«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
عرض ادب به ساحت مقدّس و حضرت بقیة الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مرور جلسه گذشته
جلسهی گذشته قدری برای واکاویِ یک عبارتی با یکدیگر گفتگو کردیم.
عرض کردیم که نقلی از حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه هست که «ما حجّت خدا بر خلایق هستیم و مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر ما».
اگر بخواهیم از تعارفات بیرون بیاییم، این تعبیر، به بخشی از عقاید ما تنه میزند، باید واکاوی بشود که این تعبیر یعنی چه.
آیا میشود امام که افضل خلق است حجّت داشته باشد؟ یا نمیشود؟
به محضر شما عرض کردیم که خودِ این روایت سند صحیح ندارد، «سند صحیح نیست» به این معنا نیست که دروغ است یا غلط است، یعنی ابزار برای بررسی اینکه بصورت مطمئن از امام صادر شده است یا نه، نداریم. دلیل دقیق نداریم.
اما آیا مفهوم این نقل درست است یا نه؟
عرض کردیم مفهوم این نقل در روایات فراوانی وجود دارد، منتها این موضوع باید توضیح داده بشود.
برای اینکه این قسمت را توضیح بدهیم، عرض کردیم که بنای حضرت حق بر این نیست که افرادِ غیرِ حجّت را معرّفی کند، چه زن باشند و چه مرد. برای اینکه آنها غریبِ خوش، زندگی خودشان را کنند. آنها هم به دنبال این هستند که کسی به آنها کاری نداشته باشد، اصلاً اگر بین مردم باشند به زحمت میافتند، اذیّت میشوند.
دور از محضر شما، همانطور که ما بین آدمخورها اذیّت میشویم، اگر ولی خدا کنار من باشد اذیّت میشود. چون سنخیّت کم است. «مُحِبُّ اللهِ فِی الدُّنْیا غَریبٌ»، یکی از وجوه غربت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین این است که کنار مردمی مانند من مینشستند، خودِ همین موضوع غربت است. ما به چه چیزی فکر میکنیم و او به چه چیزی؟ دغدغهی ما چیست و دغدغهی او چیست؟ او قذارت و ناپاکیِ گناه را حس میکند، اثر وضعیِ تاریکی را حس میکند.
لذا باید او برود و کار خود را کند، چرا او را معرّفی کنند؟ معرّفی هم نمیکنند. نمونهی این امر هم مادران انبیاء و ائمه علیهن صلوات الله، کسی آن بزرگواران را نمیشناسد، چون لزومی ندارد کسی آنها را بشناسد. کلّی و فی الجمله میدانیم کسی که مادرِ امام است، قاعدتاً حتماً برترین زن عصر خودش، یا از برترینهای عصر خودش بوده است، اما چه اوصافی داشتند؟ چه کسانی بودند؟ نخواستهاند بیان کنند و معرّفی نکردهاند.
چرا این مطلب را عرض کردیم؟ برای اینکه آنجایی که کسی را معرّفی کردهاند، علامتِ این است که اینجا خبری هست، اینجا یک ویژگی هست.
در مورد حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها خیلی حرف زیاد است، یعنی معلوم است که خبری هست.
خدایی که در قرآن کریم نمیفرماید این پیغمبر پسرِ چه کسی است و آن پیغمبر پسرِ چه کسی است، بیش از بیست مرتبه «عیسی بن مریم» میگوید، حتّی یک مورد وقتی به خودش هم خطاب میکند «يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ»،[4] یعنی به خودِ حضرت مریم سلام الله علیها هم خطاب میکند که نام او «عیسی بن مریم» است.
این کار معنا دارد، لابد خبری هست، چون حکیم اینطور فرمایش فرموده است.
از اینجا وارد این بحث شدیم که روایاتی راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم، و رفتاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داریم که علی رغم تلاش دستگاه خلافت که میخواستند این امر را عرفی جلوه بدهند، عرفی نمیشد.
برای اینکه روایات و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را از کار بیندازند، میگفتند پیغمبر در کهولت سن بچهدار شده است و این بچه هم آخرین بچه است، عزیز دردانه است!
روایات و رفتار پیغمبر بگونهای است که درست است که این حرف کلاً نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خزعبل است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم در فعل و هم در قول معصوم و حکیم است، اما اگر کسی گیج هم باشد و بخواهد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را عرفی نگاه کند، نمیتواند اینطور تعبیر کند.
اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حداقل دویست مرتبه برای هر نماز به درِ خانهی او برود و او را به نماز دعوت کند و آیهی تطهیر بخواند، دیگر عرفی نیست!
اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شبها برای نماز شب، پشتِ درِ خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماز بخواند، دیگر عرفی نیست!
کدام پدری که فرزند خود را دوست دارد، پشت درِ اتاق او نماز میخواند؟ تابحال چنین چیزی شنیدهاید؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «إخبار عن الله» میکردند
«يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»[5] عرفی نیست، اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بفرمایند: «یا علی! دستورات فاطمه را اطاعت کن» عرفی نیست. این واقعاً عجیب است.
این روایت که مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را به این نتیجه رسانده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها افضل هستند، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هفتاد و پنج روز جبرئیل بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل میشد و تسلیت میگفت و کلماتی میگفت. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینها را میفرمود و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مینوشتند.
آن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که اگر از علم او سخن بگویند سرها سوت میکشد، اینها را مینوشتند!
اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواستند چیزی یادگاری از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنویسند، یک روز و دو روز و سه روز کافی بود، اما هفتاد و پنج روز نوشتهاند. پس این یادگاری نیست. بلکه بعدها این به علائم امامت تبدیل شده است.
بحث میکردند، اگر کسی میگفت من امام هستند، امام میفرمود: اگر امام است بگویید مصحف فاطمه [سلام الله علیها] را بیاورد تا ببینیم.
به امام صادق علیه الصلاة و السلام میگویند یکی از عموزادههای شما ادّعا میکند که امام است، حضرت فرمودند: به او بگویید مصحف فاطمه [سلام الله علیها] را بیاورد، مادرمان برای امامت به من وصیّت کرده است.
روز عید غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را از جانب خدای متعال معرّفی کرد، اصالتاً «إخبار عن الله» یعنی «سخن گفتن از طرف خدا» کارِ پیغمبر است.
اگر کسی از طرف خدا سخن بگوید مردم میخندند، ولی اگر نخندند، عبد او میشوند. چون «إخبار عن الله» کارِ نبی است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم «إخبار عن الله» کرده است، هفتاد و پنج روز مطالبی فرموده است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نوشتهاند.
فرض کنید ما در غدیر قصهای داشتیم که میگفتند سلمان علی بن ابیطالب را به امامت منصوب کرد! ببینید چقدر یخ است! چه ارزشی داشت؟
فقط یک نفر میتواند خلافت الهیّه را مشخص کند، آن هم کسی است که «إخبار عن الله» میکند، «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»،[6] رسول هم فرمود: «ألَسْتُ أوْلَى بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ. قَالُوا: بَلَى. قَال: مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَوْلاَهُ؛ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نّصَرَهُ، وَ اخْذُل مَنْ خَذَلَه».
امام صادق علیه السلام میفرمایند: مادرمان هم امام تعیین کرده است.
آیا این جای نگاه عرفی است؟ این چه جسارتی به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است؟ اینها جزو جسارتهای به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. خیلی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اهانت کردهاند، این هم از همان دست است.
امام صادق صلوات الله علیه میتوانند استدلال کنند که به این دلیل، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که وظیفهی نبی «إخبار عن الله» است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از طرف خدا فرموده است که ما امام هستیم. اما فرمودند: مادرمان فرموده است که من امام هستم.
مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در عالم هستی چه جایگاهی دارند که امام تعیین میکنند؟ اولاً باید کسی باشد که مقام «إخبار عن الله» داشته باشد، ثانیاً برای دیگران دلیل محسوب بشود.
سند امامت باید با تأیید نبی باشد، اما حضرت صادق علیه السلام میفرمایند که مادرمان امام تعیین کرده است.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند به نظر من هفتاد و پنج روز سند شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، البته خیلیها به جهاتی این فرمایش ایشان را نمیپذیرند، یعنی خیلیها نود و پنج روز را ترجیح میدهند، اما امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بخاطر این روایت که فرموده است هفتاد و پنج روز جبرئیل نازل میشد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مینوشت و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین این مصحف را مانند قرآن نگه میداشتند و برای آن حجّیت قائل بودند؛ هفتاد و پنج روز را ترجیح میدادند.
یکی از معانی اینکه «مادرمان حجّت خدا بر ماست» درست است، این است که مادرمان امام تعیین کرده است.
در ذهن اینطور میآید که مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میتوانند امام تعیین کنند؟ عرض کردیم این «إخبار عن الله» است، همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جانب خود کاری نمیکنند، «وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ».[7]
اصلاً همینکه پیغمبر حرف بزند، در آن یک «قال الله» دارد، حتّی اگر نگوید.
مانند اینکه در گوش من چیزی باشد و من هرچه آن بگوید، تکرار کنم. شما میبینید من میگویم، ولی درواقع او میگوید که من بگویم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بعضی موارد «قال الله» را میفرمایند، که شما میگویید قرآن است، بعضی موارد را «قال الله» نمیگوید، یعنی «قال الرسول» است، ولی در هر دو مورد هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آن چیزی را میفرماید که خدای متعال میفرماید، «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»،[8] همهی آنها وحی است، منتها بخشی از آن وحی قرآنی است و بخشی دیگر هم وحیِ غیرِقرآنی.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم اینطور امام تعیین کردهاند. اینجا اساساً تزاحم و درگیری نیست که انسان دچار گیجی شود، همه در یک راستا هستند. چون «قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيئَةِ اَللَّهِ»،[9] قلوب همهشان ظرف مشیّت است.
لذا مانند اینکه برنامهی زنده را از دو پلتفرم منتشر کنند، مثلاً هم آپارات منتشر کند و هم هیئتآنلاین.
آنجا ابزار پخش هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
تفاوت معصوم با ما در این است که ما فکر میکنیم و اراده میکنیم، یعنی من تصمیم میگیرم و من عمل میکنم. معصوم اینطور عصمت دارد که اختیاراً مجبور است. به اختیار میگوید من اراده نمیکنم، تو اراده کن، من عمل میکنم.
چون حبّ و بغض معصوم، باعثه و انگیزهی معصوم، همان چیزی است که خدای متعال میفرماید. اینطور نیست که خودش چیزی بخواهد و خدا چیز دیگری بفرماید. آن چیزی که معصوم اراده میکند، ارادهی حضرت حق است. برای همین شبیه رباتی است که حضرت حق او را کنترل میکند.
برای همین است که روایت میفرماید قول معصوم قول خداست، فعل معصوم فعل خداست.
حتّی امام صادق علیه السلام از این بالاتر فرمودند، کسی آمد و چیزی پرسید، حضرت فرمودند: اینطور نیست، علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه] طور دیگری عمل کرده است.
آن شخص گفت: اگر فعل حضرت امیر این باشد، از نظر من غلط است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: پس تو مخالف قول پیغمبر هستی.
یعنی وقتی فعلی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم، یعنی قول و دستوری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داشتهایم. چون «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»،[10] من مطیع امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستم، امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم همان امر خدای متعال است. تمایز و اختلافی در کار نیست. لذا عملِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همان کلامِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است. پس تو مخالف کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستی.
قول معصوم قول خداست، فعل معصوم فعل خداست، خشم معصوم خشم خداست، غضب معصوم غضب خداست، رضایت معصوم رضایت خداست، حبّ معصوم حبّ خداست، بغض معصوم بغض خداست. اگر دو چیز متفاوت بود که به درد نمیخورد.
حضرت صادق علیه السلام میفرمایند: اگر او ادّعای امامت میکند، بگو مصحف فاطمه [صلوات الله علیها] را بیاورد. او این مصحف را ندارد. این مصحف در اختیار ماست، اولاً چون ما امام هستیم، ثانیاً در آن مصحف مادرمان به من وصیّت کرده است.
اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وصیّت کنند امام هفتم چه کسی باشد، این شخص همان کسی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است امام هفتم چه کسی باشد.
این برای کیست؟… چون امام یعنی «جَعَلَهُ اللهُ إمَاماً». آیه 124 سوره مبارکه بقره را ببینید، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».
ما از کجا باخبر بشویم که خدای متعال کسی را امام قرار داده است؟ آن کسی که «إخبار عن الله» میکند، میتواند امام تعیین کند. یعنی از جانب خدا خبر بدهد. درواقع یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم امام تعیین نمیکند، بلکه از جانب خدای متعال خبر میدهد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم از جانب خدای متعال خبر میدهد.
یک معنای حجّیت این است که از جانب خدای متعال خبر داده است که او امام است.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میفرمود: از این معلوم است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از بقیّه برتر هستند.
بنده فقط نقل قول کردم، در این زمینه اظهار نظر نمیکنم، احدی در این عالم، بلکه عقل انبیاء نمیرسد اینجا چه خبر است. هر کسی سخن بگوید، اجتهاد خود را بیان میکند. من در این زمینه اظهار نظر نمیکنم، ولی ظاهر امر این است که خدای متعال و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میخواستند ما بدانیم یک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که این نیست که چون منسب ندارد…
یک نظر مقام وزارت ندارد، به این معنا که توانایی و علم ندارد نیست، منسب امامت ندارد ولی حجّت خدا بر امامان است.
مثالهای دیگر هم عرض کردیم، مثل اینکه عبادت کردن به نیابت از او، یا بالاتر از به نیابتِ ائمه علیهم السلام است، یا حداقل یکسان است.
این همه خبر راجع به فردی که امام و نبی نیست، معلوم است که اینجا خبری هست.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پناهگاه عالمیان
یکی دیگر از معانی اینکه میشود گفت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است…
خروجی این بحث چیست؟
بخشی از آن اعتقادی است.
دیگر چه خروجی دارد؟
من به شما آدرس پناهگاه میدهم. درواقع آدرس شاهپناهگاه میدهم، یعنی آنجایی که امام صادق علیه السلام هم پناه میبرند. این هم از کرامتشان است.
شما نزد انسانهایی که چیزی از ثروت دارند بروید، نم پس نمیدهند. من شاعر دیدهام که اگر شعر خوب به دست او برسد پنهان میکند. زمانی که ما کنکور داشتیم، بعضی از دوستانمان اگر یک نکتهی خوب کنکوری پیدا میکردند از یکدیگر پنهان میکردند، یعنی اینقدر طرف سعه صدر نداشت. آنهایی که طلای ویژه دارند آن را در گاوصندوق قرار میدهند.
کَرَمِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و امام سجّاد علیه السلام این نیست که درهم و دینار میدادند، کَرَمشان آنجاست که اگر مطلبی بین خودشان و خدا بود، به ما هم میفرمودند. این کَرَم است. مثلاً مناجات شعبانیه مناجاتی است که ائمه علیهم السلام در حال خصوصیشان در عبادتگاه شخصیشان به خدا میگفتند.
اگر الآن نزد آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف و مرحوم بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه و مرحوم سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه الشّریف میرفتید که میگویند امام زمان ارواحنا فداه را دیدهاند، حاضر بودید چقدر بدهید که ببینید امام زمان ارواحنا فداه چه فرمودهاند؟
حال خدای متعال به کسی چیزی فرموده است، او در اختیار ما قرار داده است! این کَرَم است، این مهربانی است.
من اساتیدی دیدهام که اگر کتاب چاپیِ کمیاب داشتند، آن را به اتاقی میبردند که اگر به کتابخانهی او میرفتیم، آنها آنجا نبود! میگفتند فلانی شأنیّت ندارد که اینها را ببیند!
انسانها در این حد که یک کتاب چاپ شده را به کسی بدهند که ببیند، دریغ میکنند!
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آنچه بین خودشان و خدا هست را در اختیار ما هم قرار میدهند، این کَرَم است. یکی از آن کَرَمها این است که گاهی به ما گفتهاند که چه چیزی در آن مصحف فاطمه [صلوات الله علیها] هست. این کَرَم است.
پس این بحثها صرفاً اعتقادی نیست، حرفهای تئوریک نیست، درواقع پناهگاه معرّفی میکنم.
هر کسی نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرفت بیشتری داشته باشد، هر کسی پناهگاه را بیشتر بشناسد و بیشتر به آن اعتماد کند، بیشتر مراجعه میکند.
گاهی ما از صبح تا شب فراموش میکنیم یک مرتبه «یا فاطمه» بگوییم، چون توجّه نداریم که این پناهگاه است، توجّه نداریم که گنج عالم اینجاست، توجّه نداریم که حیّ است، توجّه نداریم که مراقب و مواظب است، توجّه نداریم که در حال دیدن است. البته امام هم اینطور است، امام هم شاهد اعمال ماست، امام شهید است، باطن ما را میبیند.
اینها فقط بحثهای اعتقادی نیست.
جایی که دوربین دارد، برچسب زردی میزنند که روی آن نوشته است «این مکان مجهز به دوربین مداربسته است». اگر دزدی این برچسب را ببیند، دزدی نمیکند.
علم به اینکه من را میبینند، عصمت از دزدی ایجاد میکند. مانع دزدی میشود.
عصمت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اینطور است که چون میدانند خدای متعال میبیند گناه نمیکنند، البته جهات دیگری هم دارد.
اینکه ما باور کنیم و عادت کنیم که «ما را میبیند»، انسان دزدی نمیکند.
کلاً اینکه انسانها آدم را ببیند، آدم مؤدّب میشود. حضور ادب میآورد. اگر ما بدانیم همیشه ما را نگاه میکند، مؤدّب میشویم. مجلس همیشه در محضر اوست، دیگر اصلاً نمیشود هر حرفی را زد. ادب بهمراه دارد.
این فقط یک حرف تئوریک اعتقادی نیست، این امر اثرِ عملی دارد، در رفتار پیداست. اگر کسی آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را از نزدیک دیده باشد، میدیده است که او در محضر است. محضر اعالی ادب میآورد، عصمت هم میآورد.
اگر امام صادق علیه السلام روی منبر باشند، آیا شما جرأت میکنید دروغ بگویید؟ مسلّماً نه! حتّی اگر انسان دروغگو باشد. چون امام صادق علیه السلام که جهل ندارد که شما بخواهید دروغ بگویید.
«حجّت الله» بودن یعنی چه؟
یکی از معانی حجّت الله علی الحجج بودن این است که عرض میکنم.
ائمه که حجّت خدا بر ما هستند، یعنی چه؟ یعنی روز قیامت خدای متعال میفرماید: کاشانی! این چه حرفهایی بود که در این جلسه زدی؟ عرض میکنم: امام صادق علیه السلام فرموده بودند، من از کتاب کافی با سند صحیح عرض کردم.
اگر درست بگویم، خدای متعال میفرماید قبول است. حتّی اگر غلط گفته باشم، میفرماید چون اعتماد کردی و فکر کردی قول امام صادق علیه السلام است، از تو قبول میکنم.
سندی که در دادگاه قبول میکنند حجّت است، اگر قاضی بپرسد چرا این پول را برداشتی، طرف بگوید دوست داشتم، قاضی هم میگوید من هم دوست دارم تو را به زندان بیندازم. ولی اگر رسید بانک داشته باشد قبول میکند.
قول امام حجّت است، فعل امام حجّت است، شما به آن احتجاج میکنید، روز قیامت توقع ثواب دارید.
«امام حجّت خدا بر ماست»، معانی متعدده دارد.
حال «حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است»، یک مورد را گفتم، آن هم این بود که ائمه سلام الله علیهم أجمعین به کتاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عمل میکنند.
انصافاً امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بیراه نمیگوید که کسی که حجّت خدا بر دیگری است، باید تفوّقی داشته باشد، ولی من نمیگویم، من میگویم این چیزها را نمیدانم.
«حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است» یک معنای دیگر هم دارد که ان شاء الله فردا عرض خواهم کرد.
جلسهی قبل هم وعدهای داده بودم که فرصت نشد آن را هم عرض کنم، فرصت نشد، ان شاء الله فردا عرض خواهم کرد.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روضهای خواندهاند که من آن روضه را هر چند سال یک مرتبه عرض میکنم، برای اینکه اینجا هم عرض کنم استخاره کردم که خوب آمد.
دوستانی که مرا میشناسند میدانند که من از روضهای که به جاهای خطرناک برود میترسم، ولی این روضه را از این جهت که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خواندهاند و انسان در فهم حالِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کمی فکر میکند، بد نیست که شنیده شود.
قبل از اینکه وارد روضه شوم مجبور هستم که چند لغت را معنا کنم.
خیلی اوقات اسم و فعل کلام عرب سه حرفی است، ریشهی سه حرفی دارد. مانند صبر، زجر، بعد، قبل، خرج، ذهب و…
اگر دو حرف از این سه حرف شبیه یکدیگر باشد و یک حرف یک چیز دیگر باشد، خیلی از اوقات، لغت یک معنا میدهد. مانند «قَصَمَ ظَهْرِي إثْنَان»[11] دو گروه پشت مرا شکستند، «عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ».
«قَصَمَ» یعنی شکستن. «فَصَمَ» هم یعنی شکستن. «فَسَمَ» هم شکستن است. اینها شکستنهایی با معانی مختلف است. مثلاً میگویند «قَصَمَ» شکستنِ صدادار است، «فَصَمَ» شکستنِ بیصدا.
یکی از الفاظی که معانی مختلف نزدیک به هم دارد، کلمهای است که اول آن «هـ» است و پایان آن «م».
«هَزم» یعنی شکستن، «هَسم» یعنی شکستن، «هَشم» یعنی شکستن، شکستن شیء خشک. «هَرَمَ» یعنی شکستن از درون، پوک شدنِ استخوانی که در هم خرد میشود را «هَرَمَ» میگویند. «هَدَمَ» یعنی شکستن شدید مانند ساختمانی که منهدم میشود. «هَضَمَ» یعنی شکستن چیزی که روی آن سفت است و داخل آن نرم است، مانند سینه. اگر جلد 34 کتاب «تاج العروس» را نگاه کنید، این موارد در آنجا آمده است.
نتیجهی چیزی که روی آن سخت است و داخل آن نرم است بشکند، ولو اینکه آرام ترک بردارد، نقص عضو است.
این مطالب را در ذهن داشته باشید، ببینید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چطور روضه خواندهاند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه علم امامت داشت، همه چیز را میدانست. ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو میگرفت که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به علم ظاهر حس نکند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میدید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هر نفسی که میخواهد بکشد حتّی نمیتواند یک «آخ» بگوید، میدانست چه رخ داده است، اما به چشم سر ندیده بود. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم رو میگرفت.
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روبند را کنار زد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست خود را روی صورت گذاشته بود… تا جایی که توانست مخفی کرد… تا زمانی که آن بدنِ سبک را روی مغتسل گذاشت، آنجا برای غسل دادن مجبور بود دست بکشد، هر چیزی را که به علم الهی میدانست، با لمس هم فهمید، لذا وقتی بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در قبر گذاشت، روضهای برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواند.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها هم از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یاد گرفت که در کربلا اینطور عرض کرد «يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ».[12]
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالای سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشست، عرض کرد: «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنِ اِبْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ»[13] از طرف خودم و از طرف این دختر شما به شما سلام میکنم…
بعد عباراتی فرمود، «كَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً» فاطمهات دردها داشت که به زبان نیاورد…
بعد اینطور عرض کرد: از فاطمهات بپرس، «فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ» حال او را بپرس، «سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ» دختر شما به شما خواهد گفت، که به من نگفت، من دست کشیدم و فهمیدم، «سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ» دختر شما به شما خواهد گفت، «بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا» دختر شما به شما خواهد گفت که امّت او را درهم شکستند…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سوره مبارکه آل عمران، آیه 45 (إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ)
[5] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)
[6] سوره مبارکه مائده، آیه 67 (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)
[7] سوره مبارکه ص، آیه 86 (قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ)
[8] سوره مبارکه نجم، آیات 3 و 4
[9] الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم ، جلد ۲ ، صفحه ۲۱۰ (جَاءَ كَامِلٌ اَلْمَدَنِيُّ يَسْأَلُ اَلْعَسْكَرِيَّ عَنْ مَقَالَةِ اَلْمُفَوِّضَةِ قَالَ فَلَمَّا وَصَلْتُ قُلْتُ فِي نَفْسِي أَرَى أَنَّهُ لَنْ يَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ أَهْلُ اَلْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ عَرَفَ مَعْرِفَتِي فَخَرَجَ فَتًى إِلَيْنَا اِبْنُ أَرْبَعِ سِنِينَ وَ نَحْوِهَا فَقَالَ مُبْتَدِئاً بِاسْمِي جِئْتَ تَسْأَلُ عَنْ أَنَّهُ هَلْ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ قَالَ بِمَقَالَتِكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِذَا يَقِلُّ دَاخِلُهَا وَ اَللَّهِ لَيَدْخُلَنَّهَا قَوْمٌ يُقَالُ لَهُمْ اَلْحَقِّيَّةُ يَحْلِفُونَ بِحَقِّ عَلِيٍّ وَ لاَ يَعْرِفُونَ حَقَّهُ وَ جِئْتَ تَسْأَلُ عَنْ مَقَالَةِ اَلْمُفَوِّضَةِ كَذَبُوا بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيئَةِ اَللَّهِ قَالَ فَنَظَرَ إِلَيَّ اَلْعَسْكَرِيُّ وَ قَالَ مَا جُلُوسُكَ وَ قَدْ أَنْبَأَكَ بِحَاجَتِكَ اَلْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِي وَ أَسْنَدَ ذَلِكَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْأَنْصَارِيِّ قَالَ أَبُو نُعَيْمٍ وَ حَدَّثَنِي كَامِلٌ بِذَلِكَ وَ رَوَاهُ أَيْضاً أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ بِرِجَالِهِ إِلَى أَبِي نُعَيْمٍ)
[10] إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ، جلد ۵ ، صفحه ۳۷۵
[11] منیة المرید في أدب المفید و المستفید ، جلد ۱ ، صفحه ۱۸۱ (وَ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : قَصَمَ ظَهْرِي عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ فَالْجَاهِلُ يَغُشُّ اَلنَّاسَ بِتَنَسُّكِهِ وَ اَلْعَالِمُ يُنَفِّرُهُمْ بِتَهَتُّكِهِ)
[12] مثیر الأحزان ، جلد ۱ ، صفحه ۸۴ (قَالَ قُرَّةُ بْنُ قَيْسٍ : فَلَمْ أَنْسَ قَوْلَ زَيْنَبَ اِبْنَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ مَرَّتْ بِأَخِيهَا صَرِيعاً وَ هِيَ تَقُولُ يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ قَتْلَى تَسْفِي عَلَيْهِمُ اَلصَّبَا . فَأَبْكَتْ كُلَّ صَدِيقٍ وَ عَدُوٍّ .)
[13] الأمالي (للمفید) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۸۱ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَصَّتْ إِلَى عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنْ يَكْتُمَ أَمْرَهَا وَ يُخْفِيَ خَبَرَهَا وَ لاَ يُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ كَانَ يُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِينُهُ عَلَى ذَلِكَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ رَحِمَهَا اَللَّهُ عَلَى اِسْتِسْرَارٍ بِذَلِكَ كَمَا وَصَّتْ بِهِ – فَلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلاً وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنِ اِبْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ – وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ لَهَا اَللَّهُ سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ تَجَلُّدِي- إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ اَلْحُزْنِ اَلَّذِي حَلَّ بِي بِفِرَاقِكَ مَوْضِعَ اَلتَّعَزِّي – فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي وَ غَمَّضْتُكَ بِيَدِي وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ – إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ – لَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ اُخْتُلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ – لاَ يَبْرَحُ اَلْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو – وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ سَلاَمٌ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ لَلَبِثْتُ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ فَإِلَى اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ فِيكَ أَجْمَلُ اَلْعَزَاءِ – وَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .)