چرا دینداریم؟ جلسه ششم از شش جلسه

نویسنده

ادمین سایت

حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه 27 آبان 1403 در هیئت بیت الرضا علیه السلام به ادامه ی سخنرانی با موضوع “چرا دینداریم؟” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با کرامت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و صدیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، عرض تسلیت به ساحتِ قدسی و باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مرور جلسات قبل

مقدّماتی عرض کردیم، چون جلسه‌ی آخر است، گرچه آن مقدّمه‌ها مهم بود، قدری هم به ذی المقدّمه می‌پردازم.

مختصرِ مقدّمه این بود که ما باید تکلیف خودمان را با افکار و باورها و جزمیات و… یا همان عقایدمان روشن کنیم.

اگر ما به خرافه‌ای برای اینکه نفعی می‌بریم باور داریم که هیچ، اما اگر به دنبال نجات‌بخشی هستیم، اگر به دنبال این هستیم که ما به این دنیا آمده‌ایم، هر کاری کنیم جز آنچه برای آن خلق شدیم، حسرت خواهیم خورد. در این جلسات فرصت نبود که بخواهیم این بحث را کامل تشریح کنیم.

لحظه‌ی پایانی عمر و قیامت، فقط کسانی حسرت نمی‌خورند که آن کاری که برای آن خلق شده‌اند را انجام بدهند، بقیه حسرت خواهند خورد.

این موضوع ابعادی دارد که بخاطر کمبود زمان از آن‌ها صرف نظر می‌کنم.

حسرتِ دشمنانِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قبل از مرگ

تقریباً تمام آن کسانی که مطرح هستند و جزو دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، هنگام مرگ خود تأسّف خورده‌اند، لذا این تأسّف برای دینداران نیست.

بالاخره لحظه‌ی مرگ، آن لحظه‌ای که جان به ترقوه‌ها می‌رسد، دیگر انسان می‌فهمد که کار بدست کس دیگری بوده است.

در قرآن کریم دارد که وقتی فرعون در حال غرق شدن بود، گفت: دیگر می‌خواهم ایمان بیاورم. لحظه‌ای که عذاب نازل شده است، دیگر فرصت توبه می‌گذرد. حتّی تا پیش از شروع عذاب هم، اگر آثار عذاب را ببیند و برگردد، خدا قبول می‌کند. خیلی اوقات اینطور نیست که ما آثار عذاب آسمانی ببینیم، مثلاً جوانی مقابل ما پرپر می‌شود، یا اتفاقی رخ می‌دهد. این‌ها هم برای ما همان «آثار» است، باید بلافاصله توبه کنیم. توبه در مقدّمات عذاب هم ان شاء الله قبول است، اما وقتی عذاب واقع شود، دیگر توبه راه ندارد و حضرت حق هم می‌فرماید «آلْآنَ»[4] «آیا الآن»؟

لذا اینکه عرض می‌کنم دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آخر عمر خود حسرت خوردند، این حسرت برای آن‌ها اصلاً سودی ندارد و توبه محسوب نمی‌شود.

یکی از دو قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفت: «لَيتَني لم اُفَتِّش بَيتَ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّه»[5] ای کاش درِ خانه‌ی فاطمه را با لگد باز نمی‌کردیم، «ولَو كانَ اُغلِقَ عَلى حَربٍ» حتّی اگر آن‌ها می‌خواستند به ما حمله کنند هم ما نباید کاری می‌کردیم.

این موضوع برای نازک‌دلی و آدم‌حسابی بودن و توبه نیست، بلکه چون می‌بیند با خودش چکار کرده است.

در این دنیا هیچ کسی به اندازه‌ی قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خودش را بدبخت نکرده است، اولی از دومی هم بدتر! چون کلاً دو سال خلیفه بود! دنیاطلبی و کینه و حسادت یک پیرمرد برای دو سال خلافت، خودش را بدبخت کرد و بعد هم گفت که ای کاش من برگ درخت بودم، ای کاش من فضله‌ی کبوتران بودم، ای کاش من آدم نبودم. آن دیگری گفت «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ كَبْشَ أَهْلِي»[6] ای کاش من گوسفند بودم و مرا پروار می‌کردند و بعد از آن مرا قربانی می‌کردند و «فَجَعَلُوا بَعْضِي شِوَاءً وَبَعْضَهُ قَدِيدًا» و «ثُمَّ أَكَلُونِي» بعد مرا می‌خوردند و «أخرِجُونِي عَذِرَةً» بعد مرا در چاه فاضلاب دفع می‌کردند ولی بشر نبودم. عبدالله بن عمر وقتی در حال مردن بود گفت: من به هیچ چیزی اینقدر تأسّف نمی‌خورم که چرا آن روز من دست در دست علی نگذاشتم!

همه‌ی دشمنان تأسّف می‌خورند، دوستان هم تأسّف می‌خورند، اما هر کسی به اندازه و فهم خودش، به اندازه‌ی چیزی که از دست داده است.

آن کسی که به امر خدا و رسول عمل نکرده است حسرت می‌خورد.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فقط به امر خدا و رسول عمل می‌کنند

این امر آنقدر مهم است که ما از امام هادی روحی فداه یاد گرفته‌ایم و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض می‌کنیم «أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ»[7] هیچ اقدامی نکردی، «وَ لا أَحْجَمْتَ» در جنگ‌ها به جایی حمله نکردی، «وَ لا نَطَقْتَ» جایی لب به سخن باز نکردی، «وَ لا أَمْسَكْتَ» جایی دریغ نکردی، «إِلا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؛ تو هرچه کردی به امر خدا و رسول بود، حتّی آن جایی که… پهلوانی که در جنگ‌ها همه به او پناه می‌بردند… عبارتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را می‌گویم، وقتی به سمت مسلمین حمله می‌کردند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌فرمود: «یَا عَلِی! إکفِنِی نَوفَلً» علی جان! ما را کفایت کن.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه وقتی می‌خواست مردم را دعوت کند که بیایید و با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیعت کنید، فرمود: بیایید و به سراغ کسی بروید که خدا پیغمبرِ خود را با او کفایت کرد، «إِلَى مَنْ كَفَى اَللَّهُ بِهِ رَسُولَهُ»،[8] و خدا پیغمبرش را با چیز دیگری و کس دیگری کفایت نکرد.

وقتی دستان مبارک امام سجاد علیه السلام را در شام بسته بودند، برای اینکه به این‌ها بفهماند که خیلی نامرد و رذل هستید، فرمود: «أَنَا اِبْنُ اَلْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ اَلْمُسْلِمِينَ»،[9] پدر من کسی است که از حریم و حرم و ناموس مسلمین دفاع کرد، حال ناموس او را اینجا در میان رقاصه‌ها آورده‌اید…

به قول ابوتمام… ابوتمام شاعر قَدَرِ عرب است که شبیه او در فارسی (با اغماض) سعدی است، اهل ادب در زبان عرب برای او جان می‌دهند، دیوان‌های او هم به این دلیل چاپ می‌شود که نمی‌دانند او شیعه است، چون معمولاً قصائد اهل بیتی او را از دیوان‌های اصلی حذف می‌کنند، ولی آثار به اندازه‌ای که سند داریم واضح است و برای اهل تحقیق روشن است، در مصر وقتی دختر و پسرها بخواهند در باران به خیابان بروند، ابیات ابوتمام را استوری می‌گذارند، یعنی اینطور شاعر برجسته‌ای است که مردم ابیات او را حفظ هستند، او سه قصیده دارد، دو قصیده‌ای او در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است و یک قصیده‌ای او در طعن بنی امیّه است که فوق العاده است. آقایی از دوستان ما خیلی زحمت کشیده و این را چاپ کرده است.

یکی از کم‌لطفی‌های ما این است که به اندازه‌ای که یک کتاب را بخریم، اگر نمی‌خوانیم هم به آن نویسنده دلگرمی بدهیم، نمی‌خریم که در خانه‌ی ما باشد. این آدم ده سال تلاش کرده است که سه شعر اهل بیتی را احیاء کند.

خلاصه اینکه اگر گاهی به نمایشگاه کتاب می‌روید، اگر اثری کار عظیمی برای اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین کرده است، حداقل یک جلد بخرید و در خانه‌ی خودتان داشته باشید که دلِ آن نویسنده شاد شود.

آنجا ابوتمام (که برای دوره‌ی امام جواد علیه السلام است و حدود هزار و دویست و بیست سال قبل از دنیا رفته است) راجع به خطبه‌ی امام سجاد علیه السلام در شام می‌گوید: «ثَوَی وَ لِأهلِ الدِّینِ أمنٌ بِحَدِّهِ» تا بود مؤمنین زیرِ سایه‌ی شمشیر علی در امنیت بودند «وَلِلوَاصِمِینَ الدِّینَ فِی حَدِّهِ ذعرُ» دشمنان خدا مانند… از او می‌ترسیدند.

چطور شاملِ حسرتِ قیامت نشویم؟

هر کسی در این دنیا برای آن کاری که ساخته شده است کار نکند، حسرت می‌خورد.

از کجا بفهمیم ما برای چه چیزی ساخته شده‌ایم؟ مراقبت می‌خواهد، جوان‌ترها و نوجوان‌ترها بیشتر، الآن می‌روند و مشاوره می‌گیرند، خوب است، اما باید بدانیم که استعداد و علاقه‌ی من در چیست، این استعداد و علاقه‌ی من چه کمکی به حقیقت می‌کند؟ آن کار را انجام دهم.

البته معمولاً چیزهای دیگری مطرح است، در چه چیزی پول است، در چه چیزی شهرت هست، چطور در فلان کشور اپلای می‌کنند. این بسرعت می‌گذرد، خدا شاهد است که از کودکی تا الآنِ من، انگار دو روز گذشته است، اصلاً انگار دیروز است.

«اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»، خدایا! مرا در آن راهی بکار بگیر که مرا برای آن خلق کرده‌ای. وگرنه انسان حسرت می‌خورد.

خطراتِ دیده شدن

شما نگاه کنید، در سیره‌ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، بر خلاف ما، که الآن عدّه‌ای پدر و مادرِ گیج‌تر از من پیدا شده‌اند، دیگر از نوزادی بچه هم عکس می‌گیرند و منتشر می‌کنند! برای سگ‌شان صفحه دارند، برای نوزادشان و برآمدگی شکمشان عکس و صفحه دارند، نمی‌فهمد که اینطور چه بلایی بر سرِ این بچه می‌آورد.

آن کسی که در خردسالی حافظ قرآن است و مدام او را نشان می‌دهند، زندگی او نابود می‌شود. شما بروید و از مشاورها سؤال کنید، مدام در دوربین و چشم بردن، انسان را خراب می‌کند.

چند نفر این بنیه را دارند که اگر آن‌ها را از برج میلاد بیندازید، سالم بمانند؟ قاعدتاً کسی سالم نمی‌ماند.

قدیم اینطور بود که اگر کسی می‌خواست به سمت شهرت برود، انگار می‌خواهد سقوط آزاد هزار متری کند، بقیه اینطور نگران او می‌شدند؛ اما الآن برای این امر ولع دارند! اینطور هزار بلا بر سر آدم می‌آید. اولاً که از جهت تکوینی چشم‌هایی که به دنبال آدم است، روی ما اثر وضعی می‌گذارد. اگر حسرت به دنبال ما باشد، اگر حسادت باشد، اثر وضعی می‌گذارد.

انسان باید برای خدا کار کند و اخلاص داشته باشد، ولی اگر انسان کتمان کار کند، ثمرات زیادی دارد، یکی از آن‌ها سلامت است.

اینکه ائمه‌ی ما مانند حضرت سجّاد علیه السلام و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت صادق علیه السلام، سی سال، چهل سال، بیست سال، هر شب به فقرا کمک می‌کردند و لو نمی‌رفتند، این کار کارِ خیلی سختی است.

ائمه علیهم السلام اهل اینکه افشاگری کنند نبودند، کسی را معرّفی نمی‌کردند، اگر مجبور نبودند یارانشان را معرّفی نمی‌کردند، برای اینکه چرا او را به دردسر بیندازند؟ اینطور هم نفسِ طرف به دردسر می‌افتد…

شما امتحان کنید، به جلسه‌ای می‌روید که کسی شما را نمی‌شناسد، راحت هستید، اما به جلسه‌ای بروید که ده نفر از اقوام شما آنجا هستند و هر چند لحظه، یکی از آن‌ها شما را نگاه کنند، دیگر متوجه نمی‌شود سخنران چه می‌گوید.

حسِ دیده شدن، آنجایی که اغیار آدم را می‌بینند، در رفتارها اختلال ایجاد می‌کند، انسان دیگر نمی‌فهمد که برای چه کسی چکار می‌کند. توجّه ما باید به یک جا باشد، حس دیده شدن این توجّه را خراب می‌کند، در حدی که بعضی از بزرگان از اولیای خدا، در سطح مرجعیت بود، مرجع عصر در احتیاطات خود، به او ارجاع داده بود. یعنی در بعضی از موارد من به فتوا نرسیده‌ام، ایشان را معرّفی کرده بود. آن شخص سیّد بود، شب به درِ خانه‌ی او رفت و گفت: شیخ! به جدّه‌ام فاطمه زهرا سلام الله علیها، نزدم مادرم از تو شکایت می‌کنم، چرا مرا به دردسر می‌اندازی؟ بگذار من کار خود را کنم.

چرا اخبار موثقی از همسران و مادران اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نیست؟

این مقدّمه را عرض کردم که اگر شما ملاحظه بفرمایید، ائمه‌ی ما بنا ندارند آدم‌هایی که مجبور نیستند را معرّفی کنند، «دیده شدن» به نفع آن آدم‌ها نیست.

لذا اگر الآن من سؤال کنم که راجع به مادر امام جواد علیه الصلاة والسلام، راجع به مادر امام هادی سلام الله علیه، سه جمله بگویید؛ من بعید می‌دانم کسی در این جمع بتواند بگوید، مگر اینکه بگویید و من بگویم این جمله درست نیست و سند ندارد. چون ائمه علیهم السلام نمی‌خواستند این اتفاق بیفتد، نمی‌خواستند بگویند.

راجع به مادر حضرت رضا علیه الصلاة والسلام یک گزاره رسیده است، که در شدّت عبادت ایشان است. خیلی کم پیش می‌آید که چیزی فرموده باشند.

علّتِ اینکه چرا ما مادران ائمه علیهم السلام را نمی‌شناسیم، اولاً که ما اهل مطالعه نیستیم، ولی برای بی‌مطالعه بودنِ ما نیست، آن‌ها نخواسته‌اند که بفرمایند. کمااینکه راجع به حضرت زینب کبری سلام الله علیها تا کربلا نخواسته بودند صحبت کنند، تا امروز هیچ متن معتبری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و صدیقه طاهره سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین علیه السلام تا کربلا از حضرت زینب کبری سلام الله علیها یافت نشده است که یک فضیلتِ اختصاصی راجع به حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرموده باشند.

واضح است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها دخترِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و خودِ این موضوع یک فضیلت است و می‌شود راجع به این موضوع بحث کرد، این فضیلتِ مشترک با بقیه‌ی فرزندانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، منظور بنده یک فضیلتِ اختصاصی است.

جملاتی که از حضرت سجّاد علیه السلام رسیده است، برای بعد از کربلاست، «أَنْتِ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ»[10] برای بعد از کربلاست.

قرآن کریم کجا مادران انبیاء علیهم السلام را معرّفی کرده است؟ البته بجز حضرت مریم سلام الله علیها.

قرآن کریم قرآن کریم اینقدر راجع به حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام و مادر ایشان فرموده است، اما اسم ایشان را نفرموده است. جاهایی هم که مجبور بوده است که قصه را بگوید، قصه‌ی همسر حضرت ابراهیم علیه السلام را گفته است، ولی اسم او را نگفته است، جزئیات نگفته است، اصلاً شما خبر ندارید و قرآن کریم هم چیزی نفرموده است.

چرا اینطور است؟ یک جهت این است که اولاً بگذار این‌ها زندگی خودشان را کنند و غریبِ خوش باشند و به دردسر نیفتند، ثانیاً اگر جایی ما از امامی دیدیم که راجع به فردی صحبت کرده است، یعنی آن فرد یک مسئولیت مهمی دارد، می‌خواهد یک کار بزرگی انجام دهد، وگرنه چرا باید معرّفی کنند؟

این همه فضائل اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین گفته است، برای این است که این ائمه‌ی ما «امام» هستند، مردم باید بدانند که امام و حجّت و طهور و طاهر و طهر و مطهر و بری از جهل و نسیان هستند، وگرنه اگر امام نبودند که لازم نبود مردم ائمه علیهم السلام را بشناسند، اگر لازم بود که اولیای خدا باید جار می‌زدند، اما همانطور که می‌دانید اهل جار زدن نبودند.

این موضوع هم درس تربیتی برای ما دارد، که تا زمانی که تکلیفی از جایی که یقینی است حاصل نشده است، لازم نیست کاری کنیم.

الآن جلسات شانزده نفری هیئات ما «گزارش تصویری» دارد! برای چه؟ می‌خواهیم به چه کسی گزارش دهیم؟ از این عمل چه چیزی استخراج می‌شود؟ وقتی گزارش تصویری می‌دهیم نمی‌توانیم جاهای خالی جلسه را منتشر کنیم، باید طوری عکس بگیریم که جلسه را شلوغ نشان دهیم، یعنی مدام در بازی می‌افتیم، برای چه این کار را کنیم؟ حداکثر صوت جلسه یا محصول جلسه منتشر شود که اگر واقعاً برای دیگران قابل استفاده است، آن چیز دیگری است و می‌گوییم محتوایی ارائه می‌شود، اما گزارش تصویری یعنی چه؟ ما مدام خودمان را در معرض قرار می‌دهیم.

«گزارش تصویری» درست کردن، جلسات هیئات خانگی را از بین برد، چون در هیئت خانگی می‌گفتند یک نفر بیاید روضه بخواند، پنج دقیقه روضه که گزارش تصویری ندارد! خیلی ساده بود، یک نفر حلوا درست می‌کرد، یک نفر نان درست می‌کرد، یک نفر میوه می‌آورد، یک نفر موعظه‌ای می‌کرد. شیخی پنجاه و سه سال منزل مادربزرگ ما منبر رفت! برای اینکه آنجا قرار بود ذکر گفته شود.

خدا شاهد است، به عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم یاد می‌کنم، عدّه‌ای در کوچه‌ی مادربزرگ ما ادّعا می‌کردند که از آن جلسه حاجت گرفته‌اند.

جلسات روضه‌ی خانگی نمی‌تواند با جلساتی که اسم و رسم و گزارش تصویری دارد رقابت کند، آن اصلِ خود را از دست می‌دهد، می‌خواهد چه چیزی بدست بیاورد؟

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اینطور نبودند که معرّفی کنند، برای چه معرّفی کنند؟ اگر امام بود معرّفی می‌کردند که مردم بدانند به چه کسی مراجعه کنند. لذا اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین همسران و دختران خود را معرّفی نمی‌کردند.

علّتِ معرّفیِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به جامعه

لذا اگر جایی می‌دیدیم کسی را معرّفی می‌کنند، اینجا مسئله‌ای در سطح حجیّت مطرح است، یعنی برای هدایت مردم اختلالی هست، باید دست مردم را به یک دامان مستحکمِ نجات‌بخشی وصل کنند، یک عروه‌ی وثقی لازم است، نه اینکه همینطور تعریف کنند.

لذا شما می‌بینید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تقریباً همانقدری که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را معرّفی کرده است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را معرّفی کرده است، اما هیچ امامی همسرِ خود که مادرِ امام بعدی است را اینطور معرّفی نکرده است، چون لازم نبوده است.

آن ماجرای ازدواج عجیب و غریب که باید کفو باشد، «لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ»،[11] اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود، کسی عِدلِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود.

اگر کسی بگوید آیا منظور شما بین مسلمین است؟ برای اینکه این شبهه را در ذهن دفن کند، فرمود: «آدَمَ فَمَن دُونَهُ»! از اول خلقت تا حالا، نبی و وصی و غیر از این‌ها، اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود، کسی عِدلِ صدیقه طاهره سلام الله علیها نبود.

تنها ازدواجی که در آن کفویت ضروری مطرح است، برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

وگرنه مگر عبدالله بن جعفر کفو حضرت زینب کبری سلام الله علیها است؟ عبدالله بن جعفر آدم بدی نیست ولی مگر کفوِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها است؟ مگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کفوِ همه‌ی همسران خود است؟ قطعاً نه! مگر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کفوِ همسران خود است؟ حتّی آن همسر خوب؛ معلوم نیست.

ائمه‌ی ما با بعضی‌ها ازدواج کردند که منجر به طلاق شده است. ما در جلساتی بصورت مفصل راجع به ازدواج‌ها صحبت کرده‌ایم.

کفویت ضروری نیست، کفویت برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ضروری است، چرا؟ چون کسی نباید به هیچ مرتبه‌ای به او سیطره داشته باشد که استحقاق ندارد. من «ولایت» را نگفتم، گفتم «هیچ مرتبه‌ای»، در حدِ کفالت، در حدِ شوهری، دیگر چه برسد به امامت، نمی‌شود.

چرا؟ اینجایی که ما می‌فهمیم این دین و بلکه سیره‌ی رفتاری اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و آموزه‌های حضرت حق اینطور است که کسی را معرّفی نمی‌کنند و راجع به کسی حرف نمی‌زنند، پس اینجا استثنائی است، چرا استثنائی است؟ چون این بانو برای کار دیگری خلق شده است.

مادرِ امامان داریم، مادرِ امام باقر علیه السلام، مادرِ هشت امام است. همسران ائمه که مادر یک امام شده‌اند… کسی که بتواند مادرِ یک امام شود، از همه‌ی پل‌ها گذشته است. مادر امام صادق علیه الصلاة والسلام مادرِ هفت امام است، برای اینکه ایشان مادر امامان است، ایشان را آنقدر معرّفی نکرده‌اند.

اساساً اصل فضیلتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، انتسابات ایشان نیست، که چون دخترِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، که چون همسرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، که چون مادرِ حسنین علیهما السلام است؛ بعکس برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حسنین علیهما السلام فضیلت است.

بر اساس احساسات حرف نمی‌زنم، بزرگان شیعه وقتی می‌خواهند ادلّه‌ی امامتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بیان کنند، استثنائاً، نه فقط در مباحث درون‌شیعی…

مثلاً سیّد مرتضی رضوان الله تعالی علیه کتابی به نام «الشافی» دارد، این کتاب را در پاسخ به قاضی بزرگ معتزله نوشته است، یعنی یک مباحثه‌ی مناظره‌ی مکتوب مفصّل بین دو مکتب است، نه بین شیعیان. می‌گوید: ادلّه‌ی امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دو نوع است، قولی و فعلی. «قولی» یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیان نموده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است «سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ اَلْمُؤْمِنِينَ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است وقتی سلام می‌کنید بگویید «یا أمیرالمؤمنین» و… این‌ها ادلّه است. بعضی امور هم «فعلی» است، یعنی رفتارِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، مثلِ اینکه بین همه با یکدیگر برادر قرار داد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را برادرِ خودش قرار داد، یا اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به ازدواج سیّده‌ی نساء عالمین که دختر خودش بود درآورد.

اینجا خیلی دقیق فرموده است، یعنی «سیّدة النساء العالمین» را مقدّم بر «دختر نبی بودن» قرار داده است، چون ممکن است کسی فرزند نبی یا امام باشد ولی عاقبت به خیر نشود.

این ازدواج برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دلیل امامت است! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها واقعاً محور است، درست است که اگر پدر کسی پیغمبر باشد، برای او فضیلت است، اگر همسر کسی امام باشد، برای او فضیلت است، اگر فرزندان کسی امام باشند که برای او خیلی فضیلت است، اما دایره‌ی فضائل صدیقه طاهره سلام الله علیها به این موارد برنمی‌گردد، مستقلاً، اگر دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و همسرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و مادرِ حسنین علیهما السلام نبود، باز هم سرور زنان عالم بود.

ما هیچ جای دیگری نداریم که مثلاً بگویند دلیلِ امامتِ امام صادق علیه السلام این است که چون با آن بزرگوار ازدواج کرده است، یا مثلاً دلیل امامتِ امام باقر علیه السلام این است که با حضرت امّ فروه سلام الله علیها ازدواج کرده است.

اما از آن جمله‌‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که «لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ، آدَمَ فَمَن دُونَهُ»، همه متوجه شدند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه افضل است، این ازدواج نشان داد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برترین است، چون عِدلِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم برترین است.

این‌ها بر حسب خواب و خیال نبود، مثلاً مرحوم امام وقتی این حرف را زد (حوالی سال 1360) دیگر پیرمرد بود، جوان منبری نبود که بر حسب جوزدگی چیزی گفته باشد، در جایگاه ولی فقیه و رئیس حکومت، قبل از تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: فردا روز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، زنی که اگر مرد بود پیغمبر بود، بلکه بجای خاتم الأنبیاء بود.

یعنی چنین شأنی داشت، اما اینطور نیست که دختران انبیاء پیغمبر باشند یا جایگاه نبوّت داشته باشند.

جلسات گذشته عرض کردیم، ائمه وقتی می‌خواستند خودشان را تعریف کنند، خودشان را پیرو و سرباز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرّفی می‌کردند، با اینکه خودشان امام بودند.

این بزرگواران کسی را معرّفی نمی‌کنند، وقتی فقط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را اینقدر به جزء جزء رفتار ایشان معرّفی می‌کنند، یا به جزء جزء افعال او مبتهج هستند، برای این است که می‌خواست کاری کند و کاری از عهده‌ی او برمی‌آمد که از عهده‌ی کسی برنمی‌آمد.

چرا موضوع فاطمیّه اینقدر حساس است؟

علّت این چالش بزرگ هم که فاطمیّه اینقدر حساس است، تیر در چشم مخالفین است، خار در چشم و تیغ در گلوی مخالفین است و نمی‌توانند تحمّل کنند، برای این است که…

اگر شما مسئله‌ی غدیر را تعریف کنید اینقدر حساس نیست، بیشتر کتاب‌های اهل سنّت هم غدیر را نقل کرده‌اند. چون در ذهن آن‌ها این است که فلان کس و فلان کس و فلان کس هم فضائلی داشتند، علی بن ابیطالب هم فضائلی داشت.

مثل اینکه بگویند درس شیمی کسی بهتر است، درس فیزیک دیگری هم بهتر است، این موضوع حساس نیست.

فضائل لزوماً خیلی با یکدیگر کاری ندارند، اما فاطمیّه اینطور نیست، فاطمیّه نمی‌خواهد بگوید «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، فاطمیّه آمد بگوید «لَا مَولاهُ إلَّا عَلِی»، کسی غیر از علی مولا نیست. برای همین خیلی حساس بود.

الله الله کردن بین بت‌پرست‌ها که کاری ندارد، چون آن‌ها هم الله را قبول دارند، قرآن کریم را ببینید، «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»،[12] بگو چه کسی آسمان و زمین را خلق کرده است؟ حتّی بت‌پرست هم می‌گوید الله. اما بالاخره این بت هم مثلاً مرا به خدا نزدیک می‌کند، روزی مرا زیاد می‌کند، این هم اثر دارد.

مانند منِ بیچاره‌ای که می‌گویم خدا مرا خلق کرده است، ولی اگر دو دروغ بگویم، اگر جنس خود را بزک کنم، می‌توانم آن را به دیگری بیشتر بفروشم. فکر می‌کنم این کار در روزی من اثر دارد.

بت‌پرست که شاخ و دم ندارد، بت‌پرست به غیر از خدا تکیه دارد، مثل من که به یک غیر از خدا تکیه کنم.

اما لا اله الا الله اینطور نیست، یعنی شما می‌توانید بین بت‌پرست‌ها الله الله بگویید، چون مشکلی با شما ندارد، می‌گوید به شرطی که با بت من کاری نداشته باشی، می‌تواند الله تو هم باشد!

اساساً آن کسی که پنج بت دارد می‌گوید الله تو هم بیاید، تازه الله تو جا هم نمی‌خواهد!

اما نمی‌توانستند لا اله الا الله را تحمّل کنند، چون لا اله الا الله یعنی بت‌ها را دور بریز و از توهّم بیرون بیا. برای همین نمی‌توانستند تحمّل کنند.

این لا اله الا الله است که جنگ دارد، نه الله الله! با الله که مشکل ندارند، با «نفی غیر» مشکل دارند، برای همین است که برائت حساس است، برای همین برائت اعتبارِ ولایت است.

هم بت‌پرست الله می‌گوید و هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، کدامیک راست می‌گویند؟ آن کسی که موحد است راست می‌گوید. برای همین برائت اینقدر مهم است، اعتبارسنج و شاهد صدق است.

صدیقه طاهره سلام الله علیها خواست به همه بفهماند که کسی جز امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خلیفه و مولا و امیر و امام نیست و من با شخص دیگری بیعت نمی‌کنم.

و اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را معرّفی نکرده بود، وقتی جامعه می‌گفتند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیعت نکرده است، می‌گفتند مهم نیست.

اما فاطمه‌ای که او را اینطور در این سطح معرّفی کرده است که تأییدِ او «امامت» بهمراه دارد، بگویند تو را قبول نکرده است…

علّتِ حقد و کینه‌ی عجیبِ دشمنان از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

آن دو نفر گفتند می‌خواهیم به عیادت بیاییم، اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها راه نداد.

این‌ها چقدر حرامیِ پُررو بودند، و چقدر در آن شرایط که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست‌بسته است…

به قول آن شاعر که می‌گوید: «لا يُنقِصُ اللَّيثَ وَطأُ الكَلبِ غابَتَه» اگر سگ یا شغال بفهمد که شیر به یک جهت حمله نمی‌کند، به بیشه‌ی شیر می‌رود و پای خود را به زمین می‌کوبد، اما این موضوع از اعتبار شیر کم نمی‌کند، چون نمی‌خواهد ورود کند، وگرنه اگر اراده کند که…

آن‌ها به جهات مختلفی فهمیده بودند که الآن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وارد درگیری نمی‌شود.

وقتی هرچه پیغام فرستادند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها راه نداد… حتّی عایشه آمد بیاید نگاه کند…

اگر به من بگویند پنج خاطره‌ی تلخ از طول دورانی که کتاب بدست گرفتی بگو، یکی از آن‌ها این است…

عایشه رفت تا درِ خانه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را نگاه کند، می‌خواست ببیند حالِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چطور است و اوضاع ایشان چطور است. او را راه ندادند، أسماء یا سَلمَی گفت: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه نداده است.

عایشه گوشه‌ی حیاط را نگاه کرد و دید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حال ساخت تابوت است.

شما امروز به هر جای دنیا بروید، گبر و بت‌پرست و یهودی و مسیحی بگویند یک خانمی از مسلک خودشان که هجده سال سن دارد و چند فرزند، الآن در بستر بیماری است و محتضر است، اینطور نیست که انسان بخندد…

عایشه نزد پدر خود رفت و گفت: وضع او طوری است که برای او کجاوه‌ی عروس درست کرده است…

این موضوع فقط در منابع ما نیست و سند آن هم معتبر است و ده‌ها کتاب آن‌ها هم نقل کرده‌اند. او اینقدر کینه داشت…

کجای دنیا به تابوتِ مادرِ هجده ساله «کجاوه‌ی عروس» می‌گویند؟ این موضوع چقدر کینه می‌خواهد؟

حال نمی‌دانم آیا می‌خواستند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را اذیت کنند…

از آن جمله‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه معلوم است که هر وقت این‌ها را نگاه می‌کردند، این صحنه‌ها جلوی چشم‌شان بود.

مغیره در جلسه‌ی خصوصی یاران معاویه خواست با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه صحبت کند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمود: تو حرف نزن، «أَنْتَ اَلَّذِي ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»،[13] تو کسی هستی که مادرم فاطمه را زدی… از یاد من نرفته است که تو چه غلطی کرده‌ای…

عرض کردم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فقط مولا را معرّفی نکرد، بلکه غیرِ مولا را نفی کرد، رفض کرد، آن‌ها را بی‌آبرو کرد.

این‌ها می‌خواستند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را زجرکش کنند، این‌ها می‌دانستند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم الآن بنا ندارد درگیر شود، آمدند و گفتند: اگر می‌شود برو و به فاطمه بگو که ما را راه بدهد.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمد و به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: این‌ها مرا واسطه کردند…

در مورد اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین «کَهفِ الوَرَی» داریم، چون این‌ها پناهگاه هستند، هر بدبختی پناه ببرد، این‌ها پناه می‌دهند. منتها خاک بر سرِ آن بیچاره‌ای که این‌ها پناه می‌دهند اما او به دنبال چیز دیگری است.

آنجا صدیقه طاهره سلام الله علیها اعتراض نکرد، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نفرمود که این‌ها را تحویل هم بگیر، فقط فرمود اجازه بده بیایند.

شیخ صدوق در «علل الشرایع» نوشته است که آن‌ها آمدند، وضع بی‌بی طوری بود که جسم ایشان خیلی ناتوان بود. آمدند و طرفی نشستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سر مبارک خود را برگرداند، این‌ها بلند شدند و آن طرف نشستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دوباره سر مبارک خود را برگرداند.

شیخ صدوق نوشته است مرتبه‌ی سوم که دوباره برگشتند و اینطرف نشستند، وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خواست سر مبارک خود را تکان دهد، توان نداشت… به خادمه‌ی خود اشاره کردند که «حَوِّلْنَ وَجْهِي»،[14] صورت مرا برگردان…

همه‌ی وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این‌ها را بی‌اعتبار کرد، یعنی شما را در حد اینکه یک مسلمان بدانم و با شما گفتگو کنم قبول ندارم، من شما را مسلمان نمی‌دانم، امام و خلیفه چیست؟

این‌ها گریه کردند تا بلکه شاید بتوانند اوضاع را عوض کنند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «وَ اَللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اَللَّهَ عَلَيْكَ فِي كُلِّ صَلاَةٍ أُصَلِّيهَا»،[15] بخدا بعد از هر نماز واجبم شما دو نفر را نفرین می‌کنم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فاطمه‌ای را معرّفی کرد، اجازه داد قدری تلألو حقیقت و گوهر او عالم را پر کند، که آنجا بفرماید من این‌ها را در حدّ یک آدم مسلمان قبول ندارم، خلیفه چیست؟

برای همین هم انتقام گرفتند.

روضه و توسّل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

چند روز که گذشت، نه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و نه بچه‌ها طاقت نداشتند در آن خانه‌ای زندگی کنند که همه‌ی آن خانه یادگار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، از دربِ ورودی تا جای دست او روی دیوارِ کاهگلی. هر جایی را که نگاه می‌کردند می‌گفتند مادر اینجا درد داشت و دست به دیوار گرفت، آنجا روی زمین بود، آنجا بابا سر او را به دامان گرفت، اینجا او را کفن کرد…

از خانه بیرون آمدند و خانه را عوض کردند، دلِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تنگ می‌شد.

برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مهم نیست، ما از اینکه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بی‌ادبی می‌کردند، دلمان می‌سوزد.

در خیابان کسانی که شما را نمی‌شناسند به شما سلام نمی‌کنند، با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه طوری رفتار می‌کردند که انگار ایشان را نمی‌شناسند…

در نقل دارد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بین قبور راه می‌رفت و گاهی می‌ایستاد، «مَا لِي وَقَفْتُ عَلَى اَلْقُبُورِ مُسَلِّماً» بین قبرها راه می‌روم و به تو سلام می‌کنم، به چه کسی؟ «قَبْرَ اَلْحَبِيبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي»، دیگر صدای جواب تو را هم نمی‌شنوم…

مدّتی در خانه نشسته بود و اصحاب نگران بودند، در روایت دارد رکنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شکست، بالاتر از این است که بگویم دست به پهلو گرفت، بالاتر از این است که بگویم دست به کمر گرفت، و این داغ داغی بود که وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اواخر عمر خود که محاسنشان سپید شده بود، کسی آمد و عرض کرد: شما مدام در جنگ هستید، محاسن خود را خضاب کنید، حضرت فرمود: من عزادار هستم. آن شخص عرض کرد: اخیراً کسی از بنی‌هاشم از دنیا نرفته است!…

سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که اینجا شاهد بود چه اتفاقی برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه افتاده است، مورد مشابهی برای ایشان اتفاق افتاد…

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خواست به میدان برود، چون همیشه در محضر ائمه بود، همیشه ساکت بود.

یکی از دوستان ما حضرت را خواب دیده بود، گفته بود چون شما محافظ خیام بودید، صدای العطش را می‌شنیدید، آیا صدای العطش بچه‌ها شما را بیچاره کرد که به امام حسین علیه السلام عرض کردید که «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي»[16] سینه‌ام تنگ شده است، «وَ لَقَدْ سَئِمْتُ مِنَ اَلْحَيَاةِ الدُّنْیَا»،…

همانطور که می‌دانید زهرای مرضیه سلام الله علیها علّت گریه‌ی خود را غربتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از حیاتِ خود بیان نمودند…

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در خواب آن شخص به او فرموده بود: من دیگر نتوانستم تنهایی برادرم را تحمّل کنم… می‌دیدم حرف می‌زند و آن‌ها آب روی زمین می‌ریزند و هلهله می‌کنند… نسبت به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه غیرت دارد…

آمد و عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي» دیگر سینه‌ام تنگ شده است، «وَ لَقَدْ سَئِمْتُ مِنَ اَلْحَيَاةِ الدُّنْیَا» دیگر از دنیا بیزار هستم، اجازه بده بروم و جان خود را فدای تو کنم…

همینکه این موضوع را عرض کرد، دارد که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه «فَبَکی الحُسَینُ علیه السلام بُکاءً شَدِیدَاً»

این جمله را به ادیب عرب بدهید، «فَبَکی الحُسَینُ» یعنی امام حسین علیه السلام گریه کرد، «فَبَکی الحُسَینُ بُکاءً» یعنی امام حسین علیه السلام بشدّت گریه کرد، دیگر نمی‌دانیم «فَبَکی الحُسَینُ علیه السلام بُکاءً شَدِیدَاً» یعنی چه، و یعنی چطور گریه کرد…

همینکه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام عرض کرد که اجازه بدهید به میدان بروم، «فَبَکی الحُسَینُ علیه السلام بُکاءً شَدِیدَاً»

سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمود: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي» پرچمدار من، علمدار من، «وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي‏»، این خیمه‌ها تنها می‌شود…

قمر بنی هاشم علیه السلام اهل اصرار نبود، همینکه سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این مطلب را فرمود، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ساکت شد، سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شروع کرد بلند بلند گریه کردن، بعد نگاهی به او کرد و دید دیگر پاهای او روی زمین نیست، از اینکه بخواهد تکرار کند حیا می‌کند، اینجا امام حسین علیه السلام غریبانه و بی‌صدا، دوباره شروع کرد به گریه کردن، فرمود: اگر می‌خواهی بروی «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»… آخرین امیدِ این اطفال تو هستی…

چون رفت که آب بیاورد، اصلاً وداع نکرد، کسی هم باور نمی‌کرد عمو برنگردد، بلکه حرم غرق شادی و بشارت شد… شیرخوار را نگه دارید، الآن برمی‌گردد… همه امیدوار شدند، چون حضرت اباالفضل العباس علیه السلام وداع نکرد…

به سمت میدان رفت، چهار هزار نفر محافظ شریعه فرات بودند، تیرانداز و نیزه‌دار و شمشیرزن…

استاد آقای بهجت می‌گوید: «ولا يَهمّهُ السّهامُ حَاشَا»، هزاران تیر برای عبّاس مهم نیست، چرا؟ «مَِن هَمّه سِقايَةُ العُطَاشَا» چون وعده داده است…

از این‌ها عبور کرد، به آب رسید، مشک را پر کرد، باسرعت برگشت، وقت نداشت درگیر شود، وقت نداشت مارپیچ بیاید، وضع شیرخوار وخیم بود، مستقیم به سمت خیمه‌ها آمد، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام تنومند است، هرچه تیر زدند اصابت کرد، اما او باسرعت می‌آمد، هرچه کردند نایستاد…

اما لحظه‌ای دیدند «فَوَقَفَ العَبَّاس مُتَحَیِّراً»… وقتی مشک تیر خورد، دیگر حرکت نکرد… دیگر این بدن فقط روحیه‌ی بچه‌ها را خراب می‌کند، بدون آب بروم که چه کنم؟

همانجا او را دوره کردند، کاری کردند که کار تمام شد، تا زمانی که مطمئن شدند که حرکت ندارد، او را رها نکردند…

سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هر وقت می‌خواست بالای سر یک شهید محتضر برود، با شتاب می‌رفت بلکه لحظه‌ی آخر سرِ آنان را به دامان بگیرد، اما اینجا دیگر فایده‌ای نداشت و کار تمام شده بود، پیاده رفت، بدون عجله… انگار اصلاً نمی‌خواهد آن صحنه را ببیند…

سه سال است که من با یک بیتِ یک مجتهد بیچاره شده‌ام و اصلاً نمی‌توانم روضه‌ی خود را عوض کنم، می‌گوید: در حال رفتن به سمت علقمه بود، ولی آرام آرام، انگار نمی‌خواهد مواجه شود…

«فَمَشَى لِمَصرَعِهِ الحسينُ وَطَرفُهُ»[17] سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آرام آرام با قد خمیده به سمت علقمه رفت، همانطور که آرام آرام به سمت علقمه می‌رفت مدام به پشت سر برمی‌گشت، «بَينَ الخِيامِ وَبَينَهُ مُتَقَسِّمُ» باید به بچه‌ها چه جوابی بدهم؟…

تا اینکه به بالای سر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رسید، می‌دید دشمن هلهله می‌کند اما «جَعَلَ یُکَفِفُ دُمُوعَهُ بِکُمِّهِ» اشک‌های مبارک خود را با آستین پاک کرد…

نگاهی به آن بدنِ از هم پاشیده کرد، فرمود: «أأخيَّ يُهنيكَ النَّعيمُ ولم أخَلْ» برادر! بهشت بر تو مبارک باشد، گوارای وجود تو باد، ولی «تَرضى بأن أزرى وأنت منعَّمُ» هیچ وقت فکر نمی‌کردم مرا در چنین موقعیتی تنها بگذاری…


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه یونس، آیه 91 (آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ)

[5] تاريخ اليعقوبي، جلد 2، صفحه 137 (عن أبي بكر ـ قُبَيلَ مَوتِهِ ـ: ما آسى إلّا عَلى ثَلاثِ خِصالٍ صَنَعتُها لَيتَني لَم أكُن صَنَعتُها ، وَثَلاثٍ لَم أصنَعها لَيتَني كُنتُ صَنَعتُها ، وَثَلاثٍ لَيتَني كُنتُ سَأَلتُ رَسولَ اللّه ِ عَنها . فَأَمَّا الثَّلاثُ الَّتي صَنَعتُها فَلَيتَ أنّي لَم أكُن تَقَلَّدتُ هذَا الأَمرَ ، وقَدَّمتُ عُمَرَ بَينَ يَدَيَّ ؛ فَكُنتُ وَزيرا خَيرا مِنّي أميرا ، ولَيتَني لم اُفَتِّش بَيتَ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّه ِ واُدخِلهُ الرِّجالَ ولَو كانَ اُغلِقَ عَلى حَربٍ ، ولَيتَني لَم اُحرِقِ الفُجاءَةَ السُّلَمِيَّ ؛ إمّا أن أكونَ قَتَلتُهُ سَريحا أو أطلَقتُهُ نَجيحا)

[6] شعب الإيمان، جلد 2 ، صفحه 227 (قَالَ: وَحَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى، أَخْبَرَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ جُوَيْبِرٍ، عَنِ الضَّحَّاكِ قَالَ: مَرَّ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ عَلَى طَيْرٍ قَدْ وَقَعَ عَلَى شَجَرَةٍ فَقَالَ: ” §طُوبَى لَكَ يَا طَيْرُ تَطِيرُ فَتَقَعُ عَلَى الشَّجَرِ، ثُمَّ تَأْكُلُ مِنَ الثَّمَرِ، ثُمَّ تَطِيرُ لَيْسَ عَلَيْكَ حِسَابٌ وَلَا عَذَابٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِثْلَكَ، وَاللهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي كُنْتُ شَجَرَةً إِلَى جَانِبِ الطَّرِيقِ فَمَرَّ عَلَيَّ بَعِيرٌ فَأَخَذَنِي فَأَدْخَلَنِي فَاهُ فَلَاكَنِي، ثُمَّ ازْدَرَدْنِي ثُمَّ أَخْرَجَنِي بَعْرًا وَلَمْ أَكُنْ بَشَرًا قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: يَا لَيْتَنِي كُنْتُ كَبْشَ أَهْلِي سَمَّنُونِي مَا بَدَا لَهُمْ حَتَّى إِذَا كُنْتُ كَأَسْمَنِ مَا يَكُونُ زَارَهُمْ بَعْضُ مَنْ يُحِبُّونَ فَذَبَحُونِي لَهُمْ فَجَعَلُوا بَعْضِي شِوَاءً وَبَعْضَهُ قَدِيدًا، ثُمَّ أَكَلُونِي وَلَمْ أَكُنْ بَشَرًا قَالَ: وَقَالَ أَبُو الدَّرْدَاءِ: يَا لَيْتَنِي كُنْتُ شَجَرَةً تُعْضَدُ وَتُؤْكَلُ ثَمَرَتِي وَلَمْ أَكُنْ بَشَرًا وَفِي حَدِيثِ شُعْبَةَ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ عُبَيْدِ اللهِ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَامِرِ بْنِ رَبِيعَةَ قَالَ: رَأَيْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَخَذَ تِبْنَةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ: يَا لَيْتَنِي لَمْ أَكُنْ شَيْئًا لَيْتَ أُمِّي لَمْ تَلِدْنِي لَيْتَنِي كُنْتُ نِسْيًا مَنْسِيًّا وَهُوَ مُخَرَّجٌ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ عُمَرَ “)

[7] زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام

[8] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۲، صفحه ۸۶ (وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ : أَنَّ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ لَمَّا قَدِمَ اَلْكُوفَةَ دَعَا أَبَا مُوسَى فَقَالَ اِتَّبِعْ مَا كَتَبَ بِهِ إِلَيْكَ فَأَبَى ذَلِكَ فَبَعَثَ إِلَى هَاشِمٍ يَتَوَعَّدُهُ فَكَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ بِامْتِنَاعِهِ وَ أَنَّهُ شَاقٌّ بَعِيدُ اَلْوُدِّ ظَاهِرُ اَلْغِلِّ وَ اَلشَّنَآنِ وَ أَنَّهُ هَدَّدَهُ بِالسِّجْنِ وَ اَلْقَتْلِ فَلَمَّا وَرَدَ كِتَابُهُ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أَتَاهُ بِهِ اَلْمُحِلُّ بْنُ خَلِيفَةَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَدَّى اَلْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ وَضَعَهُ مَوْضِعَهُ فَكَرِهَ ذَلِكَ قَوْمٌ وَ قَدْ وَ اَللَّهِ كَرِهُوا نُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ بَارَزُوهُ وَ جَاهَدُوهُ فَرَدَّ اَللَّهُ كَيْدَهُمْ فِي نُحُورِهِمْ وَ جَعَلَ دَائِرَةَ اَلسَّوْءِ عَلَيْهِمْ وَ اَللَّهِ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَنُجَاهِدَنَّهُمْ مَعَكَ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ حِفْظاً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ إِذْ صَارُوا أَعْدَاءً لَهُمْ بَعْدَهُ فَرَحَّبَ بِهِ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهُ خَيْراً ثُمَّ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ قَرَأَ كِتَابَ هَاشِمٍ وَ سَأَلَهُ عَنِ اَلنَّاسِ وَ عَنْ أَبِي مُوسَى فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا أَثِقُ بِهِ وَ لاَ آمَنُهُ عَلَى خِلاَفِكَ إِنْ وَجَدَ مَنْ يُسَاعِدُهُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ مَا كَانَ عِنْدِي بِمُؤْتَمَنٍ وَ لاَ نَاصِحٍ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ عَزْلَهُ فَأَتَانِي اَلْأَشْتَرُ فَسَأَلَنِي أَنْ أُقِرَّهُ وَ ذَكَرَ أَنَّ أَهْلَ اَلْكُوفَةِ بِهِ رَاضُونَ فَأَقْرَرْتُهُ. وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ قَالَ وَ بَعَثَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلرَّبَذَةِ بَعْدَ وُصُولِ اَلْمُحِلِّ بْنِ خَلِيفَةَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ وَ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ إِلَى أَبِي مُوسَى وَ كَتَبَ مَعَهُمَا مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ أَمَّا بَعْدُ يَا اِبْنَ اَلْحَائِكِ يَا عَاضَّ أَيْرِ أَبِيهِ فَوَ اَللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَأَرَى أَنَّ بَعْدَكَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلَّذِي لَمْ يَجْعَلْكَ اَللَّهُ لَهُ أَهْلاً وَ لاَ جَعَلَ لَكَ فِيهِ نَصِيباً سَيَمْنَعُكَ مِنْ رَدِّ أَمْرِي وَ اَلاِفْتِرَاءِ عَلَيَّ وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ اِبْنَ عَبَّاسٍ وَ اِبْنَ أَبِي بَكْرٍ فَخَلِّهِمَا وَ اَلْمِصْرَ وَ أَهْلَهُ وَ اِعْتَزِلْ عَمَلَنَا مَذْؤُماً مَدْحُوراً  فَإِنْ فَعَلْتَ وَ إِلاَّ فَإِنِّي قَدْ أَمَرْتُهُمَا أَنْ يُنَابِذَاكَ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اَللَّهَ لاٰ يَهْدِي كَيْدَ اَلْخٰائِنِينَ  فَإِذَا ظَهَرَا عَلَيْكَ قَطَعَاكَ إِرْباً إِرْباً وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنْ شَكَرَ اَلنِّعْمَةَ وَ وَفَى بِالْبَيْعَةِ وَ عَمِلَ بِرَجَاءِ اَلْعَافِيَةِ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ فَلَمَّا أَبْطَأَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ اِبْنُ أَبِي بَكْرٍ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ يَدْرِ مَا صَنَعَا رَحَلَ عَنِ اَلرَّبَذَةِ إِلَى ذِي قَارٍ فَنَزَلَهَا قَالَ فَلَمَّا نَزَلَ ذَا قَارٍ بَعَثَ إِلَى اَلْكُوفَةِ اَلْحَسَنَ اِبْنَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَ زَيْدَ بْنَ صُوحَانَ وَ قَيْسَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ وَ مَعَهُمْ كِتَابٌ إِلَى أَهْلِ اَلْكُوفَةِ فَأَقْبَلُوا حَتَّى كَانُوا بِالْقَادِسِيَّةِ فَتَلَقَّاهُمُ اَلنَّاسُ فَلَمَّا دَخَلُوا اَلْكُوفَةَ قَرَءُوا كِتَابَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى مَنْ بِالْكُوفَةِ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي خَرَجْتُ مَخْرَجِي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيَّ فَأَنْشُدُ اَللَّهَ رَجُلاً بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا إِلاَّ نَفَرَ إِلَيَّ فَإِنْ كُنْتُ مَظْلُوماً أَعَانَنِي وَ إِنْ كُنْتُ ظَالِماً اِسْتَعْتَبَنِي وَ اَلسَّلاَمُ قَالَ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارٌ اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِمَا اَلنَّاسُ فَقَامَ اَلْحَسَنُ فَاسْتَقَرَّ فَاسْتَنْفَرَ اَلنَّاسَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّا جِئْنَاكُمْ نَدْعُوكُمْ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ وَ إِلَى أَفْقَهِ مَنْ تَفَقَّهَ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَعْدَلِ مَنْ تُعَدِّلُونَ وَ أَفْضَلِ مَنْ تُفَضِّلُونَ وَ أَوْفَى مَنْ تُبَايِعُونَ مَنْ لَمْ يُعْيِهِ اَلْقُرْآنُ وَ لَمْ تُجَهِّلْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ تَقْعُدْ بِهِ اَلسَّابِقَةُ إِلَى مَنْ قَرَّبَهُ اَللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ قَرَابَتَيْنِ قَرَابَةَ اَلدِّينِ وَ قَرَابَةَ اَلرَّحِمِ إِلَى مَنْ سَبَقَ اَلنَّاسَ إِلَى كُلِّ مَأْثُرَةٍ إِلَى مَنْ كَفَى اَللَّهُ بِهِ رَسُولَهُ وَ اَلنَّاسُ مُتَخَاذِلُونَ فَقَرُبَ مِنْهُ وَ هُمْ مُتَبَاعِدُونَ وَ صَلَّى مَعَهُ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ وَ قَاتَلَ مَعَهُ وَ هُمْ مُنْهَزِمُونَ وَ بَارَزَ مَعَهُ وَ هُمْ مجمحون [مُحْجِمُونَ] وَ صَدَّقَهُ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ إِلَى مَنْ لَمْ تُرَدَّ لَهُ رَايَةٌ وَ لاَ تُكَافِئْ لَهُ سَابِقَةٌ وَ هُوَ يَسْأَلُكُمُ اَلنَّصْرَ وَ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلْحَقِّ وَ يَسْأَلُكُمْ بِالْمَسِيرِ إِلَيْهِ لِتُوَازِرُوهُ وَ تَنْصُرُوهُ عَلَى قَوْمٍ نَكَثُوا بَيْعَتَهُ وَ قَتَلُوا أَهْلَ اَلصَّلاَحِ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ مَثَّلُوا بِعُمَّالِهِ وَ اِنْتَهَبُوا بَيْتَ مَالِهِ فَاشْخَصُوا إِلَيْهِ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ فَمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اُحْضُرُوا بِمَا يَحْضُرُ بِهِ اَلصَّالِحُونَ – قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ حَدَّثَنِي جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ تَمِيمِ بْنِ حِذْيَمٍ قَالَ: قَدِمَ عَلَيْنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ يَسْتَنْفِرَانِ اَلنَّاسَ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُمَا كِتَابُهُ فَلَمَّا فَرَغَا مِنْ كِتَابِهِ قَامَ اَلْحَسَنُ وَ هُوَ فَتًى حَدَثٌ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرْثِي لَهُ مِنْ حَدَاثَةَ سِنِّهِ وَ صُعُوبَةِ مَقَامِهِ فَرَمَاهُ اَلنَّاسُ بِأَبْصَارِهِمْ وَ هُمْ يَقُولُونَ اَللَّهُمَّ سَدِّدْ مَنْطِقَ اِبْنِ بِنْتِ نَبِيِّنَا فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى عَمُودٍ يَتَسَانَدُ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيلاً مِنْ شَكْوَى بِهِ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْعَزِيزِ اَلْجَبَّارِ اَلْوَاحِدِ اَلْقَهَّارِ اَلْكَبِيرِ اَلْمُتَعَالِ سَوٰاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ اَلْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سٰارِبٌ بِالنَّهٰارِ  أَحْمَدُهُ عَلَى حُسْنِ اَلْبَلاَءِ وَ تَظَاهُرِ اَلنَّعْمَاءِ وَ عَلَى مَا أَحْبَبْنَا وَ كَرِهْنَا مِنْ شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اِمْتَنَّ عَلَيْنَا بِنُبُوَّتِهِ وَ اِخْتَصَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ وَحْيَهُ وَ اِصْطَفَاهُ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى اَلْإِنْسِ وَ اَلْجِنِّ حِينَ عُبِدَتِ اَلْأَوْثَانُ وَ أُطِيعَ اَلشَّيْطَانُ وَ جُحِدَ اَلرَّحْمَنُ فَصَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ جَزَاهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى اَلْمُرْسَلِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي لاَ أَقُولُ لَكُمْ إِلاَّ مَا تَعْرِفُونَ إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَرْشَدَ اَللَّهُ أَمْرَهُ وَ أَعَزَّ نَصْرَهُ بَعَثَنِي إِلَيْكُمْ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلصَّوَابِ وَ إِلَى اَلْعَمَلِ بِالْكِتَابِ وَ اَلْجِهَادِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَ فِي عَاجِلِ ذَاكَ مَا تَكْرَهُونَ فَإِنَّ فِي آجِلِهِ مَا تُحِبُّونَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ عَلِيّاً صَلَّى مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَحْدَهُ وَ أَنَّهُ يَوْمَ صَدَّقَ بِهِ لَفِي عَاشِرَةٍ مِنْ سِنِّهِ ثُمَّ شَهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ جَمِيعَ مَشَاهِدِهِ وَ كَانَ مِنِ اِجْتِهَادِهِ فِي مَرْضَاةِ اَللَّهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ آثَارِهِ اَلْحَسَنَةِ فِي اَلْإِسْلاَمِ مَا قَدْ بَلَغَكُمْ وَ لَمْ يَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَاضِياً عَنْهُ حَتَّى غَمَّضَهُ بِيَدِهِ وَ غَسَّلَهُ وَحْدَهُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانُهُ وَ اَلْفَضْلُ اِبْنُ عَمِّهِ يَنْقُلُ إِلَيْهِ اَلْمَاءَ ثُمَّ أَدْخَلَهُ حُفْرَتَهُ وَ أَوْصَاهُ بِقَضَاءِ دَيْنِهِ وَ عِدَاتِهِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ مَنِّ اَللَّهِ عَلَيْهِ ثُمَّ وَ اَللَّهِ مَا دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ لَقَدْ تَدَاكَّ اَلنَّاسُ عَلَيْهِ تَدَاكَّ اَلْإِبِلِ اَلْهِيمِ عِنْدَ وُرُودِهَا فَبَايَعُوهُ طَائِعِينَ ثُمَّ نَكَثَ مِنْهُمْ نَاكِثُونَ بِلاَ حَدَثٍ أَحْدَثَهُ وَ لاَ خِلاَفٍ أَتَاهُ حَسَداً لَهُ وَ بَغْياً عَلَيْهِ فَعَلَيْكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلْجِدِّ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ اَلْخُفُوفِ إِلَى مَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَصَمَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِمَا عَصَمَ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمْ تَقْوَاهُ وَ أَعَانَنَا وَ إِيَّاكُمْ عَلَى جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ لِي وَ لَكُمْ ثُمَّ مَضَى إِلَى اَلرَّحْبَةِ فَهَيَّأَ مَنْزِلاً لِأَبِيهِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لِتَمِيمٍ كَيْفَ أَطَاقَ هَذَا اَلْغُلاَمُ مَا قَدْ قَصَصْتَهُ مِنْ كَلاَمِهِ فَقَالَ وَ مَا سَقَطَ عَنِّي مِنْ قَوْلِهِ أَكْثَرُ وَ لَقَدْ حَفِظْتُ بَعْضَ مَا سَمِعْتُ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ خُطْبَتِهِ قَامَ عَمَّارٌ وَ خَطَبَ اَلنَّاسَ وَ اِسْتَنْفَرَهُمْ فَلَمَّا سَمِعَ أَبُو مُوسَى خُطْبَتَهُمَا صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَكْرَمَنَا بِمُحَمَّدٍ فَجَمَعَنَا بَعْدَ اَلْفُرْقَةِ وَ جَعَلَنَا إِخْوَاناً مُتَحَابِّينَ بَعْدَ اَلْعَدَاوَةِ وَ حَرَّمَ عَلَيْنَا دِمَاءَنَا وَ أَمْوَالَنَا قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لاٰ تَأْكُلُوا أَمْوٰالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبٰاطِلِ  وَ قَالَ تَعَالَى: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ  فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ ضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ كُفُّوا عَنْ قِتَالِ إِخْوَانِكُمْ إِلَى آخِرَ خُطْبَتِهِ اَلْمَلْعُونَةِ اَلَّتِي تَرْكُهَا أَوْلَى مِنْ ذِكْرِهَا وَ تُنَادِي بِكُفْرِ صَاحِبِهَا وَ نِفَاقِهِ قَالَ فَلَمَّا أَتَتِ اَلْأَخْبَارُ عَلِيّاً بِاخْتِلاَفِ اَلنَّاسِ بِالْكُوفَةِ بَعَثَ اَلْأَشْتَرَ إِلَيْهَا فَأَخْرَجَهُ مِنْهَا صَاغِراً قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا نَزَلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَا قَارٍ كَتَبَتْ عَائِشَةُ إِلَى حَفْصَةَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ نَزَلَ ذَا قَارٍ وَ أَقَامَ بِهَا مَرْعُوباً خَائِفاً لِمَا بَلَغَهُ مِنْ عِدَّتِنَا وَ جَمَاعَتِنَا فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ فَدَعَتْ حَفْصَةُ جَوَارِيَ لَهَا يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالدُّفُوفِ فَأَمَرَتْهُنَّ أَنْ يَقُلْنَ فِي غِنَائِهِنَّ مَا اَلْخَبَرُ مَا اَلْخَبَرُ عَلِيٌّ فِي اَلسَّفَرِ كَالْفَرَسِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ – وَ جَعَلَتْ بَنَاتُ اَلطُّلَقَاءِ يَدْخُلْنَ عَلَى حَفْصَةَ وَ يَجْتَمِعْنَ لِسَمَاعِ ذَلِكَ اَلْغِنَاءِ فَبَلَغَ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَلِكَ فَلَبِسَتْ جَلاَبِيبَهَا وَ دَخَلَتْ عَلَيْهِنَّ فِي نِسْوَةٍ مُتَنَكِّرَاتٍ ثُمَّ أَسْفَرَتْ عَنْ وَجْهِهَا فَلَمَّا عَرَفَتْهَا حَفْصَةُ خَجِلَتْ وَ اِسْتَرْجَعَتْ فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ لَئِنْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَيْهِ اَلْيَوْمَ لَقَدْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِيكُمَا مَا أَنْزَلَ فَقَالَتْ حَفْصَةُ كُفِّي رَحِمَكِ اَللَّهُ وَ أَمَرَتْ بِالْكِتَابِ فَمُزِّقَ وَ اِسْتَغْفَرَتِ اَللَّهَ)

[9] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۵، صفحه ۱۳۷ (وَ قَالَ صَاحِبُ اَلْمَنَاقِبِ وَ غَيْرُهُ رُوِيَ: أَنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اَللَّهُ أَمَرَ بِمِنْبَرٍ وَ خَطِيبٍ لِيُخْبِرَ اَلنَّاسَ بِمَسَاوِي اَلْحُسَيْنِ وَ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ مَا فَعَلاَ فَصَعِدَ اَلْخَطِيبُ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ أَكْثَرَ اَلْوَقِيعَةَ فِي عَلِيٍّ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ أَطْنَبَ فِي تَقْرِيظِ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ لَعَنَهُمَا اَللَّهُ فَذَكَرَهُمَا بِكُلِّ جَمِيلٍ قَالَ فَصَاحَ بِهِ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ وَيْلَكَ أَيُّهَا اَلْخَاطِبُ اِشْتَرَيْتَ مَرْضَاةَ اَلْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ اَلْخَالِقِ فَتَبَّوأْ مَقْعَدَكَ مِنَ اَلنَّارِ ثُمَّ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يَا يَزِيدُ اِئْذَنْ لِي حَتَّى أَصْعَدَ هَذِهِ اَلْأَعْوَادَ فَأَتَكَلَّمَ بِكَلِمَاتٍ لِلَّهِ فِيهِنَّ رِضاً وَ لِهَؤُلاَءِ اَلْجُلَسَاءِ فِيهِنَّ أَجْرٌ وَ ثَوَابٌ قَالَ فَأَبَى يَزِيدُ عَلَيْهِ ذَلِكَ فَقَالَ اَلنَّاسُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ اِئْذَنْ لَهُ فَلْيَصْعَدِ اَلْمِنْبَرَ فَلَعَلَّنَا نَسْمَعُ مِنْهُ شَيْئاً فَقَالَ إِنَّهُ إِنْ صَعِدَ لَمْ يَنْزِلْ إِلاَّ بِفَضِيحَتِي وَ بِفَضِيحَةِ آلِ أَبِي سُفْيَانَ فَقِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ مَا قَدْرُ مَا يُحْسِنُ هَذَا فَقَالَ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ قَدْ زُقُّوا اَلْعِلْمَ زَقّاً قَالَ فَلَمْ يَزَالُوا بِهِ حَتَّى أَذِنَ لَهُ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ خَطَبَ خُطْبَةً أَبْكَى مِنْهَا اَلْعُيُونَ وَ أَوْجَلَ مِنْهَا اَلْقُلُوبَ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِينَا اَلْعِلْمَ وَ اَلْحِلْمَ وَ اَلسَّمَاحَةَ وَ اَلْفَصَاحَةَ وَ اَلشَّجَاعَةَ وَ اَلْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا اَلنَّبِيَّ اَلْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا اَلصِّدِّيقُ وَ مِنَّا اَلطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي أَيُّهَا اَلنَّاسُ أَنَا اِبْنُ مَكَّةَ وَ مِنًى أَنَا اِبْنُ زَمْزَمَ وَ اَلصَّفَا أَنَا اِبْنُ مَنْ حَمَلَ اَلرُّكْنَ بِأَطْرَافِ اَلرِّدَا أَنَا اِبْنُ خَيْرِ مَنِ اِئْتَزَرَ وَ اِرْتَدَى أَنَا اِبْنُ خَيْرِ مَنِ اِنْتَعَلَ وَ اِحْتَفَى أَنَا اِبْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى أَنَا اِبْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى أَنَا اِبْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى اَلْبُرَاقِ فِي اَلْهَوَاءِ أَنَا اِبْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ إِلَى اَلْمَسْجِدِ اَلْأَقْصَى  أَنَا اِبْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ اَلْمُنْتَهَى أَنَا اِبْنُ مَنْ دَنٰا فَتَدَلّٰى `فَكٰانَ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ  أَنَا اِبْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلاَئِكَةِ اَلسَّمَاءِ أَنَا اِبْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ اَلْجَلِيلُ مَا أَوْحَى أَنَا اِبْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى أَنَا اِبْنُ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى أَنَا اِبْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ اَلْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَنَا اِبْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ اَلْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ اَلْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَنَا اِبْنُ صَالِحِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ اَلنَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ اَلْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ اَلْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ اَلْعَابِدِينَ وَ تَاجِ اَلْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ اَلصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ اَلْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ أَنَا اِبْنُ اَلْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ اَلْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ أَنَا اِبْنُ اَلْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ اَلْمَارِقِينَ وَ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ اَلنَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اِسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ اَلسَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ اَلْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ اَلْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اَللَّهِ عَلَى اَلْمُنَافِقِينَ وَ لِسَانِ حِكْمَةِ اَلْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اَللَّهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اَللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ اَللَّهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ قَاطِعُ اَلْأَصْلاَبِ وَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْزَابِ أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي اَلْحُرُوبِ إِذَا اِزْدَلَفَتِ اَلْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ اَلْأَعِنَّةُ طَحْنَ اَلرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ اَلرِّيحِ اَلْهَشِيمَ لَيْثُ اَلْحِجَازِ وَ كَبْشُ اَلْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ مِنَ اَلْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ اَلْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ اَلْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو اَلسِّبْطَيْنِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ أَنَا اِبْنُ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ أَنَا اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَلَمْ يَزَلْ يَقُولُ أَنَا أَنَا حَتَّى ضَجَّ اَلنَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ اَلنَّحِيبِ وَ خَشِيَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اَللَّهُ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ فَأَمَرَ اَلْمُؤَذِّنَ فَقَطَعَ عَلَيْهِ اَلْكَلاَمَ فَلَمَّا قَالَ اَلْمُؤَذِّنُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ قَالَ عَلِيٌّ لاَ شَيْءَ أَكْبَرُ مِنَ اَللَّهِ فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ شَهِدَ بِهَا شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي فَلَمَّا قَالَ اَلْمُؤَذِّنُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ اِلْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ اَلْمِنْبَرِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ هَذَا جَدِّي أَمْ جَدُّكَ يَا يَزِيدُ فَإِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدُّكَ فَقَدْ كَذَبْتَ وَ كَفَرْتَ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدِّي فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ قَالَ وَ فَرَغَ اَلْمُؤَذِّنُ مِنَ اَلْأَذَانِ وَ اَلْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلاَةَ اَلظُّهْرِ قَالَ وَ رُوِيَ أَنَّهُ كَانَ فِي مَجْلِسِ يَزِيدَ هَذَا حَبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ اَلْيَهُودِ فَقَالَ مَنْ هَذَا اَلْغُلاَمُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ قَالَ فَمَنِ اَلْحُسَيْنُ قَالَ اِبْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ فَمَنْ أُمُّهُ قَالَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ فَقَالَ اَلْحَبْرُ يَا سُبْحَانَ اَللَّهِ فَهَذَا اِبْنُ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ قَتَلْتُمُوهُ فِي هَذِهِ اَلسُّرْعَةِ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُوهُ فِي ذُرِّيَّتِهِ وَ اَللَّهِ لَوْ تَرَكَ فِينَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ سِبْطاً مِنْ صُلْبِهِ لَظَنَنَّا أَنَّا كُنَّا نَعْبُدُهُ مِنْ دُونِ رَبِّنَا وَ أَنْتُمْ إِنَّمَا فَارَقَكُمْ نَبِيُّكُمْ بِالْأَمْسِ فَوَثَبْتُمْ عَلَى اِبْنِهِ فَقَتَلْتُمُوهُ سَوْءَةً لَكُمْ مِنْ أُمَّةٍ قَالَ فَأَمَرَ بِهِ يَزِيدُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فَوُجِئَ فِي حَلْقِهِ ثَلاَثاً فَقَامَ اَلْحَبْرُ وَ هُوَ يَقُولُ إِنْ شِئْتُمْ فَاضْرِبُونِي وَ إِنْ شِئْتُمْ فَاقْتُلُونِي أَوْ فَذَرُونِي فَإِنِّي أَجِدُ فِي اَلتَّوْرَاةِ أَنَّ مَنْ قَتَلَ ذُرِّيَّةَ نَبِيٍّ لاَ يَزَالُ مَلْعُوناً أَبَداً مَا بَقِيَ فَإِذَا مَاتَ يُصْلِيهِ اَللَّهُ نَارَ جَهَنَّمَ .)

[10] الاحتجاج، جلد ۲، صفحه ۳۰۳ (عَنْ حِذْيَمِ بْنِ شَرِيكٍ اَلْأَسَدِيِّ قَالَ: لَمَّا أَتَى عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ بِالنِّسْوَةِ مِنْ كَرْبَلاَءَ وَ كَانَ مَرِيضاً وَ إِذَا نِسَاءُ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ يَنْتَدِبْنَ مُشَقَّقَاتِ اَلْجُيُوبِ وَ اَلرِّجَالُ مَعَهُنَّ يَبْكُونَ – فَقَالَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِصَوْتٍ ضَئِيلٍ وَ قَدْ نَهَكَتْهُ اَلْعِلَّةُ إِنَّ هَؤُلاَءِ يَبْكُونَ عَلَيْنَا فَمَنْ قَتَلَنَا غَيْرَهُمْ؟ فَأَوْمَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلنَّاسِ بِالسُّكُوتِ قَالَ حِذْيَمٌ اَلْأَسَدِيُّ لَمْ أَرَ وَ اَللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أَشَارَتْ إِلَى اَلنَّاسِ بِأَنْ أَنْصِتُوا فَارْتَدَّتِ اَلْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اَلْأَجْرَاسُ ثُمَّ قَالَتْ بَعْدَ حَمْدِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ اَلصَّلاَةِ عَلَى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ يَا أَهْلَ اَلْخَتْلِ وَ اَلْغَدْرِ وَ اَلْخَذْلِ أَلاَ فَلاَ رَقَأَتِ اَلْعَبْرَةُ وَ لاَ هَدَأَتِ اَلزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ اَلَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهٰا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكٰاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمٰانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ  – هَلْ فِيكُمْ إِلاَّ اَلصَّلَفُ وَ اَلْعُجْبُ وَ اَلشَّنَفُ وَ اَلْكَذِبُ وَ مَلَقُ اَلْإِمَاءِ وَ غَمْزُ اَلْأَعْدَاءِ أَوْ كَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ كَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلاَ بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ فِي اَلْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ أَ تَبْكُونَ أَخِي أَجَلْ وَ اَللَّهِ فَابْكُوا فَإِنَّكُمْ أَحْرَى بِالْبُكَاءِ فَابْكُوا كَثِيراً وَ اِضْحَكُوا قَلِيلاً فَقَدْ أَبْلَيْتُمْ بِعَارِهَا وَ مَنَيْتُمْ بِشَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَ أَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِيلُ خَاتَمِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ اَلرِّسَالَةِ وَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَلاَذُ حَرْبِكُمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِكُمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِكُمْ وَ آسِي كَلْمِكُمْ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِكُمْ وَ اَلْمَرْجِعُ إِلَيْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِكُمْ – وَ مَدَرَةُ حُجَجِكُمْ وَ مَنَارُ مَحَجَّتِكُمْ أَلاَ سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ وَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ لِيَوْمِ بَعْثِكُمُ فَتَعْساً تَعْساً وَ نَكْساً نَكْساً لَقَدْ خَابَ اَلسَّعْيُ وَ تَبَّتِ اَلْأَيْدِي وَ خَسِرَتِ اَلصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّٰهِ  وَ ضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ اَلذِّلَّةُ وَ اَلْمَسْكَنَةُ أَ تَدْرُونَ وَيْلَكُمْ أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَرَثْتُمْ وَ أَيَّ عَهْدٍ نَكَثْتُمْ وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَيَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَكْتُمْ وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُمْ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا `تَكٰادُ اَلسَّمٰاوٰاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ  وَ تَخِرُّ اَلْجِبٰالُ هَدًّا  لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا شَوْهَاءَ صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْدَاءَ فَقْمَاءَ خَرْقَاءَ كَطِلاَعِ اَلْأَرْضِ أَوْ مِلْءِ اَلسَّمَاءِ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ اَلسَّمَاءُ دَماً وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَةِ أَخْزىٰ وَ هُمْ لاٰ يُنْصَرُونَ  – فَلاَ يَسْتَخِفَّنَّكُمُ اَلْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ يَحْفِزُهُ اَلْبِدَارُ وَ لاَ يُخْشَى عَلَيْهِ فَوْتُ اَلنَّارِ كَلاَّ إِنَّ رَبَّكَ  لَنَا وَ لَهُمْ لَبِالْمِرْصٰادِ  ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ اَلنَّبِيُّ لَكُمْ مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ اَلْأُمَمِ بِأَهْلِ بَيْتِي وَ أَوْلاَدِي وَ تَكْرِمَتِي مِنْهُمْ أُسَارَى وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ مَا كَانَ ذَاكَ جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ فِي ذَوِي رَحِمِي إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ يَحُلَّ بِكُمْ مِثْلُ اَلْعَذَابِ اَلَّذِي أَوْدَى عَلَى إِرَمٍ ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ – قَالَ حِذْيَمٌ فَرَأَيْتُ اَلنَّاسَ حَيَارَى قَدْ رَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ شَيْخٌ فِي جَانِبِي يَبْكِي وَ قَدِ اِخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِالْبُكَاءِ وَ يَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ بِأَبِي وَ أُمِّي كُهُولُهُمْ خَيْرُ كُهُولٍ وَ نِسَاؤُهُمْ خَيْرُ نِسَاءٍ وَ شَبَابُهُمْ خَيْرُ شَبَابٍ وَ نَسْلُهُمْ نَسْلٌ كَرِيمٌ وَ فَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِيمٌ ثُمَّ أَنْشَدَ كُهُولُكُمْ خَيْرُ اَلْكُهُولِ وَ نَسْلُكُمْ إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لاَ يَبُورُ وَ لاَ يَخْزَى فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ يَا عَمَّةِ اُسْكُتِي فَفِي اَلْبَاقِي مِنَ اَلْمَاضِي اِعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ اَلْبُكَاءَ وَ اَلْحَنِينَ لاَ يَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ اَلدَّهْرُ فَسَكَتَتْ – ثُمَّ نَزَلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ دَخَلَ اَلْفُسْطَاطَ .)

[11] روضة الواعظین، جلد ۱، صفحه ۱۴۶

[12] سوره مبارکه لقمان، آیه 25 (وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ)

[13] الاحتجاج، جلد ۱، صفحه ۲۶۹

[14] علل الشرایع، جلد ۱، صفحه ۱۸۵ (حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي اَلْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالاَ: أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ يَرْحَمُكَ اَللَّهُ هَلْ تُشَيَّعُ اَلْجَنَازَةُ بِنَارٍ وَ يُمْشَى مَعَهَا بِمِجْمَرَةٍ أَوْ قِنْدِيلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يُضَاءُ بِهِ قَالَ فَتَغَيَّرَ لَوْنُ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ ذَلِكَ وَ اِسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ جَاءَ شَقِيٌّ مِنَ اَلْأَشْقِيَاءِ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهَا أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ خَطَبَ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ فَقَالَتْ حَقّاً مَا تَقُولُ فَقَالَ حَقّاً مَا أَقُولُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَدَخَلَهَا مِنَ اَلْغَيْرَةِ مَا لاَ تَمْلِكُ نَفْسَهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَتَبَ عَلَى اَلنِّسَاءِ غَيْرَةً وَ كَتَبَ عَلَى اَلرِّجَالِ جِهَاداً وَ جَعَلَ لِلْمُحْتَسِبَةِ اَلصَّابِرَةِ مِنْهُنَّ مِنَ اَلْأَجْرِ مَا جَعَلَ لِلْمُرَابِطِ اَلْمُهَاجِرِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ قَالَ فَاشْتَدَّ غَمُّ فَاطِمَةَ مِنْ ذَلِكَ وَ بَقِيَتْ مُتَفَكِّرَةً هِيَ حَتَّى أَمْسَتْ وَ جَاءَ اَللَّيْلُ حَمَلَتِ اَلْحَسَنَ عَلَى عَاتِقِهَا اَلْأَيْمَنِ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَى عَاتِقِهَا اَلْأَيْسَرِ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ اَلْيُسْرَى بِيَدِهَا اَلْيُمْنَى ثُمَّ تَحَوَّلَتْ إِلَى حُجْرَةِ أَبِيهَا فَجَاءَ عَلِيٌّ فَدَخَلَ حُجْرَتَهُ فَلَمْ يَرَ فَاطِمَةَ فَاشْتَدَّ لِذَلِكَ غَمُّهُ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمِ اَلْقِصَّةَ مَا هِيَ فَاسْتَحَى أَنْ يَدْعُوَهَا مِنْ مَنْزِلِ أَبِيهَا فَخَرَجَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ يُصَلِّي فِيهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ جَمَعَ شَيْئاً مِنْ كَثِيبِ اَلْمَسْجِدِ وَ اِتَّكَأَ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ اَلْحُزْنِ أَفَاضَ عَلَيْهَا مِنَ اَلْمَاءِ ثُمَّ لَبِسَ ثَوْبَهُ وَ دَخَلَ اَلْمَسْجِدَ فَلَمْ يَزَلْ يُصَلِّي بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ كُلَّمَا صَلَّى رَكْعَتَيْنِ دَعَا اَللَّهَ أَنْ يُذْهِبَ مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ اَلْحُزْنِ وَ اَلْغَمِّ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا وَ هِيَ تَتَقَلَّبُ وَ تَتَنَفَّسُ اَلصُّعَدَاءَ فَلَمَّا رَآهَا اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهَا لاَ يُهَنِّيهَا اَلنَّوْمُ وَ لَيْسَ لَهَا قَرَارٌ قَالَ لَهَا قُومِي يَا بُنَيَّةِ فَقَامَتْ فَحَمَلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْحَسَنَ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ اَلْحُسَيْنَ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَانْتَهَى إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ نَائِمٌ فَوَضَعَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رِجْلَهُ عَلَى رِجْلِ عَلِيٍّ فَغَمَزَهُ وَ قَالَ قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ فَكَمْ سَاكِنٍ أَزْعَجْتَهُ اُدْعُ لِي أَبَا بَكْرٍ مِنْ دَارِهِ وَ عُمَرَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ طَلْحَةَ فَخَرَجَ عَلِيٌّ فَاسْتَخْرَجَهُمَا مِنْ مَنْزِلِهِمَا وَ اِجْتَمَعُوا عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا عَلِيُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اَللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ فَمَا دَعَاكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ اَلَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا كَانَ مِنِّي مِمَّا بَلَغَهَا شَيْءٌ وَ لاَ حَدَّثَتْ بِهَا نَفْسِي فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَدَقْتَ وَ صَدَقَتْ فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بِذَلِكَ وَ تَبَسَّمَتْ حَتَّى رُئِيَ ثَغْرُهَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ إِنَّهُ لَعَجَبٌ لِحِينِهِ مَا دَعَاهُ إِلَى مَا دَعَانَا هَذِهِ اَلسَّاعَةَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِيَدِ عَلِيٍّ فَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ بِأَصَابِعِهِ فَحَمَلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْحَسَنَ وَ حَمَلَ اَلْحُسَيْنَ عَلِيٌّ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَدْخَلَهُمُ اَلنَّبِيُّ بَيْتَهُمْ وَ وَضَعَ عَلَيْهِمْ قَطِيفَةً وَ اِسْتَوْدَعَهُمُ اَللَّهَ ثُمَّ خَرَجَ وَ صَلَّى بَقِيَّةَ اَللَّيْلِ فَلَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ مَرَضَهَا اَلَّذِي مَاتَتْ فِيهِ أَتَيَاهَا عَائِدَيْنِ وَ اِسْتَأْذَنَا عَلَيْهَا فَأَبَتْ أَنْ تَأْذَنَ لَهُمَا فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ أَبُو بَكْرٍ أَعْطَى اَللَّهَ عَهْداً أَنْ لاَ يُظِلَّهُ سَقْفُ بَيْتٍ حَتَّى يَدْخُلَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ يَتَرَاضَاهَا فَبَاتَ لَيْلَةً فِي اَلْبَقِيعِ مَا يُظِلُّهُ شَيْءٌ ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ أَتَى عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ شَيْخٌ رَقِيقُ اَلْقَلْبِ وَ قَدْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْغَارِ فَلَهُ صُحْبَةٌ وَ قَدْ أَتَيْنَاهَا غَيْرَ هَذِهِ اَلْمَرَّةِ مِرَاراً نُرِيدُ اَلْإِذْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ تَأْبَى أَنْ تَأْذَنَ لَنَا حَتَّى نَدْخُلَ عَلَيْهَا فَنَتَرَاضَى فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَسْتَأْذِنَ لَنَا عَلَيْهَا فَافْعَلْ قَالَ نَعَمْ فَدَخَلَ عَلِيٌّ عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَقَالَ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ كَانَ مِنْ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ مَا قَدْ رَأَيْتِ وَ قَدْ تَرَدَّدَ مِرَاراً كَثِيرَةً وَ رَدَدْتِهِمَا وَ لَمْ تَأْذَنِي لَهُمَا وَ قَدْ سَأَلاَنِي أَنْ أَسْتَأْذِنَ لَهُمَا عَلَيْكِ فَقَالَتْ وَ اَللَّهِ لاَ آذَنُ لَهُمَا وَ لاَ أُكَلِّمُهُمَا كَلِمَةً مِنْ رَأْسِي حَتَّى أَلْقَى أَبِي فَأَشْكُوَهُمَا إِلَيْهِ بِمَا صَنَعَاهُ وَ اِرْتَكَبَاهُ مِنِّي. فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنِّي ضَمِنْتُ لَهُمَا ذَلِكِ قَالَتْ إِنْ كُنْتَ قَدْ ضَمِنْتَ لَهُمَا شَيْئاً فَالْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ اَلنِّسَاءُ تَتَّبِعُ اَلرِّجَالَ لاَ أُخَالِفُ عَلَيْكَ بِشَيْءٍ فَأْذَنْ لِمَنْ أَحْبَبْتَ فَخَرَجَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَذِنَ لَهُمَا فَلَمَّا وَقَعَ بَصَرُهُمَا عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ سَلَّمَا عَلَيْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَيْهِمَا وَ حَوَّلَتْ وَجْهَهَا عَنْهُمَا فَتَحَوَّلاَ وَ اِسْتَقْبَلاَ وَجْهَهَا حَتَّى فَعَلَتْ مِرَاراً وَ قَالَتْ يَا عَلِيُّ جَافِ اَلثَّوْبَ وَ قَالَتْ لِنِسْوَةٍ حَوْلَهَا حَوِّلْنَ وَجْهِي فَلَمَّا حَوَّلْنَ وَجْهَهَا حَوَّلاَ إِلَيْهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّمَا أَتَيْنَاكِ اِبْتِغَاءَ مَرْضَاتِكِ وَ اِجْتِنَابَ سَخَطِكِ نَسْأَلُكِ أَنْ تَغْفِرِي لَنَا وَ تَصْفَحِي عَمَّا كَانَ مِنَّا إِلَيْكِ قَالَتْ لاَ أُكَلِّمُكُمَا مِنْ رَأْسِي كَلِمَةً وَاحِدَةً أَبَداً حَتَّى أَلْقَى أَبِي وَ أَشْكُوَكُمَا إِلَيْهِ وَ أَشْكُوَ صَنِيعَكُمَا وَ فِعَالَكُمَا وَ مَا اِرْتَكَبْتُمَا مِنِّي قَالاَ إِنَّا جِئْنَا مُعْتَذِرَيْنِ مبتغين [مُبْتَغِيَيْنِ] مَرْضَاتَكِ فَاغْفِرِي وَ اِصْفَحِي عَنَّا وَ لاَ تُؤَاخِذِينَا بِمَا كَانَ مِنَّا فَالْتَفَتَتْ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَتْ إِنِّي لاَ أُكَلِّمُهُمَا مِنْ رَأْسِي كَلِمَةً حَتَّى أَسْأَلَهُمَا عَنْ شَيْءٍ سَمِعَاهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنْ صَدَّقَانِي رَأَيْتُ رَأْيِي قَالاَ اَللَّهُمَّ ذَلِكَ لَهَا وَ إِنَّا لاَ نَقُولُ إِلاَّ حَقّاً وَ لاَ نَشْهَدُ إِلاَّ صِدْقاً فَقَالَتْ أَنْشُدُكُمَا اَللَّهَ أَ تَذْكُرَانِ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِسْتَخْرَجَكُمَا فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ لِشَيْءٍ كَانَ حَدَثَ مِنْ أَمْرِ عَلِيٍّ فَقَالاَ اَللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَتْ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ هَلْ سَمِعْتُمَا اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اَللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي فَكَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالاَ اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَتِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ قَالَتِ اَللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ فَاشْهَدُوا يَا مَنْ حَضَرَنِي أَنَّهُمَا قَدْ آذَيَانِي فِي حَيَاتِي وَ عِنْدَ مَوْتِي وَ اَللَّهِ لاَ أُكَلِّمُكُمَا مِنْ رَأْسِي كَلِمَةً حَتَّى أَلْقَى رَبِّي فَأَشْكُوَكُمَا بِمَا صَنَعْتُمَا بِي وَ اِرْتَكَبْتُمَا مِنِّي فَدَعَا أَبُو بَكْرٍ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ وَ قَالَ لَيْتَ أُمِّي لَمْ تَلِدْنِي فَقَالَ عُمَرُ عَجَباً لِلنَّاسِ كَيْفَ وَلَّوْكَ أُمُورَهُمْ وَ أَنْتَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ تَجْزَعُ لِغَضَبِ اِمْرَأَةٍ وَ تَفْرَحُ بِرِضَاهَا وَ مَا لِمَنْ أَغْضَبَ اِمْرَأَةً وَ قَامَا وَ خَرَجَا قَالَ فَلَمَّا نُعِيَ إِلَى فَاطِمَةَ نَفْسُهَا أَرْسَلَتْ إِلَى أُمِّ أَيْمَنَ وَ كَانَتْ أَوْثَقَ نِسَائِهَا عِنْدَهَا وَ فِي نَفْسِهَا فَقَالَتْ لَهَا يَا أُمَّ أَيْمَنَ إِنَّ نَفْسِي نُعِيَتْ إِلَيَّ فَادْعِي لِي عَلِيّاً فَدَعَتْهُ لَهَا فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهَا قَالَتْ لَهُ يَا اِبْنَ اَلْعَمِّ أُرِيدُ أَنْ أُوصِيَكَ بِأَشْيَاءَ فَاحْفَظْهَا عَلَيَّ فَقَالَ لَهَا قُولِي مَا أَحْبَبْتِ قَالَتْ لَهُ تَزَوَّجْ فُلاَنَةَ تَكُونُ لِوُلْدِي مُرَبِّيَةً مِنْ بَعْدِي مِثْلِي وَ اِعْمَلْ نَعْشاً رَأَيْتُ اَلْمَلاَئِكَةَ قَدْ صَوَّرَتْهُ لِي فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ أَرِينِي كَيْفَ صُورَتُهُ فَأَرَتْهُ ذَلِكَ كَمَا وصفت له [وُصِفَ لَهَا] وَ كَمَا أُمِرَتْ بِهِ ثُمَّ قَالَتْ فَإِذَا أَنَا قَضَيْتُ نَحْبِي فَأَخْرِجْنِي مِنْ سَاعَتِكَ أَيَّ سَاعَةٍ كَانَتْ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لاَ يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلاَةِ عَلَيَّ أَحَدٌ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَفْعَلُ فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ هُمْ فِي ذَلِكَ فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ أَخَذَ عَلِيٌّ فِي جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ كَمَا أَوْصَتْهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلَى اَلْجَنَازَةِ وَ أَشْعَلَ اَلنَّارَ فِي جَرِيدِ اَلنَّخْلِ وَ مَشَى مَعَ اَلْجَنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهَا وَ دَفَنَهَا لَيْلاً فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ عَاوَدَا عَائِدَيْنِ لِفَاطِمَةَ فَلَقِيَا رَجُلاً مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالاَ لَهُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ قَالَ عَزَّيْتُ عَلِيّاً بِفَاطِمَةَ قَالاَ وَ قَدْ مَاتَتْ قَالَ نَعَمْ وَ دُفِنَتْ فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ فَجَزَعَا جَزَعاً شَدِيداً ثُمَّ أَقْبَلاَ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَقِيَاهُ وَ قَالاَ لَهُ وَ اَللَّهِ مَا تَرَكْتَ شَيْئاً مِنْ غَوَائِلِنَا وَ مَسَاءَتِنَا وَ مَا هَذَا إِلاَّ مِنْ شَيْءٍ فِي صَدْرِكَ عَلَيْنَا هَلْ هَذَا إِلاَّ كَمَا غَسَّلْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَنَا وَ لَمْ تُدْخِلْنَا مَعَكَ وَ كَمَا عَلَّمْتَ اِبْنَكَ أَنْ يَصِيحَ بِأَبِي بَكْرٍ أَنِ اِنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِي فَقَالَ لَهُمَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ تُصَدِّقَانِي إِنْ حَلَفْتُ لَكُمَا قَالاَ نَعَمْ فَحَلَفَ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَى اَلْمَسْجِدِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَقَدْ أَوْصَانِي وَ تَقَدَّمَ إِلَيَّ أَنَّهُ لاَ يَطَّلِعُ عَلَى عَوْرَتِهِ أَحَدٌ إِلاَّ اِبْنُ عَمِّهِ فَكُنْتُ أُغَسِّلُهُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ تُقَلِّبُهُ وَ اَلْفَضْلُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ يُنَاوِلُنِي اَلْمَاءَ وَ هُوَ مَرْبُوطُ اَلْعَيْنَيْنِ بِالْخِرْقَةِ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ [أَنْ] أَنْزِعَ اَلْقَمِيصَ فَصَاحَ بِي صَائِحٌ مِنَ اَلْبَيْتِ سَمِعْتُ اَلصَّوْتَ وَ لَمْ أَرَ اَلصُّورَةَ لاَ تَنْزِعْ قَمِيصَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ اَلصَّوْتَ يُكَرِّرُهُ عَلَيَّ فَأَدْخَلْتُ يَدِي مِنْ بَيْنِ اَلْقَمِيصِ فَغَسَّلْتُهُ ثُمَّ قُدِّمَ إِلَيَّ اَلْكَفَنُ فَكَفَّنْتُهُ ثُمَّ نَزَعْتُ اَلْقَمِيصَ بَعْدَ مَا كَفَّنْتُهُ وَ أَمَّا اَلْحَسَنُ اِبْنِي فَقَدْ تَعْلَمَانِ وَ يَعْلَمُ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ أَنَّهُ يَتَخَطَّى اَلصُّفُوفَ حَتَّى يَأْتِيَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَيَرْكَبَ ظَهْرَهُ فَيَقُومُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ يَدُهُ عَلَى ظَهْرِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْأُخْرَى عَلَى رُكْبَتِهِ حَتَّى يُتِمَّ اَلصَّلاَةَ قَالاَ نَعَمْ قَدْ عَلِمْنَا ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ تَعْلَمَانِ وَ يَعْلَمُ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ أَنَّ اَلْحَسَنَ كَانَ يَسْعَى إِلَى اَلنَّبِيِّ وَ يَرْكَبُ عَلَى رَقَبَتِهِ وَ يُدْلِي اَلْحَسَنُ رِجْلَيْهِ عَلَى صَدْرِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى يُرَى بَرِيقُ خَلْخَالَيْهِ مِنْ أَقْصَى اَلْمَسْجِدِ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ وَ لاَ يَزَالُ عَلَى رَقَبَتِهِ حَتَّى يَفْرُغَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ اَلْحَسَنُ عَلَى رَقَبَتِهِ فَلَمَّا رَأَى اَلصَّبِيُّ عَلَى مِنْبَرِ أَبِيهِ غَيْرَهُ شَقَّ عَلَيْهِ ذَلِكَ وَ اَللَّهِ مَا أَمَرْتُهُ بِذَلِكَ وَ لاَ فَعَلَهُ عَنْ أَمْرِي وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَهِيَ اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِي اِسْتَأْذَنْتُ لَكُمَا عَلَيْهَا فَقَدْ رَأَيْتُمَا مَا كَانَ مِنْ كَلاَمِهَا لَكُمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَوْصَتْنِي أَنْ لاَ تَحْضُرَا جَنَازَتَهَا وَ لاَ اَلصَّلاَةَ عَلَيْهَا وَ مَا كُنْتُ اَلَّذِي أُخَالِفُ أَمْرَهَا وَ وَصِيَّتَهَا إِلَيَّ فِيكُمَا وَ قَالَ عُمَرُ دَعْ عَنْكَ هَذِهِ اَلْهَمْهَمَةَ أَنَا أَمْضِي إِلَى اَلْمَقَابِرِ فَأَنْبُشُهَا حَتَّى أُصَلِّيَ عَلَيْهَا فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ لَوْ ذَهَبْتَ تَرُومُ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ عَلِمْتُ أَنَّكَ لاَ تَصِلُ إِلَى ذَلِكَ حَتَّى يَنْدُرَ عَنْكَ اَلَّذِي فِيهِ عَيْنَاكَ فَإِنِّي كُنْتُ لاَ أُعَامِلُكَ إِلاَّ بِالسَّيْفِ قَبْلَ أَنْ تَصِلَ إِلَى شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ فَوَقَعَ بَيْنَ عَلِيٍّ وَ عُمَرَ كَلاَمٌ حَتَّى تَلاَحَيَا وَ اِسْتَبَّا وَ اِجْتَمَعَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ فَقَالُوا وَ اَللَّهِ مَا نَرْضَى بِهَذَا أَنْ يُقَالَ فِي اِبْنِ عَمِّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَخِيهِ وَ وَصِيِّهِ وَ كَادَتْ أَنْ تَقَعَ فِتْنَةٌ فَتَفَرَّقَا .)

[15] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۲۸، صفحه ۳۵۴ (أَقُولُ رَوَى أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ قُتَيْبَةَ مِنْ أَعَاظِمِ عُلَمَاءِ اَلْمُخَالِفِينَ وَ مُؤَرِّخُهُم فِي تَارِيخِهِ اَلْمَشْهُورِ عَنْ أَبِي عُفَيْرٍ عَنْ أَبِي عَوْنٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَنْصَارِيِّ قِصَّةَ اَلسَّقِيفَةِ بِطُولِهَا نَحْواً مِمَّا رَوَاهُ اِبْنُ أَبِي اَلْحَدِيدِ مِنْ كِتَابِ اَلسَّقِيفَةِ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ مَكَانَ بَشِيرِ بْنِ سَعْدٍ قَيْسَ بْنَ سَعْدٍ فَسَاقَ اَلْكَلاَمَ إِلَى قَوْلِهِ: فَلَمَّا ذَهَبَا أَيْ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عُمَرُ يُبَايِعَانِهِ سَبَقَهُمَا إِلَيْهِ قَيْسُ بْنُ سَعْدٍ فَبَايَعَهُ فَنَادَى اَلْحُبَابُ بْنُ اَلْمُنْذِرِ يَا قَيْسَ بْنَ سَعْدٍ عَاقَكَ عَائِقٌ مَا اِضْطَرَّكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ حَسَدْتَ اِبْنَ عَمِّكَ عَلَى اَلْإِمَارَةِ قَالَ لاَ وَ لَكِنِّي كَرِهْتُ أَنْ أُنَازِعَ قَوْماً حَقّاً هُوَ لَهُمْ فَلَمَّا رَأَتِ اَلْأَوْسُ مَا صَنَعَ قَيْسٌ وَ هُوَ سَيِّدُ اَلْخَزْرَجِ وَ مَا دُعُوا إِلَيْهِ مِنْ قُرَيْشٍ وَ مَا يَطْلُبُ اَلْخَزْرَجُ مِنْ تَأْمِيرِ سَعْدٍ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ وَ فِيهِمْ أُسَيْدُ بْنُ حُضَيْرٍ وَ اَللَّهِ لَئِنْ وَلَّيْتُمُوهَا سَعْداً عَلَيْكُمْ مَرَّةً وَاحِدَةً لاَ زَالَتْ لَهُمْ بِذَلِكَ عَلَيْكُمُ اَلْفَضِيلَةُ وَ لاَ جَعَلُوا لَكُمْ فِيهَا نَصِيباً أَبَداً فَقُومُوا فَبَايِعُوا أَبَا بَكْرٍ فَقَامُوا إِلَيْهِ فَبَايَعُوهُ فَقَامَ اَلْحُبَابُ إِلَى سَيْفِهِ فَأَخَذَهُ فَبَادَرُوا إِلَيْهِ فَأَخَذُوا سَيْفَهُ وَ جَعَلَ يَضْرِبُ بِثَوْبِهِ وُجُوهَهُمْ حَتَّى فَرَغُوا مِنَ اَلْبَيْعَةِ فَقَالَ فَعَلْتُمُوهَا يَا مَعْشَرَ اَلْأَنْصَارِ أَمَا وَ اَللَّهِ لَكَأَنِّي بِأَبْنَائِكُمْ عَلَى أَبْوَابِ أَبْنَائِهِمْ قَدْ وُقِفُوا يَسْأَلُونَهُمْ بِأَكُفِّهِمْ لاَ يَسْقُونَهُمُ اَلْمَاءَ. وَ سَاقَ اَلْحَدِيثَ إِلَى قَوْلِهِ فَقَالَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَةَ أَمَا لَوْ أَنَّ لِي مَا أَقْوَى بِهِ عَلَى اَلنُّهُوضِ لَسَمِعْتُمْ فِي أَقْطَارِهَا وَ سِكَكِهَا زَئِيراً يُخْرِجُكَ وَ أَصْحَابَكَ وَ لَأَلْحَقْتُكَ بِقَوْمٍ كُنْتَ فِيهِمْ تَابِعاً غَيْرَ مَتْبُوعٍ خَامِلاً غَيْرَ عَزِيزٍ. ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّ سَعْداً لَمْ يُبَايِعْ وَ كَانَ لاَ يُصَلِّي بِصَلاَتِهِمْ وَ لاَ يُجَمِّعُ بِجُمَعِهِمْ وَ لاَ يُفِيضُ بِإِفَاضَتِهِمْ وَ لَوْ يَجِدُ عَلَيْهِمْ أَعْوَاناً لَصَالَ بِهِمْ وَ لَوْ تَابَعَهُ أَحَدٌ عَلَى قِتَالِهِمْ لَقَاتَلَهُمْ فَلَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى هَلَكَ أَبُو بَكْرٍ وَ وُلِّيَ عُمَرُ فَخَرَجَ إِلَى اَلشَّامِ وَ مَاتَ بِهَا وَ لَمْ يُبَايِعْ لِأَحَدٍ ره. ثُمَّ ذَكَرَ اِمْتِنَاعَ بَنِي هَاشِمٍ مِنَ اَلْبَيْعَةِ وَ اِجْتِمَاعَهُمْ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَّهُ ذَهَبَ عُمَرُ مَعَ جَمَاعَةٍ إِلَيْهِمْ وَ خَرَجَ عَلَيْهِمُ اَلزُّبَيْرُ بِسَيْفِهِ وَ سَاقَ مَا مَرَّ فِي رِوَايَةِ اَلْجَوْهَرِيِّ إِلَى أَنْ قَالَ. ثُمَّ إِنَّ عَلِيّاً أُتِيَ بِهِ أَبَا بَكْرٍ وَ هُوَ يَقُولُ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ فَقِيلَ لَهُ بَايِعْ أَبَا بَكْرٍ فَقَالَ أَنَا أَحَقُّ بِهَذَا اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ لاَ أُبَايِعُكُمْ وَ أَنْتُمْ أَوْلَى بِالْبَيْعَةِ لِي أَخَذْتُمْ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ وَ اِحْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِالْقَرَابَةِ مِنَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تَأْخُذُونَهُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتَ غَصْباً. ثُمَّ ذَكَرَ مَا اِحْتَجَّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِهِ نَحْواً مِمَّا مَرَّ مَعَ زِيَادَاتٍ تَرَكْنَاهَا إِلَى أَنْ قَالَ وَ خَرَجَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحْمِلُ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى دَابَّةٍ لَيْلاً يَدُورُ فِي مَجَالِسِ اَلْأَنْصَارِ تَسْأَلُهُمُ اَلنُّصْرَةَ فَكَانُوا يَقُولُونَ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ مَضَتْ بَيْعَتُنَا لِهَذَا اَلرَّجُلِ وَ لَوْ أَنَّ زَوْجَكِ وَ اِبْنَ عَمِّكِ سَبَقَ إِلَيْنَا أَبَا بَكْرٍ مَا عَدَلْنَا بِهِ فَيَقُولُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ فَكُنْتُ أَدَعُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي بَيْتِهِ لَمْ أَدْفَنْهُ وَ أَخْرُجُ أُنَازِعُ اَلنَّاسَ سُلْطَانَهُ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ مَا صَنَعَ أَبُو اَلْحَسَنِ إِلاَّ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَهُ وَ قَدْ صَنَعُوا مَا اَللَّهُ حَسِيبُهُمْ وَ طَالِبُهُمْ. ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ أُخْبِرَ بِقَوْمٍ تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عُمَرَ بْنَ اَلْخَطَّابِ فَجَاءَ فَنَادَاهُمْ وَ هُمْ فِي دَارِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَبَوْا أَنْ يَخْرُجُوا فَدَعَا عُمَرُ بِالْحَطَبِ فَقَالَ وَ اَلَّذِي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهَا عَلَيْكُمْ عَلَى مَنْ فِيهَا فَقِيلَ لَهُ يَا أَبَا حَفْصٍ إِنَّ فِيهَا فَاطِمَةَ فَقَالَ وَ إِنْ. فَخَرَجُوا فَبَايَعُوا إِلاَّ عَلِيٌّ فَإِنَّهُ زُعِمَ أَنَّهُ قَالَ حَلَفْتُ أَنْ لاَ أَخْرُجَ وَ لاَ أَضَعَ ثَوْبِي عَلَى عَاتِقِي حَتَّى أَجْمَعَ اَلْقُرْآنَ فَوَقَفَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ عَلَى بَابِهَا فَقَالَتْ لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ جِنَازَةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ بَيْنَكُمْ لَمْ تُشَاوِرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقّاً فَأَتَى عُمَرُ أَبَا بَكْرٍ فَقَالَ لَهُ أَ لاَ تَأْخُذُ هَذَا اَلْمُتَخَلِّفَ عَنْكَ بِالْبَيْعَةِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ يَا قُنْفُذُ وَ هُوَ مَوْلًى لَهُ اِذْهَبْ فَادْعُ عَلِيّاً قَالَ فَذَهَبَ قُنْفُذٌ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ قَالَ يَدْعُوكَ خَلِيفَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَسَرِيعٌ مَا كَذَبْتُمْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ فَرَجَعَ قُنْفُذٌ فَأَبْلَغَ اَلرِّسَالَةَ قَالَ فَبَكَى أَبُو بَكْرٍ طَوِيلاً فَقَالَ عُمَرُ اَلثَّانِيَةَ أَ لاَ تَضُمُّ هَذَا اَلْمُتَخَلِّفَ عَنْكَ بِالْبَيْعَةِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لِقُنْفُذٍ عُدْ إِلَيْهِ فَقُلْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ يَدْعُوكَ لِتُبَايِعَ فَجَاءَهُ قُنْفُذٌ فَأَدَّى مَا أُمِرَ بِهِ فَرَفَعَ عَلِيٌّ صَوْتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَ اَللَّهِ لَقَدِ اِدَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ فَرَجَعَ قُنْفُذٌ فَأَبْلَغَ اَلرِّسَالَةَ قَالَ فَبَكَى أَبُو بَكْرٍ طَوِيلاً. ثُمَّ قَامَ عُمَرُ فَمَشَى مَعَهُ جَمَاعَةٌ حَتَّى أَتَوْا بَابَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَدَقُّوا اَلْبَابَ فَلَمَّا سَمِعَتْ أَصْوَاتَهُمْ نَادَتْ بِأَعْلَى صَوْتِهَا بَاكِيَةً يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَا لَقِينَا بَعْدَكَ مِنِ اِبْنِ اَلْخَطَّابِ وَ اِبْنِ أَبِي قُحَافَةَ فَلَمَّا سَمِعَ اَلْقَوْمُ صَوْتَهَا وَ بُكَاءَهَا اِنْصَرَفُوا بَاكِينَ فَكَادَتْ قُلُوبُهُمْ تَتَصَدَّعُ وَ أَكْبَادُهُمْ تَتَفَطَّرُ وَ بَقِيَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوا عَلِيّاً وَ مَضَوْا بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ فَقَالُوا بَايِعْ فَقَالَ إِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ قَالُوا إِذاً وَ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ نَضْرِبَ عُنُقَكَ قَالَ إِذاً تَقْتُلُونَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِهِ فَقَالَ عُمَرُ أَمَّا عَبْدُ اَللَّهُ فَنَعَمْ وَ أَمَّا أَخَا رَسُولِهِ فَلاَ وَ أَبُو بَكْرٍ سَاكِتٌ لاَ يَتَكَلَّمُ. فَقَالَ لَهُ عُمَرُ أَ لاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ فَقَالَ لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ إِلَى جَنْبِهِ فَلَحِقَ عَلِيٌّ بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي يَا اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي  فَقَالَ عُمَرُ لِأَبِي بَكْرٍ اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَى فَاطِمَةَ فَإِنَّا قَدْ أَغْضَبْنَاهَا فَانْطَلَقَا جَمِيعاً فَاسْتَأْذَنَا عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمْ تَأْذَنْ لَهُمَا فَأَتَيَا عَلِيّاً فَكَلَّمَاهُ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَيْهَا فَلَمَّا قَعَدَا عِنْدَهَا حَوَّلَتْ وَجْهَهَا إِلَى اَلْحَائِطِ فَسَلَّمَا عَلَيْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ يَا حَبِيبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ إِنَّ قَرَابَةَ رَسُولِ اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِي وَ إِنَّكِ لَأَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ عَائِشَةَ اِبْنَتِي وَ لَوَدِدْتُ يَوْمَ مَاتَ أَبُوكِ أَنِّي مِتُّ وَ لاَ أَبْقَى بَعْدَهُ أَ فَتَرَانِي أَعْرِفُكِ وَ أَعْرِفُ فَضْلَكِ وَ شَرَفَكِ وَ أَمْنَعُكِ حَقَّكِ وَ مِيرَاثَكِ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ إِلاَّ أَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ نَحْنُ مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِيَاءِ لاَ نُورَثُ وَ مَا تَرَكْنَاهُ فَهُوَ صَدَقَةٌ فَقَالَتْ أَ رَأَيْتَكُمَا إِنْ حَدَّثْتُكُمَا حَدِيثاً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَ تَعْرِفَانِهِ وَ تَعْقِلاَنِهِ قَالاَ نَعَمْ فَقَالَتْ نَشَدْتُكُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَايَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِي وَ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِي قَالاَ نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَتْ فَإِنِّي أُشْهِدُ اَللَّهَ وَ مَلاَئِكَتَهُ أَنَّكُمَا أَسْخَطْتُمَانِي وَ مَا أَرْضَيْتُمَانِي وَ لَئِنْ لَقِيتُ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَأَشْكُوَنَّكُمَا إِلَيْهِ قَالَ أَبُو بَكْرٍ عَائِذاً بِاللَّهِ مِنْ سَخَطِهِ وَ سَخَطِكِ يَا فَاطِمَةُ ثُمَّ اِنْتَحَبَ أَبُو بَكْرٍ بَاكِياً يَكَادُ نَفْسُهُ أَنْ تَزْهَقَ وَ هِيَ تَقُولُ وَ اَللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اَللَّهَ عَلَيْكَ فِي كُلِّ صَلاَةٍ أُصَلِّيهَا. ثُمَّ خَرَجَ بَاكِياً فَاجْتَمَعَ إِلَيْهِ اَلنَّاسُ فَقَالَ لَهُمْ أَ يَبِيتُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مُعَانِقاً لِحَلِيلَتِهِ مَسْرُوراً بِأَهْلِهِ وَ تَرَكْتُمُونِي وَ مَا أَنَا فِيهِ لاَ حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِكُمْ أَقِيلُونِي بَيْعَتِي فَقَالُوا يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ يَسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ أَعْلَمُنَا بِذَلِكَ إِنَّهُ إِنْ كَانَ هَذَا لاَ يَقُمْ لِلَّهِ دِينٌ فَقَالَ وَ اَللَّهِ لَوْ لاَ ذَلِكَ وَ مَا أَخَافُ مِنْ رَخَاءِ هَذِهِ اَلْعُرْوَةِ مَا بِتُّ لَيْلَةً وَ لِي فِي عُنُقِ مُسْلِمٍ بَيْعَةٌ بَعْدَ مَا سَمِعْتُ وَ رَأَيْتُ مِنْ فَاطِمَةَ قَالَ فَلَمْ يُبَايِعْ عَلِيٌّ حَتَّى مَاتَتْ فَاطِمَةُ وَ لَمْ تَمْكُثْ بَعْدَ أَبِيهَا إِلاَّ خَمْساً وَ سَبْعِينَ لَيْلَةً .)

[16] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۵، صفحه ۱۳

[17] دیوان شعر مرحوم آیت الله سید جعفر حلّی نجفی