتجاج طبرسی نقل شده است، احتجاج طبرسی کتابی است که قابل اهمیّت است. مثلاً خطبه‌ی غدیر امیر المؤمنین که ما حفظ می‌کنیم از همین احتجاج است. کتاب مهمی است. نمی‌خواهم بگویم روایت صحیح است، همین‌طور در کتاب تفسیر منسوب به امام عسکری (روحی له الفداه) که بنده قائل نیستم آن تفسیر امام عسکری است، کتاب مهمی است ولی تفسیر امام عسکری نیست. این‌جا هم نقل شده است. می‌گوید خطر عالم سوء و فقیه سوء برای دستگاه امام حسین از قاتلین امام حسین بیشتر است!

ادلّه‌ی منافق، خواب و خاطره و قسم

 اتّفاقاً ما این را توضیح دادیم ممکن بود اگر کسی توضیح ما نشنیده باشد بگوید چنین چیزی چطور ممکن است که یک نفر از یزید جلو بزند؟ توضیح دادیم یزید کشت، ولی نتوانست دفاع کند ولی افرادی هستند که می‌گویند باید حسین را می‌کشتید. خود او نتوانست دفاع کند، امّا آن فقیه دفاع که می‌کند می‌گوید واجب شرعی است.

به ماجرای امام زمان دروغی هم اشاره می‌کنم، چون در این منطق کلّی نفاق که ما عرض کردیم جا می‌گیرد. ما عرض کردیم در منطق کلّی نفاق، ادّله‌ی منافق خواب و خاطره و قسم است، ایشان هم همین‌طور است. البتّه یک چیز جدید هم اضافه کرده است که استخاره است و عرض خواهم کرد.


[1]– سوره‌ی غافر، آیه‌ 44.

[2]– سوره‌ی طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحیفة السّجادیة، ص 98.

[4]– الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، ج ‏10، ص 301.

[5]– سوره‌ی ممتحنه، آیه 1.

[6]– بحار الأنوار، ج ‏1، ص 222.

[7]– سوره‌ی هود، آیه 54.