«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
عرض کردیم که ما شیعیان علامت و نشانه و آرم داریم. علامتِ ما چند چیز است، یکی از آنها این است که شیعیان جنگ را شروع نمیکنند. نتیجهی اینکه جنگ را شروع نمیکنند «مهربانی» است،
چرا شیعیان مهربان هستند؟
شیعیان مهربان هستند. منتها اینطور نیست که شما بگویید آیا بقیهی انسانهای مهربانِ دنیا هم شیعه هستند؟
مهربانی بصورت کلّی چیزِ خوبی است، اینکه ما نسبت به انسانها مهربان باشیم چیز خیلی خوبی است، اما اینطور نیست که شیعیان فقط مهربان هستند، یعنی این نیست که اگر کسی فقط لبخند به لب داشت شیعه است، شیعیان مهربان هستند چون دیگران را به عشق امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دوست دارند و با آنها مهربان هستند.
اگر من شما را دوست دارم فقط برای این نیست که انسان هستند، چون شما انسان هستند من شما را دوست دارم ولی چون شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستید علاوه بر دوست داشتن، به قربان شما هم میروم، چون شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستید باید با شما بیش از یک انسان عادی مهربان باشم.
اگر کسی با چیزی یا کسی به عشق امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مهربان باشد، آنوقت ائمه علیهم السلام او را تحویل میگیرند.
با نیّت مهربان باشیم
روزی امام حسین علیه السلام با دوستان خود در حال رفتن به باغ خودشان در مدینه بودند، امام حسین علیه السلام از دور دیدند که یکی از بردههای حضرت کنار سگی نشسته است و در حال غذا خوردن با یکدیگر هستند، امام حسین علیه السلام بلافاصله پشت یک نخل ایستادند و تماشا کردند. دیدند این برده تکه نانی را نصف کرد و نیمی از آن را جلوی این سگ گذاشت و نیم دیگر را خودش خورد. وقتی این برده نان را خورد و تمام شد گفت: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ»،[4] «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي» خدایا مرا بیامرز… البته مغفرت فقط برای آمرزیدن از گناه نیست، مغفرت دعای بسیار وسیعی است… در ادامه گفت: «أللَّهُمَّ اغفِر لِسَیِّدِی وَ لِأبَوَیهِ» خدایا! مولای من و پدر و مادرش را هم مورد مغفرت خودت قرار بده، «وَ بَارِکْ لَهُ» من سرِ سفرهی او غذا خوردم، به صاحب و مولای من برکت بده، «كَمَا بَارَكْتَ عَلَى أَبَوَيْهِ» همانطور که به پدر و مادر او برکت دادی.
برکت یعنی خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که کوچک بود ولی هر کسی در این خانه به دنیا آمد، دنیا را تکان داد. امام حسین علیه السلام بود، کریم عالم یعنی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود، حضرت زینب کبری سلام الله علیها بود. برکت لزوماً پول زیاد نیست، اثر بالایی است که خدای متعال آن را رشد بدهد. خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی پُربرکت بود، آن برده این موضوع را فهمیده بود.
آن برده گفت: خدایا! این نانی که من خوردم، مولای من امام حسین علیه السلام به من داده است، «بَارِکْ لَهُ» به او برکت بده، «كَمَا بَارَكْتَ عَلَى أَبَوَيْهِ» همانطور که به پدر و مادر او خیلی برکت دادی.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کلاً نُه سال با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه زندگی کرد، در آن خانه چند بچه داشتند، هریک از آنها عالم را تکان داد!
اصلاً اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین همینکه یک انسان باکمال ببینند، میخواهند او را کمک کنند و بالا ببرند، برای همین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پشت نخل پنهان شدند. بعد دید این غلام هم غذا را با سگ خورد، هم بعد از غذا خوردن دعا کرد، بعد حقشناسی کرد.
وقتی ما هم سرِ سفره غذا میخوریم میتوانیم بگوییم «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِمَولَانَا صَاحِبَ العَصرِ وَالزَّمَان وَ بَارِک لَهُ کَمَا بَارَكْتَ عَلَى أَبَوَيْهِ»، چون ما هم سرِ سفرهی امام زمان ارواحنا فداه غذا میخوریم. ما در دعاها به حضرت عرض میکنیم «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى»، یعنی همه به برکت او روزی میخورند، ما سرِ سفرهی امام زمان ارواحنا فداه هستیم اما فراموش میکنیم. آن برده خیلی باکلاس بوده است، معلوم است که خیلی خوب فهمیده است. چون آن برده که امام حسین علیه السلام را ندیده بود که بخواهد خودش را نشان بدهد.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جلو آمدند و فرمودند: صافی! (نام برده بود)
همینکه این برده امام حسین علیه السلام را دید به خود لرزید، از چه چیزی به خودش لرزید؟
من اینجا که با شما صحبت میکنم، مثلاً فرض کنید حاج آقا نیکبین نشسته است و من ایشان را ندیدهام، مثلاً بیست دقیقه نشستهاند و من ایشان را ندیدهام، بعد ناگهان برمیگردم و ایشان را میبینم، حتماً عرض میکنم ببخشید! من ندیدم شما آمدید!
اگر بزرگی به جایی بیاید و انسان او را نبیند و او را در نظر نگیرد و ناگهان ببیند او آمده است، میگوید: ببخشید، متوجه نشدم تشریف آوردید.
همینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه صافی را صدا زد، نوشته است «فَقَامَ اَلْغُلاَمُ فَزِعاً» به خود لرزید، مانند اینکه ما بگوییم ببخشید من متوجه نشدم شما تشریف آوردید.
امام حسین علیه السلام فرمودند: چکار میکردی؟ عرض کرد: در حال غذا خوردن بودم. حضرت فرمودند: چرا به این سگ غذا دادی؟
توجه کنید که مهربانیِ تنها بد نیست، ولی آن مهربانی که مدّنظر ماست، بهمراه نیّت است، یعنی میدانی چرا مهربان هستی، در آن یک ربط دارد که عرض میکنم.
حضرت فرمودند: چرا به این سگ غذا دادی؟ عرض کرد: وقتی من در حال غذا خوردن بودم، این سگ به من نگاه میکرد، من هم حیا کردم. «هَذَا كَلْبُكَ يَحْرُسُ بُسْتَانَكَ» این سگِ باغِ شماست و از باغ شما نگهداری میکند، «أَنَا عَبْدُكَ وَ هَذَا كَلْبُكَ» من بندهی شما هستم و این هم سگِ شماست، چون دیدم سگِ باغِ شماست، نتوانستم ببینم گرسنه باشد.
یعنی نیّت این است که من دوست دارم سگِ باغِ امام حسین علیه السلام هم سیر باشد!
یعنی ما میگوییم این همسایهی ما احترام دارد، این همسایهی دیگرمان بغیر از اینکه احترام دارد، شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم هست. این همکلاسیِ من دوست من است، هر آدمی احترام دارد، اما این یک نفر محبِ امام حسین علیه السلام هم هست. اگر کسی بخاطر این مهربانی کند، اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین او را تحویل میگیرند.
آن غلام عرض کرد: آقا جان! من بندهی شما هستم و این هم سگِ شماست.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: صافی! ببخشید که من بدون اجازه واردِ باغِ تو شدم.
صافی عرض کرد: آقا جان! این بزرگیِ شماست که اینطور میفرمایید، من بندهی شما هستم و این باغ هم برای شماست.
امام حسین علیه السلام فرمودند: دو هزار سکه طلا هم به تو میدهم.
ائمه علیهم السلام برای ادب و محبّت ارزش قائل هستند.
صافی عرض کرد: این بزرگواری و آقایی شماست!
امام حسین علیه السلام فرمودند: اگر میشود این دوستانم که آمدند، بخاطر من امروز تحویلشان بگیر، امروز میهمانِ باغِ تو شدهاند.
صافی عرض کرد: من شرمنده هستم! اینجا باغ شماست!
امام حسین علیه السلام فرمودند: من گفتم که به باغ تو آمدهایم، من باغ را به تو بخشیدهام.
همینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به او فرمودند که من دو هزار سکه به تو میدهم و باغ را هم به تو بخشیدم، در ادامه فرمودند: تو را هم در راه خدا آزاد کردم!
صافی عرض کرد: اگر انتخاب با من است، من دوست دارم نوکرِ همینجا بمانم، اگر مرا آزاد کردید هم به اینجا میآیم و باغبانی شما را میکنم.
امام حسین علیه السلام فرمودند: باغ را هم به خودت بخشیدم.
صافی عرض کرد: اگر باغ هم به من بخشیدهاید، من باغ را هم در راه محبّان شما وقف میکنم!
وقتی محبّت علامتِ شیعه است که در آن کار بخاطرِ امام حسین علیه السلام، بخاطرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد. این محبّت علامتِ شیعه است. هرچه در جامعهی ما این محبّت کم باشد یعنی ظاهر داریم ولی باطن نداریم.
خیلی از این مثالها زیاد است.
«امانتداری» یکی از نشانههای شیعیان
یکی دیگر از علامتهای شیعه که خیلی جاها ذکر شده است، محبّت است، آن هم با نیّت. نمیخواهد نیّت را به زبان بیاوری، در بین دوستانت به آن دوستی که بیشتر محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دارد بیشتر محبّت کنی، نیاز نیست انسان مدام تبلیغ کند و بگوید من این کار را میکنم.
دومین علامت شیعه که خیلی خیلی خیلی مهم است «امانتداری» است، ما روایات خیلی زیادی در این زمینه داریم. اصلاً امام صادق علیه الصلاة و السلام فرمودند من دوست دارم وقتی مردم شما را میبینند بگویند چرا این شخص اینقدر امین و راستگو است، بگویند چون شیعهی امام صادق علیه السلام است.
امام صادق علیه السلام فرمودند من دوست دارم هر کجا که شیعیان را دیدند بگویند این چقدر راستگو و امانتدار است، بگویند «هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ»،[5] چون این شخص شیعهی امام صادق علیه السلام است.
امانتداری هم علامت تشیّع است و هم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دوست داشتند مردم بگویند شیعیان راستگو و امانتدار هستند.
امانت مختلف است، برای مسئولان مسئولیت امانت است، برای معلم معلمی است که امانت است، برای کاشانی زمانی که شما در اینجا گذاشتهاید امانت است، برای شما که به مدرسه میروید وقت و عمر خودتان و پول پدرتان امانت است، باید همهی آنها را در مسیری خرج کرد که به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ربط پیدا کند.
در زندگی ائمه ما علیهم السلام نسبت به بدترین آدمها امانتدار بودند، چه برسد به آدمهای خوب.
امام سجّاد علیه السلام جملهی بسیار مهمّی در مورد امانتداری فرمودهاند، فرمودهاند اگر شمشیری که با آن پدرم را کشتهاند به من امانت بدهند، من امانت را برمیگردانم.
اینقدر امانت مهم است!
یکی از کارهایی که شیطان میکند این است که ممکن است عدهای بد عمل کنند، بعد بگویند ببینید فلانی بد عمل کرد، پس ما هم هر کاری انجام بدهیم انجام دادهایم. اشتباه دیگران مجوزی برای اشتباه ما نیست.
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در روز قیامت
یکی دیگر از کسانی که در امانتداری بینظیر است، اصلاً آنقدر خوب بوده است که بقیه را به زحمت انداخته است، آن کسی است که امشب به نام اوست.
زمانی شما کاری را به کسی میسپارید… زمانی پدرم کاری را به من میسپارد و من انجام نمیدهم، دیگر روی من حساب نمیکند و خودش کار خودش را انجام میدهد. اما زمانی کسی هست که هنوز کار را به او نگفتهاید انجام میدهد، وقتی به او مسئولیت میدهید به بهترین شکل انجام میدهد. کسی که اینطور کار میکند، بعد از مدّتی همه روی او حساب میکنند.
کسی که وظایف خودش را دائماً سریع و خوب انجام میدهد، باعث میشود که آدمها روی او حساب کنند. در اینصورت اگر بعد از چند سال نتواند کاری را انجام بدهد، همه خیلی اذیت میشوند.
حضرت اباالفضل العباس علیه الصلاة و السلام طوری وظایف خود را انجام میدادند که فرزندان امام حسین علیه السلام خیلی به ایشان اطمینان داشتند، برای همین وقتی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رفتند که آب بیاورند، این اطفال اصلاً فکر نمیکردند که برنگردد؛ چون سابقه نداشت که کاری را به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام محوّل کنند و ایشان انجام ندهند.
حال شما ادب را در کنار این وظیفهشناسی ببینید. آیا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نعوذبالله کمکاری کرده بودند؟ نه! ولی گزارش داریم که از اینکه نتوانستند آب بیاورند شرم کردند.
گاهی ما اینطور هستیم که وقتی میپرسند چرا درس نخواندهای؟ میگوییم که معلم بلد نیست! در صورتی که در همان کلاس نمرهی 20 هم داریم!
یعنی نقصِ خودم را به گردن همه میاندازم که خودم بعهده نگیرم.
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام کمکاری نکرده بودند، ولی وقتی در مرتبهی آخر نتوانستند آب بیاورند خجالت کشیدند.
ما انسانها در روز قیامت بخاطر کارهایی که میتوانستیم در این دنیا انجام بدهیم و انجام ندادیم حسرت میخوریم، قرآن کریم میفرماید: «وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»،[6] رسول من! به مردم بگو که روز حسرت فرا میرسد، دیگر کار تمام شده است.
روز قیامت همه حسرت میخورند، بجز آن کسانی که همهی وظایف خود را در این دنیا به بهترین شکل انجام دادهاند. با انبیاء گذشته علیهم السلام کار ندارم، از بین مسلمین بغیر از چهارده معصوم یک نفر هست که روز قیامت حسرت نمیخورد، چون همهی وظایف خود را طوری که معصوم تأیید کند انجام داده است، او حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است.
علّت آن هم در زیارت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام که در مفاتح الجنان از حضرت صادق صلوات الله علیه نقل شده است.
دعای «صَنَمَی قُرَیش»
قنوتی که امشب پیش نماز محترم مسجد در نماز خواندند «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ العَن صَنَمَی قُرَیشٍ وَ جِبتَیها وَ طاغُوتَیها» بود، این دعای «صنمی قریش» است.
کسی که غیرشیعه بود به پدر مرحوم علامه میرحامد حسین رحمة الله تعالی علیه میگوید که این دعای «صنمی قریش» سند ندارد، ایشان میفرمایند که این دعا خیلی مجرّب است، تو هم سند را برای این میخواهی که ببینی آیا اثر دارد یا نه، هر وقت گرفتار شدی این دعا را بخوان، اگر اثر نکرد بگو سند ندارد! این دعا مجرّب است.
منتها این دعا برای همین جمعهای خودمانی است.
برخی فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
آقای ترابی (یکی از حضار) متنی برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حفظ کردهاند، بنده برخی از روایاتِ برخی از این فضیلتها را به خدمت شما عرض میکنم.
هر یک از عباراتی که ایشان میخوانند، برای ما عبادت است. بعضیها عُرضه دارند و عبادتهای مفصّل دارند، ما همینجا نشستهایم، ایشان هر کلمهای که میگویند یک فضیلت است و ما هم برای شنیدن این فضائل در حال عبادت هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت سلطان اولیا، سخن گذار منبر سَلُونی، سرور مُطَلِبی، ابنِ عَمِّ نَبی، دُرِّ هَل أتَی، مِهرِ بُرج إنَّما، شَه سوار لا فَتَی، پیشوای انبیاء، عُروةُ الوُثقَی، کَلِمَةُ الحُسنَی، سَید الأوصیاء، سرور ارباب وفا، قبله اصحاب دعا، شرح اولیاء، عماد الاصویا، آیت الله العظمی…
روایت «آیت الله العظمی» این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي»[7] بخدا قسم که خدا آیت و نشانهای بزرگتر از من ندارد.
قدسی شجر، نیکو ثمر، والا گوهر…
«قدسی شجر» هم از این روایت گرفته شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى»[8] ما از یک درخت هستیم و مابقی مردم از درختهای دیگر هستند.
نیکو ثمر، والاگوهر، فرخنده فر، بهجت اثر، صاحب نظر، صاحب تیغ دو سر، شمس الضّحی، بدرالدّجی، نور هُدَی، میر خدا، شیر خدا، هم انتها، هم مقتدا، هم رهنما، راز بقا، سِرّ شفاء، هم منتخب، هم منتصب، هم منتجب، محبوب رَبّ، دور از طَرَب، کهف اعمال، فوق بیان، روح و روان، سِرّ نهان، نور عیان، میران نشین، گردون مقام، دوم فروغ، اول امام، باب مراد، دست خطاب، روح کتاب، عشق مجسّم، آیت محکم، منجی عالم، همدم موسی، یاور عیسی، یوسف و یحیی، خضر سلیمان، ساقی کوثر، أب الأئمه، ولیّ داور، آیت عظمی، والیِ والا، عالیِ اعلاء، عالِم اسماء، شوهرِ زهرا، باء بسم الله، آقا و مولا، فخر زمانها، بدرِ مکانها، مادرِ کعبه، کوثر و یاسین، یوسف و طاها، آیهی تطهیر، حافظ قرآن، ناطق قرآن، ناشرِ قرآن، حقیقتِ دین، آقا و سرور، هادی و رهبر، مناء و مشعر، ظهور و قیام، ثواب و عقاب، عابد و معبود، شاهد و مشهود.
«ثواب و عِقاب» یعنی اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه…
کلاً این موضوع را بدانید که موجوداتی که خیر هستند، برای مؤمنان خیر هستند، قرآن کریم که برای مؤمنان شفاء و برکت است، برای کفار بدبختی است، «وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً».[9]
در زیارت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم که «السَّلامُ عَلَى نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرَارِ وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ»،[10] امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای خوبان نعمت و ثواب است، برای عمّار، برای مقداد، ان شاء الله برای شما، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عذاب خدا برای دشمنان خداست، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای معاویه ملعون عذاب است، چون بخاطرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به جهنّم میرود. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم ثواب است و هم عِقاب است.
ان شاء الله همهی کارنامهی ما در روز قیامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد، ان شاء الله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همهی ما را حفظ کند و سفارش ما را به پسرِ خودشان حضرت حجّت سلام الله علیه کند و ما جزو سربازان حضرت حجّت ارواحنا فداه باشیم و ان شاء الله کشور ما را از این تلاطمها به ساحل آرامش برساند، صلواتی مرحمت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
[1]– سورهی غافر، آیه 44.
[2]– سورهی طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، جلد ۷ ، صفحه ۱۹۲ (اَلسَّيِّدُ وَلِيُّ اَللَّهِ اَلرَّضَوِيُّ فِي مَجْمَعِ اَلْبَحْرَيْنِ فِي مَنَاقِبِ اَلسِّبْطَيْنِ ، عَنِ اَلْحَسَنِ اَلْبَصْرِيِّ قَالَ: كَانَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَيِّداً زَاهِداً وَرِعاً صَالِحاً نَاصِحاً حَسَنَ اَلْخُلُقِ فَذَهَبَ ذَاتَ يَوْمٍ مَعَ أَصْحَابِهِ إِلَى بُسْتَانٍ لَهُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ اَلْبُسْتَانِ غُلاَمٌ يُقَالُ لَهُ صَافِي فَلَمَّا قَرُبَ مِنَ اَلْبُسْتَانِ رَأَى اَلْغُلاَمَ يَرْفَعُ اَلرَّغِيفَ فَيَرْمِي بِنِصْفِهِ إِلَى اَلْكَلْبِ وَ يَأْكُلُ نِصْفَهُ فَتَعَجَّبَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ فِعْلِ اَلْغُلاَمِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ اَلْأَكْلِ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي وَ لِسَيِّدِي وَ بَارِكْ لَهُ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى أَبَوَيْهِ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ فَقَامَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ نَادَى يَا صَافِي فَقَامَ اَلْغُلاَمُ فَزِعاً وَ قَالَ يَا سَيِّدِي وَ سَيِّدَ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ إِنِّي مَا رَأَيْتُكَ فَاعْفُ عَنِّي فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اِجْعَلْنِي فِي حِلٍّ يَا صَافِي دَخَلْتُ بُسْتَانَكَ بِغَيْرِ إِذْنِكَ فَقَالَ صَافِي بِفَضْلِكَ وَ كَرَمِكَ وَ سُؤْدُدِكَ تَقُولُ هَذَا فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي رَأَيْتُكَ تَرْمِي بِنِصْفِ اَلرَّغِيفِ إِلَى اَلْكَلْبِ وَ تَأْكُلُ نِصْفَهُ فَمَا مَعْنَى ذَلِكَ فَقَالَ اَلْغُلاَمُ يَا سَيِّدِي إِنَّ اَلْكَلْبَ يَنْظُرُ إِلَيَّ حِينَ آكُلُ فَإِنِّي أَسْتَحْيِي مِنْهُ لِنَظَرِهِ إِلَيَّ وَ هَذَا كَلْبُكَ يَحْرُسُ بُسْتَانَكَ مِنَ اَلْأَعْدَاءِ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ هَذَا كَلْبُكَ نَأْكُلُ مِنْ رِزْقِكَ مَعاً فَبَكَى اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ إِنْ كَانَ كَذَلِكَ فَأَنْتَ عَتِيقٌ لِلَّهِ وَ وَهَبَ لَهُ أَلْفَ دِينَارٍ فَقَالَ اَلْغُلاَمُ إِنْ أَعْتَقْتَنِي فَإِنِّي أُرِيدُ اَلْقِيَامَ بِبُسْتَانِكَ فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْكَرِيمَ إِذَا تَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ يَنْبَغِي أَنْ يُصَدِّقَهُ بِالْفِعْلِ اَلْبُسْتَانُ أَيْضاً وَهَبْتُهُ لَكَ وَ إِنِّي لَمَّا دَخَلْتُ اَلْبُسْتَانَ قُلْتُ اِجْعَلْنِي فِي حِلٍّ فَإِنِّي قَدْ دَخَلْتُ بُسْتَانَكَ بِغَيْرِ إِذْنِكَ كُنْتُ قَدْ وَهَبْتُ اَلْبُسْتَانَ بِمَا فِيهِ غَيْرَ أَنَّ هَؤُلاَءِ أَصْحَابِي لِأَكْلِهِمُ اَلثِّمَارَ وَ اَلرُّطَبَ فَاجْعَلْهُمْ أَضْيَافَكَ وَ أَكْرِمْهُمْ لِأَجْلِي أَكْرَمَكَ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ بَارَكَ لَكَ فِي حُسْنِ خُلُقِكَ وَ رَأْيِكَ فَقَالَ اَلْغُلاَمُ إِنْ وَهَبْتَ لِي بُسْتَانَكَ فَإِنِّي قَدْ سَبَلْتُهُ لِأَصْحَابِكَ .)
[5] الکافي ، جلد ۲ ، صفحه ۶۳۶ (أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : اِقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ اَلسَّلاَمَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ طُولِ اَلسُّجُودِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ اَلْخَيْطِ وَ اَلْمِخْيَطِ صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ اَلْحَدِيثَ وَ أَدَّى اَلْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَلنَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ اَلسُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلاَؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اَللَّهِ لَحَدَّثَنِي أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي اَلْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَكُونُ زَيْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ إِلَيْهِ وَصَايَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ اَلْعَشِيرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلاَنٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ .)
[6] سوره مبارکه مریم، آیه 39
[7] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۷ (مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ اَلشِّيعَةَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ اَلْآيَةِ: «عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ `عَنِ اَلنَّبَإِ اَلْعَظِيمِ » قَالَ ذَلِكَ إِلَيَّ إِنْ شِئْتُ أَخْبَرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ ثُمَّ قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا قُلْتُ «عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ» قَالَ فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي .)
[8] کشف الغمة في معرفة الأئمة ، جلد ۱ ، صفحه ۲۹۵ (وَ مِنْهُ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى.)
[9] سوره مبارکه اساء، آیه 82 (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً)
[10] زیارت ششم امیرالمومنین صلوات الله علیه