حجت الاسلام کاشانی بامداد روز پنجشنبه مورخ 1 اردیبهشت 1401 (مصادف با شب قدر) در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به سخنرانی به مناسبت شب قدر پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دریافت فیلم این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه با عظمت امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب به ساحت مقدّس حضرت بقیة الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف وَ رَزَقَنا الله تعالی رؤیَتَهُ وَ زِیارَتَهُ و الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیه صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
ان شاء الله حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها امشب به ما نظر کنند و برای مغفرت ما از خدای متعال دست به دعا بردارند، نثار روح مطهّر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و نثار روح مطهّر حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها صلوات دیگری محبّت کنید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
حدیث نفس
دوستانی که حقیر بیچاره را میشناسند میدانند زمان سخنرانی بنده حدود شصت تا هفتاد دقیقه است، منتها در طول سال چند شب هست که برای بیتوجههایی مانند من هم شب حساسی است و حرف زدن در آن خیلی مشکل است، یکی روز عاشورا و شب عاشورا و شام غریبان است، و یکی هم این چند روزی که موسوم به شب قدر است و نمیدانیم کدامیک شب قدر است.
استادی داشتیم که این مطلب را میفرمود و من هم هر سال در شبهای قدر عرض میکنم، هم برای اعتذار که چیز به درد بخوری برای شما ندارم، امشب حرف زدن هم خیلی فایدهای ندارد، میفرمود: یکی از آن جاهایی که دل انسان برای منبریها میسوزد شب قدر است که مردم برای توبه و انابه به محضر حضرت حق رسیدهاند و سخنرانِ بدبخت باید به این موضوع فکر کند که به مردم چه بگوید، مخصوصاً که خود گوینده خیلی حقیر است. من چند روز است که برای امشب اضطراب دارم، خودم را مانند کسی میبینم که پشت در دادگاه منتظر حکم هستم و وقتی به اعمال خودم هم نگاه میکنم هیچ نقطه امیدی نسبت به خودم نمیبینم.
دیگر من مدام از شما عذرخواهی نمیکنم، من حدیث نفس میکنم، ان شاء الله شما هم از این خیل جمعیت که همهی شما بزرگوار هستید و مولای ما هستید و شاید نوکری شما باعث بشود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست ما را بگیرد، دیگر مدام عذرخواهی نمیکنم، حال خودم را بیان میکنم، تازه نمیتوانم حال خودم را هم درست بیان کنم، چون غیرت حضرت حق و ستّاریت حضرت حق اجازه نمیدهد که من خودم را نزد شما معرّفی کنم.
دختر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میگوید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه امشب طوری نگران بودند که انگار از مرگ میترسیدند.
در جلسهای این را توضیح دادیم، بر خلاف تصور امثال من بدبخت که فکر میکنم این گنهکارها هستند که باید عبادت کنند، اتفاقاً…
من زمانی مشاور کنکور بودم و برخی میگفتند نمیدانم چرا ما اصلاً استرس نداریم، میگفتم برای اینکه درس نخواندهاید، اگر یک سال درس خوانده بودید استرس کنکور داشتید، تو که زحمت نکشیدهای استرسی نداری.
من آنقدر شب قدر و شب جمعه و ماه رجب و ماه شعبان و موسم زیارت سوزاندهام که برای من امشب هم مانند آنهاست، ولی آن امیرالمؤمنینی که برای بندگی خدا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را فدا کردهاند، شب شهادت خود نگران هستند.
آن کسی که در جیب خود درّ شاهوار دارد در خیابان نگران است که دزد بزند، «فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ»،[4] بجز بیچارههای خسارت دیده کسی خودش را در امنیت حساب نمیکند. من که هیچ چیزی ندارم، چون چیزی ندارم اصلاً چیزی برای از دست دادن ندارم، آمدهام و خودم را بین شما قرار دادم که شاید نفحه عمومی بوزد و بدمد و چیزی هم گیر من بیاید، وگرنه آن کسی که بیشتر دارد بیشتر نگران است.
مولای عالم وجود، رحمة الله الواسعه، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تا آن لحظهی آخر مناجات و انابه میکنند، اگر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با صورتِ روی خاک «یا غیاث المستغیثین» بگویند…
خدایا! تو میدانی که اگر آدم راستگویی هم نیستم اینها را راست میگویم، اصلاً بعضی اوقات از «استغفرالله» و «یا غیاث المستغیثین» هم خجالت میکشم که بخواهم بیان کنم. زیاد از اینها گفتهام و اتفاقی در من رخ نداده است، از خودم خسته شدهام.
مرور جملاتی از دعای ابوحمزه ثمالی
چند جمله از مناجات سرور ساجدان، زین العباد، شبیه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، سیّدالسّاجدین صلوات الله علیه میخوانم که شاید از نور آن چیزی هم به من برسد.
این نگرانی برای بیچارههایی مانند من بیشتر از شماست، فرصت یک مرتبه، فرصت دو مرتبه، فرصت سه مرتبه، برمیگردم و تکرار میکنم، نه اخلاق من تغییر کرده است، نه عبادات من عوض شده است، نه ترک گناه کردهام، دو سوم ماه رمضان امسال هم گذشت، من از یاد نمیبرم که اول ماه رجب شوقی داشتم و فکر میکردم امسال ماه رجب خوبی دارم، به ماه شعبان رسیدیم، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم متوسل شدم و عرض کردم: آقا! یا رسول الله! اگر نخواهیم کنار شما باشیم بهشت برای من آب و رنگی ندارد، اما اصلاً سنخیتی هم ندارم. سرگذشت و دیدم آخرین روزهای ماه شعبان است و «إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ»[5] میگویم، عمرم را به بازی گذراندم، «وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ» آدمی که مست است اصلاً متوجه نیست، در مستی دوری از تو جوانی و شعبان من گذشت، به ماه رمضان رسیدیم و گفتیم: الحمدلله فرصت هست، امروز نشسته بودم و نمیدانستم کدام دست را به سرم بزنم و چه خاکی بر سرم بریزم، دیدم فرقی نکردهام، هیچ رشدی نکردهام.
وقتی امام زین العابدین صلوات الله علیه به خدای متعال اینطور عرض میکنند درواقع به ما یاد دادهاند که ما هم بگوییم «اللَّهُمَّ لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ»،[6] خدایا! مدام صبر کردی و دیدی من آدم نشدم، من را با عقوبت خودت ادب نکن. اگر به دل من نگاه کنی میبینی من طغیان نکردهام، من پشیمان هستم، نفسِ من ضعیف است، من اهل غفلت هستم، دوست ندارم اینطور باشم، خودت میدانی…
خدایا! من هرچه به حال خودم فکر میکنم، نمیدانم… امشب نگاه میکردم و میدیدم که کدام جمله را بخوانم که به حال خودم نزدیک باشد، دیدم من لایق هیچ کدام از آن جملات نیستم که تو را با آنها صدا کنم، به حضرت زین العابدین صلوات الله علیه تأسی میکنم و بعضی از جملات را میگویم، وگرنه این هم بیادبی است، این هم حجاب است که آن دعایی که حضرت زین العابدین صلوات الله علیه خواندهاند را من بخوانم.
«اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَِتْرِکَ» خدایا! بین مردم آبرویی به من دادهای… همهی ما به نسبت بچه هیئتی بودن و محب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودن اینطور هستیم، به برکت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین جایگاهی پیدا کردم، به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه افتخار میکنم، اگر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نبودند که کسی به من نگاه نمیکرد. در بین مردم آبرویی به من دادهای ولی خودم خبر دارم، «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»،[7] وقتی خودم با خودم مینشینم و حساب و کتاب میکنم و وضع خودم را میبینم به یاد این موضوع میافتم که روزی پرده از روی من کنار میزنی، عریان، لرزان، خجل، هر کجا حرکت میکنم تجسّم اعمالم به دنبال من است، وقتی نگاه میکنم خودم نمیتوانم از شرم سر بلند کنم، مردم میبینند و میگوید این شخص که اینقدر جانماز آب میکشید… مکتوم هم نیست، نامه اعمال ما باز است، اینجا جلوی شما حتّی وقتی من این حرفها را بزنم نستجیربالله باز هم بازیگری است، هرچه بگویم معلوم نیست که در آن بویی از اخلاص باشد، من امید ندارم حتّی امشب هم یک جمله را راست بگویم، ولی خدایا! از اینکه در مقابل مردم بیآبرو بشوم… من را اذیت میکند، «اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَِتْرِکَ» خدایا! آبروی من را با پردهپوشی خودت حفظ کن، «وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخى بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ» اگر یک نفر از اینها بفهمند که من چه خبیثی هستم دیگر نمیتوانم شب بخوابم، «فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ» اگر بدانند من چه کاره هستم، اگر بدانند من چه میکنم، اگر قرار بود یک نفر آگاه بشود که من در حال چه کاری هستم من این کار را انجام نمیدادم، خدایا! من اعتراف میکنم که اگر تو را به اندازه این مردم حاضر میدیدم خیلی از کارها را نمیکردم… «وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَهِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ» اگر احتمال میدادم که ممکن است عذاب تو سریع نازل بشود و عذاب تو بخاطر بعضی از گناهانم من را بگیرد، شاید من بخاطر عذاب اجتناب میکردم، «لَالِأَ نَّكَ أَهْوَنُ النَّاظِرِينَ» نه اینکه تو را کوچک بشمارم و «وَأَخَفُّ الْمُطَّلِعِينَ عَلَىَّ، بَلْ لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ» خدایا! به کَرَمِ تو امید داشتم، «وَأَحْكَمُ الْحاكِمِينَ ، وَأَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ، سَتَّارُ الْعُيُوبِ، غَفَّارُ الذُّنُوبِ». خدایا! من فریبِ کَرَمِ تو را خوردم… «عَلَّامُ الْغُيُوبِ»…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند روز قیامت گنهکار را در یک جایگاهی که از شدت حول دندانهای او به هم کلید میشود و در یک جای بلندی که همه او را از دور نشان میدهند، میگویند آن دروغگوی جنایتکارِ بیحیا در برابر یک پادشاه عظیم الشأن… انسان میتواند در برابر قاضی انکار کند، اما آنجا قاضی میفرماید من به همه چیز آگاه هستم، اگر بخواهم حرف هم بزنم دست و پای خودم بر علیه من شهادت میدهند، «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِم»،[8] بر دهانها مهر میخورد، با همه وجود دوست دارم یک «یا فاطمه» بگویم ولی دیگر اجازه نمیدهند…
«عَلَّامُ الْغُيُوبِ، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ» از کَرَمت مدام من را میپوشاندی، «وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِكَ» با حلم و شکیبایی خودت مدام عقب انداختهای، «فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ» میدانستی و انگار ندیده گرفتی، «وَعَلَى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ» میتوانستی طومار من را درهم بپیچی، قدرت داشتی، «وَيَحْمِلُنِى وَيُجَرِّئُنِى عَلَى مَعْصِيَتِكَ حِلْمُكَ عَنِّى» آنقدر صبر کردی که من مغرور شدم، این هم از آقایی خدای متعال است که من در اینجا هم غلطی که کردم را بر گردن حلم او میاندازم، «وَيَدْعُونِى إِلى قِلَّةِ الْحَياءِ سَِتْرُكَ عَلَىَّ» آنقدر ندید گرفتی که من پررو شدم و بیحیائی کردم، «وَيُسْرِعُنِى إِلَى التَّوَثُّبِ عَلَى مَحارِمِكَ مَعْرِفَتِى بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ وَعَظِيمِ عَفْوِكَ» چون میدانستم رحمت تو چقدر واسعه است، میدانستم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را قرار دادی، من زود به زود گناه کردم، «يَا حَلِيمُ يَا كَرِيمُ، يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ، يَا غافِرَ الذَّنْبِ، يَا قابِلَ التَّوْبِ، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ، يَا قَدِيمَ الْإِحْسانِ»، بحق الحسین…
روزی میخواهم به او بگویم ولی دیگر اجازه نمیدهند حرف بزنم، «أَيْنَ سَِتْرُكَ الْجَمِيلُ؟» آن پردهپوشی زیبای تو کجاست؟ «أَيْنَ عَفْوُكَ الْجَلِيلُ ؟ أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ ؟ أَيْنَ غِياثُكَ السَّرِيعُ ؟ أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ ؟ أَيْنَ عَطاياكَ الْفاضِلَةُ؟ أَيْنَ مَواهِبُكَ الْهَنِيئَةُ ؟ أَيْنَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ ؟»…
خدایا به کجای این دعای عظیم الشأن پناه ببرم؟
«سَيِّدِى أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِى رَبَّيْتَهُ» من آن صغیر بیچارهای هستم که خودت مرا پروراندهای، «وَأَنَا الْجاهِلُ الَّذِى عَلَّمْتَهُ» من آن نادانی هستم که اگر چیزی هم میدانم تو به من یاد دادهای، «وَأَنَا الْوَضِيعُ الَّذِى رَفَعْتَهُ»…
این شبهایی که از مدح شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواندیم من به یاد این جمله میافتادم که مدام از مدح شیعیان فرمودند، امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: روز قیامت شما در این دنیا فکر میکنید شیعه ما هستید، اما وقتی به آن دنیا میآیید میبینید شما را یک طرف قرار دادهاند و آن طرف هم شیعیان ما روی منابری از نور مانند انبیاء هستند اما نبی نیستند. حسرت میخورید.
شاید اینجا آن را بیان میکند که «وَأَنَا الْوَضِيعُ الَّذِى رَفَعْتَهُ»، من آن ذلیل بیچارهای هستم که میخواستی دست من را بگیری و بلند کنی و من دست خودم را کشیدم، «أَنَا الْخائِفُ الَّذِى آمَنْتَهُ» من آن کسی هستم که میترسم در حالی که تو برای من امنیت میخواستی، «أَنَا يَا رَبِّ الَّذِى لَمْ أَسْتَحْيِكَ فِى الْخَلاءِ» خدایا! من وقتی تنها بودم از تو حیا نکردم، «وَلَمْ أُراقِبْكَ فِى الْمَلاءِ» من خیلی اوقات جلوی مردم هم غلط زیادی کردم، «أَنَا صاحِبُ الدَّواهِى الْعُظْمى» جنایتکار اصلی من هستم…
نمیتوانم جملات را بیان کنم، بعضی از آنها از دهان من بزرگتر است، میترسم امشب هم که میخواهم توبه کنم دروغ بگویم، خیلی از این حرفها برای من نیست، این جمله را بگویم که شاید قدری به حال من نزدیکتر باشد، «إِلهِى وَسَيِّدِى إِنْ كُنْتَ لَاتَغْفِرُ إِلّا لِأَوْلِيائِكَ» آقای من! خدایا! اگر امشب فقط میخواهی آدمخوبها را ببخشی، اگر امشب فقط میخواهی شیعیان راستین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و دوستان امام زمان ارواحنا فداه را ببخشی… «إِلهِى وَسَيِّدِى إِنْ كُنْتَ لَاتَغْفِرُ إِلّا لِأَوْلِيائِكَ وَأَهْلِ طاعَتِكَ» اگر میخواهی فقط آدمحسابیها را ببخشی «فَإِلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ؟» ما امشب به کجا برویم؟ من چه غلطی کنم؟
در مناجات شعبانیه میگفتیم که تو اینطور نیستی، «إِلهِى لَوْ أَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِی» اگر میخواستی من را ساقط کنی که من را با امام حسین علیه السلام آشنا نمیکردی… «إِلهِى لَوْ أَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِی» اگر میخواستی من را به زمین بزنی که دست من را به دامان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمیرساندی…
«فَإِلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ؟ وَإِنْ كُنْتَ لَاتُكْرِمُ إِلّا أَهْلَ الْوَفاءِ بِكَ» اگر امشب میخواستی فقط باوفاها را تحویل بگیری بیچارههای گنهکار روسیاه به چه کسی فریاد بزنند؟
من به این موضوع یقین دارم، شأن حضرت حق، شأن ارحم الرّاحمین، شأن أکرم الأکرمین، شأن ذوالجلال والاکرام این نیست، اگر قرار بود امشب فقط برای خلّصین باشد اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نمیفرمودند گنهکارها امشب امید داشته باشند…
ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، ایشان با اخذ از روایات میگفتند، درست هم میفرمودند، زمانی در مسجد بازار قسم خوردند و گفتند: بخدا امشب همه را بخشیده است، من عمداً محکم نگفتم، چون خودم را لایق نمیدانم که با همه یکی باشم، او میفرمود: بخدا امشب همه را بخشیده است، چیزهای دیگر را هم بخواهید…
ولی خدایا! من امشب وقتی به حال خودم نگاه میکنم…
«إِلهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ» خدایا! اگر من را به آتش بیندازی که حق و عدل است، من مستحق هستم… حضرت زین العابدین صلوات الله علیه فرمودند که با اولین گناه مستحق میشوم، چون تو هر نعمتی به ما دادی بدون استحقاق ما بوده است، تو همه چیز را شروع کردی و شروع کننده بودی، من نافرمانی کردم و بد کردم و بیادبی کردم و بیحیایی کردم و قدر ندانستم… خدایا! اگر من دیگر لایق نیستم… خدایا! خودم را میگویم، والله میدانی که خودم را مستحق اشد عذاب میدانم، یک عمر بر سر سفره نشستم و نمک خوردم و…
«إِلهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ» خدایا! اگر من را به جهنم بیندازی آن کسانی که مقام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را غصب کردند میبینند شیعه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سقوط کرده است و آنها خوشحال میشوند، ابلیس خوشحال میشود، خدایا! تو که با شادی دشمن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خوشحال نمیشوی و راضی نیستی. «إِلهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ» خدایا! دشمن تو، ابلیس، جبت و طاغوت، اینها میگویند کسانی که یک عمر سنگ علی را به سینهشان زدند را ساقط کردیم، «وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ» خدایا! من لیاقت ندارم ولی اگر من را وارد بهشت نعیم خودت کنی… پیغمبر تو خیلی برای ما زحمت کشیده است… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تقدیم کردهاند که ما را هدایت کنند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شیرخوار بر سر دست رفتهاند، این بزرگواران خیلی ضجّه زدهاند که من به این وضع دچار نشوم، «وَأَنَا وَاللّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ»، خدایا! من یقین دارم که شادی دل پیغمبرت برای تو مهمتر است تا شادی دل دشمنانت، خدایا! اگر من مستحق نیستم که میدانم نیستم، اما تو را به حبیب قلوبنا، به طبیب نفوسنا، به شفیع ذنوبنا، به رسولک رحمة للعالمین، خدایا! این حال اضطراری که من یک هزارم آن اضطراری که باید داشته باشم هم ندارم، برای من سخت است که در مقابل مردم خودم را معرّفی کنم…
چند بیت در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
خیلی فکر کردم که امشب چکار کنم که نگاهی به ما کنند، دیدم قبل از توسل چند بیت در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بخوانم و بعد از آن روضهای بخوانم، بعد هم قرآن به سر بگیریم.
من پیشنهاد میکنم شبهای بعد شما غیر از شبهای قدر تشریف بیاورید، رسم این است که مناجات را نزد یک آدم حسابی بروند، یک انسان پاک، نه روسیاهی که خودش از بدبختی اصلاً نمیداند باید چکار کند.
چشم دل خودتان را به نجف اشرف ببرید… من عمد داشتم که در این شبها مطالبی از علمای بزرگ شیعه عرض کنم، آن بزرگواران را در مجلس شریک میکنم و ان شاء الله آن بزرگواران هم ما را در محضر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یاد کنند.
مرحوم شیخ حسن دمستانی سال 1181 از دنیا رفتهاند، اینها زنده هستند، اینها تقریباً سیصد سال بعد در مجلس شب قدر هستند، خدا کند وقتی ما هم نبودیم امام زمان ارواحنا فداه ما را بعنوان محب و شیعه خودشان به رسمیت بشناسند. یا صاحب الزمان! ان شاء الله با حضرت حجّت ارواحنا فداه به زیارت نجف برویم…
قِف بالغَرِيِّ مُقبِّلاً عَتَبَاتِهِ وَالثُمْ ثَراهُ ناشِقاً نَفَحَاتِهِ
هنگامی که مقابل حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ایستادی آماده شو که درگاه را ببوسی، وقتی ورودی درگاه را میبوسی با همهی وجود رحمت رب را استشمام کن…
مُتَأمِّلاً ذَاكَ المَقَامَ فإنَهُ رَوضٌ بَرَاهُ اللهُ مِن جنَّاتِهِ
آن مقام را نگاه کن…
اگر زنده باشم فردا بعضی از جملات مرحوم آیت الله میر حامد حسین اعلی الله مقامه الشّریف را میخوانم، کسی که عمر خود را برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بکار گرفت، باید جلسات دیگری باشد و انسان در یک زمان دیگری همّت آن مرد خدا را بگوید که صد برابر بیشتر از مانند الغدیر علامه امینی اعلی الله مقامه الشّریف کار کرده است، اصلاً چه کسی میفهمد که او چکار کرده است. میگوید: ورودی حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وقتی به کوچکی خودم نگاه کردم رویم نشد داخل بروم، از همان دور ایستادم و عرض کردم: جای من نیست، جای ناپاک نیست که به اینجا بیاید، ما عمری روضه میخوانیم که ناپاکان وارد حریم وحی شدند، وقتی به خودم نگاه کردم… با اینکه او از اولاد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است میگوید دلم نیامد وارد حریم شما بشوم…
مُتَأمِّلاً ذَاكَ المَقَامَ فإنَهُ رَوضٌ بَرَاهُ اللهُ مِن جنَّاتِهِ
ببین به کجا آمدهای، آن قطعهای که اوج بهشت است و خدای متعال آن را روی زمین آورده است…
خدایا! امشب ما را زائر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار بده…
رَوضٌ تَضَمَّنَ مَنبِعَ النُّورِ الَّذي شَمسُ الضُحى مِن بَعضِ إشرَاقاتِهِ
آن روضه منورهای که منبع نوری است که بعضی از اشعههای آن خورشید ساخته است…
أُعجوبَةً الكَونِ الذي لِجَلالِهِ تَاهَت عُقولٌ في مَدَى غايَاتِهِ
اعجوبه خلقت، از عظمت و جلال او، هر کسی خواسته است در او فکر کند به برهوت حیرت افتاده است…
جبريلُ في حَرَكَاتِهِ ميكَالُ في مَلَكَاتِهِ عِزرِيلُ في فَتَكَاتِهِ
هر کدام از اینها، او در تقسیم ارزاق، او در گرفتن جانها، او در ارسال رسل، همه در محضر او گدایی میکردند…
البَحْرُ يَغرَقُ في صِفاتِ كَمَالِهِ و العَقلُ يُبهَرُ في كَمَالِ صِفاتِهِ
دریا غرق در اوصاف کمال اوست، عقل در کمال صفات او مبهوت است…
شَبَحٌ خَفيُّ السُّنحِ ما اطَّلَعَ امرئٌ غيرُ الرَّسولِ على حَقيقَةِ ذَاتِهِ
آن آقای ناشناختهای که هیچ کس از او خبردار نشد، بجز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسی او را نشناخت…
نُوحٌ و آدَمُ شُرَّفَا بِجِوَارِهِ يا فَوزَ قَومٍ حَاضِرِيْ حَضَرَاتِهِ
خدا به نوح و آدم جایزه داد که در این دنیا نبوّت کردند، جایزهی آنها این بود که در جوار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آرمیدند… خوشا بحال آن رستگارانی که همشهریِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شدند…
فانهَض إلى الفَضلِ الذي مَنْ حازَهُ يَظفُر بِسَعْدِ حَيَاتِهِ وَمَمَاتِهِ
دیگر بلند شو تا به زیارت برویم، زیارت کسی که اگر بروی سعادت دنیا و آخرت را داری…
مُتَوَخِّياً إذنَ الإلهِ فإنَّهُ يُلقى إلى المأذون في عَبَرَاتِهِ
منتظر هستیم تا ببینیم آیا خدای متعال اذن میدهد؟ اذن دخول میخوانیم. از کجا میفهمی به تو اذن داده است؟ هنگامی که اشک تو جاری میشود ان شاء الله قبول میکنند که به این زیارت وارد بشوی…
وَقُلِ السلامُ عليكَ يا مَولايَ يا مَن حُبُّهُ في القلبِ مِن حَباتِّهِ
بگو السلام علیک یا مولای یا امیرالمؤمنین… ای آقایی که این محبّتی که هست از عنایت و محبّت تو به ما رسیده است، از کَرَمِ خودتان اجازه دادید در جایی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شما را دوست دارند من هم شما را دوست بدارم… وگرنه اگر من بخواهم خودم را معرّفی کنم من جزو فاسقین و فاجرین هستم…
از راه دور در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلامی به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بدهیم، این خانه خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، هم نام این مکان فاطمیه است، هم نام این مجلس بضعة الرسول است، السلامُ عَلَیکَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا أمیرَالمؤمِنین عَن رَسُولِ اللهِ وَ اُمِّنَا الزَهرَاء… من که کسی نیستم به شما سلام کنم، از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به شما سلام میکنم.
حال که سلام کردیم ببینید میگوید:
يا مَن زيارَتُهُ تَحُطُّ الوِزرَ عَنْ مَنْ زارَهُ وَتَزيدُ في حَسَناتِهِ
ای کسی که زیارت تو گناهان را میریزد و در کارنامهی عمل او گناه او را به حسنه تبدیل میکنند…
بعد دیگر خواسته است که روضه بخواند، لا اله الا الله… امشب شما با چه چیزی افطار کردید؟ ذهن شما به سوی نان و نمک رفت؟ نه! میگوید این که برای شب قبل است، وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روز بعد به مسجد رفتند روزهدار بودند…
وَمُفطَّراً بالسَّيفِ مَفرِقُ رأسِهِ عِندَ اقتِرانِ صِيامِهِ بِصلاتِهِ
با شمشیر افطار کرد، با شکافته شدنِ سرش با شمشیر روزه را افطار کرد، لحظهای که هم روزه بود و هم در نماز…
فكأنَّهُ سَيفٌ لَهُ يَومَ الوَغَى قد ورَّدَت عَلَقُ الدِّمَا صَفَحاتِهِ
هنگامی که شمشیر ورود آمد دیدند صفحهی صورتِ مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گلگون شد…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آنقدر عبادت میکردند که هر شب از خوف خدا مدهوش بودند، هزار رکعت نماز میخواندند، اقامه نماز… آنقدر اقامه نماز کردند که «قوّام» شدند…
لَهْفِيْ لِقَوَّامِ الكَثيرِ مِنَ الدُّجى لِلعَجزِ لَيسَ يَقومَ في صَلَواتِهِ
ای قوام! بمیرم برای تو که آنقدر نماز شب خواندی، این روزها دیگر نشسته نماز میخواندی…
روضه و توسّل به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
دختر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میگویند که مانند امشب مضطرب بودند…
یک تفاوت ما با امام معصوم این است که ما نسیان داریم و فراموش میکنیم، اگر خدا به ما فراموشی نمیداد ما بیچاره میشدیم، ولی حضرت زین العابدین صلوات الله علیه بعد از سی و چهار سال هنوز وسط قتلگاه بودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم همینطور…
شخص عرض کرد: آقا! محاسن شما سپید شده است، شما که در حال جنگ هستید این محاسن را خضاب کنید، در یک نقل حضرت فرمودند: من منتظر هستم که محاسن من به خون سرم خضاب بشود که بگویم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راست میگفتند… جای دیگر هم فرمودند: ما عزادار هستیم… راوی میگوید تعجّب کردم و عرض کردم: اخیراً کسی از بنی هاشم از دنیا نرفته است، فهمیدم منظور امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چیست، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالای سر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ»،[9] دیگر این جگر خنک نخواهد شد، همینکه شب بشود من به یاد آن تیرگیهای صورت تو میافتم و دیگر نمیتوانم بخوابم…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این ایام خیلی هم دل شکسته بودند، آنقدر به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بهتان زدند… وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ضربت خورده بودند و در بستر بودند فرمودند: «إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً»،[10] من همسایه شما بودم ولی «جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً» این تن من بود که مدّتی بین شما بود «غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي» بعداً حسرت میخورید…
در این روزهای اخیر خبر میدادند که فلان جا، الأنبار غارت شده است، به ناموس مردم جسارت شده است… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روی منبر به صورت خودشان میزدند، دلِ حضرت شکسته بود، تا اینکه حضرت به بستر شهادت افتادند…
عباراتی فرمودهاند که من توانِ بیان آن را ندارم، حال حضرت طوری شده بود که دیگر توان نشستن نداشتند، باید به چیزی تکیه میکردند تا به حالت نیمه نشسته دربیایند، خیبرشکن… آنقدر مهربان هستند… اگر شما به یک قَدَر قدرت رجوع کنید هیچ وقت اظهار ضعف نمیکند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دیگر نمیتوانستند پای مبارک خود را جمع کنند… دیگر حتّی لحظات اندک هم نمیتوانستند بدون تکیه بنشینند… همینکه مردم میآمدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با آن حالی که دیگر صدا جوهره نداشت میفرمودند: «كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً»،[11] ببینید وقتی در حال مردن هستید دیگر توان ندارید که دست خودتان را بلند کنید، فرصت را غنیمت بشمارید…
«اصبغ بن نباته» میگوید: دیدم لبهای مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تکان میخورد ولی صدا جوهر ندارد، وقتی سر خود را نزدیک کردم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: پیغمبر فرمودند که خدا کسی که خودش را به غیر از پدرش منتسب کند لعنت کرده است. عرض کردم: آقا! چه کسی این کار را میکند؟ حضرت فرمودند: پیغمبر فرمودند من و علی پدران این امّت هستیم…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تا لحظات آخر برای هدایت امّت همینطور در جوش و خروش بودند، اتفاقی افتاد که به دل من افتاد من امشب به اینجا بروم، آخرین روضهای که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خواندهاند این است، من هم روضه خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میخوانم.
در کامل الزیارات است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرمودهاند که روزی اُمّ أیمَن برای من تعریف کرد که من از مادرت و جدّت چیزهایی راجع به شما شنیدهام که باورنکردنی است، (عبارات برای من است، من خلاصه میکنم)، بعد از اینکه پیغمبر از دنیا میرود چه اتفاقاتی میافتد، با پدرت چه میکنند، وقتی پدرت شهید میشود با برادرت حسن چه میکنند…
حضرت زین العابدین صلوات الله علیه فرمودند که شهادت ارث ماست… تا اینجا عجیب نیست، اما اتفاقی میافتد که این دیگر ارث ما نیست، کربلا میشود، یک طرف سی هزار نفر و طرف دیگر هم ناموس خدا… برادر تو را تشنه میکشند و هلهله میکنند… میکشند و تکبیر میگویند… وقتی مریض میشوند دست به منبر پیغمبر میکشند ولی اولاد پیامبر را زیر سم اسمهای خود…
حضرت زینب کبری سلام الله علیها میفرمایند اُمّ أیمَن چیزهایی برای من تعریف کرد که خود من به جوش آمد، ولی هر وقت خواستم از پدرم بپرسم ملاحظه حال ایشان را میکردم و نمیپرسیدم…
این قسمت را داشته باشید تا آیهای از قرآن کریم را ترجمه کنم، در قرآن کریم آیهای داریم که میگوید در دوره جاهلیت که مردم بسیار وقیح و بیادب و بیشرف و بیغیرت بودند، اینها اگر با کسی بد میشدند ناموس او را میدزدیدند و جسارت میکردند، طوری که اگر کسی دشمن پیدا میکرد، ناموسِ او میترسیدند، «تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ»،[12] میترسیدید که شما را بدزدند.
در نهج البلاغه است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: به برکت اسلام امنیت آمد، مردم به حرمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با یک شهادتین حرمت پیدا میکنند، جان و مال و ناموسشان محترم میشود.
«تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ» یعنی هر لحظه این حول در دلها بود که نکند ما را بدزدند، این آیه قرآن کریم است که برای دوره جاهلیت است.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها میفرمایند: دلم نمیآمد که این داستان را به پدرم بگویم. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم زیاد در جنگها زخمی میشدند، زیاد در بستر بیماری میافتادند، میآمدند و میگفتند: آقا جان! ما نگران هستیم. حضرت میفرمودند: طوری نیست! من منتظر أشقی الاولین و الاخرین هستم، نگران نباشید، من در بیماری از دنیا نمیروم. ما هم امید داشتیم، وقتی در جنگها هم زخمی میشدند بلند میشدند.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها میفرمایند: وقتی دیدم حال پدرم طوری است که دیگر نمیتواند در نماز خود هم بایستند و دائم از هوش میروند و به هوش میآیند، ترسیدم دیگر فرصت نشود از ایشان بپرسم…
آمدم و به پدرم عرض کردم: بابا! اُمّ أیمَن مطالبی را از پیامبر و مادرم نقل میکند، میگوید با حسنِ من چنین میکنند، میگوید ما به کربلا میرویم، میگوید برای یک جرعه آب طفل شیرخوار را به وسط میدان میبرند، آیا این حرفها راست است؟
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اُمّ أیمَن درست روایت نقل کرده است.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به یک بلایی گرفتار شدند، لذا از همهی کربلا یک جمله به روضه اُمّ أیمَن اضافه کردند، فرمودند: دخترم! آنهایی که اُمّ أیمَن گفته است درست است، «كَأَنِّي بِكِ وَ بِنِسَاءِ أَهْلِكِ»[13] ولی تو را میبینم، «أَذِلاَّءَ خَاشِعِينَ» دخترانم را میبینم که نمیدانید به کجا فرار کنید، «تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ»… بعد فرمودند: «فَصَبْراً صَبْراً»…
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ…
مراسم قرآن به سر
امشب برای بخشش گناه دیگران دعا کنید، خدا کَرَم کند و شما را هم ببخشد، بیمار و گرفتار زیاد است، از همه بدتر کسانی مانند من که عمر خود را باختهاند، دیگر برنمیگردد و جبران نمیشود.
بسم الله الرحمن الرحیم…
اول به در خانه صاحبمان برویم، آقا جان! امشب شما کجا قرآن به سر گرفتهاید؟…
يَا أَبَا الْقاسِمِ، یَا بَقیَّةَ الله، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، يَا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ…
یا صاحب الزّمان، یا أرحم الرّاحمین، یا اله العاصین، یا کَریم و یَا رَب…
حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه به ما هدیه دادهاند و فرمودهاند این دعا گنج است: «سُبْحانَ اللَّهِ الْعَظیمِ وَ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ اَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ»…
نقل شده است که بزرگان ما این دعا را هم میخواندهاند: «یَا مَن فَطَمَ بِفَاطِمَةَ مَن أحَبَّهَا مِنَ النّار»…
قرآنها را مقابل صورت بگیریم؛ «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِيهِ وَفِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَأَسْماؤُكَ الْحُسْنى وَمَا يُخافُ وَيُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ».
حاجات خودتان، در رأس آنها فرج امام زمان ارواحنا فداه، مغفرت، عاقبت به خیری، شفای بیماران، روزی واسع برای شیعیان، پیروزی شیعیان و مسلمین در همه جای عالم، ذلّت صهیونیستها، پیروزی عزیزان یمنی، آسایش مظلومین شیعیان افغانستان، همه را در نظر بگیرید، به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تأسّی کنید خدای متعال نظر میکند.
قرآنها را مقابل صورت قرار میدهیم.
«اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ».
ده مرتبه «بِکَ یَا اللّهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِعَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِفَاطِمَةَ» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ» و ده مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِالْحُجَّةِ».
امشب سلام بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه وارد است، ان شاء الله با حضرت حجّت ارواحنا فداه صحن و سرای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را زیارت کنیم، همه کس و کارتان را در نظر بگیرید، هر کسی که از دنیا رفته است و قدمی زده است و درهمی خرج کرده است و قطرهی اشکی ریخته است و الآن زیر خروارها خاک است و پشیمان و نادم است، ما آنها را یاد میکنیم، مادر همه شیعیان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم ما را یاد کنند، به نیابت از همه گذشتگان، همه شهیدان که حق حیات به گردان ما دارند، شهدای هفتم تیر، شهید دیالمه، شهدای گمنامی که اینجا در محضرشان هستیم، شهدای مدافع حرم. من چیزی ندارم ولی همه شهدا را در اعمال ناقابل خودم شریک کردهام، امیدوارم که آنها هم این روسیاه را کنار خودشان بپذیرند و ما را انکار نکنند.
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ».
اللهم عجّل لولیک الفرج.
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سوره مبارکه اعراف، آیه 99 (أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ)
[5] مناجات شعبانیه
[6] دعای ابوحمزه ثمالی
[7] سوره مبارکه قیامت، آیه 14
[8] سوره مبارکه یس، آیه 65 (الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ)
[9] امالی شیخ مفید، صفحات 281 تا 283 (فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ الْحُزْنِ الَّذِي حَلَّ بِي لِفِرَاقِكَ لَمَوْضِعَ التَّعَزِّي، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي، وَ غَمَضْتُكَ بِيَدِي، وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي، نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ نِعْمَ الْقَبُولُ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ، كَمَدٌ مُقَيِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو، وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ. سَلَامٌ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ، الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ، وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً، وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً، وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ، فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُكَ سِرّاً، وَ يُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً، وَ يُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً، وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ، فَإِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى، وَ فِيكَ أَجْمَلُ الْعَزَاءِ، فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.)
[10] نهج البلاغه، خطبه 149 (أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ أَنَا الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ، غَفَرَ اللَّهُ لِي وَ لَكُمْ. إِنْ تَثْبُتِ الْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ الْمَزَلَّةِ فَذَاكَ، وَ إِنْ تَدْحَضِ الْقَدَمُ فَإِنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَانٍ وَ [مَهَبِ] مَهَابِّ رِيَاحٍ وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامٍ، اضْمَحَلَّ فِي الْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا وَ عَفَا فِي الْأَرْضِ مَخَطُّهَا. وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلَاءً، سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ، [لِيَعِظَكُمْ هُدُوئِي] لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي، فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ الْمَنْطِقِ الْبَلِيغِ وَ الْقَوْلِ الْمَسْمُوعِ. وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ امْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلَاقِي. غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي.)
[11] الکافي ، جلد ۲ ، صفحه ۲۷۵ (عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ لاَ خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ اَلْمَوْتِ وَ كَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً .)
[12] سوره مبارکه انفال، آیه 26 (وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)
[13] کامل الزیارات، صفحه 260 (حَدَّثَنِي أَبُو اَلْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عِيسَى عُبَيْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلاَلٍ اَلطَّائِيُّ اَلْبَصْرِيُّ ره قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عُثْمَانَ سَعِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَّمِ بْنِ يَسَارٍ [سَيَّارٍ] اَلْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ أَبِي شَيْبَةَ اَلْقَاضِي قَالَ حَدَّثَنِي نُوحُ بْنُ دَرَّاجٍ قَالَ حَدَّثَنِي قُدَامَةُ بْنُ زَائِدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ : بَلَغَنِي يَا زَائِدَةُ أَنَّكَ تَزُورُ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَحْيَاناً فَقُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ لَكَمَا بَلَغَكَ فَقَالَ لِي فَلِمَا ذَا تَفْعَلُ ذَلِكَ وَ لَكَ مَكَانٌ عِنْدَ سُلْطَانِكَ اَلَّذِي لاَ يَحْتَمِلُ أَحَداً عَلَى مَحَبَّتِنَا وَ تَفْضِيلِنَا وَ ذِكْرِ فَضَائِلِنَا وَ اَلْوَاجِبُ عَلَى هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِنْ حَقِّنَا فَقُلْتُ وَ اَللَّهِ مَا أُرِيدُ بِذَلِكَ إِلاَّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاَ أَحْفِلُ بِسَخَطِ مَنْ سَخِطَ وَ لاَ يَكْبُرُ فِي صَدْرِي مَكْرُوهٌ يَنَالُنِي بِسَبَبِهِ فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ لَكَذَلِكَ – فَقُلْتُ وَ اَللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ لَكَذَلِكَ يَقُولُهَا ثَلاَثاً وَ أَقُولُهَا ثَلاَثاً فَقَالَ أَبْشِرْ ثُمَّ أَبْشِرْ ثُمَّ أَبْشِرْ فَلَأُخْبِرَنَّكَ بِخَبَرٍ كَانَ عِنْدِي فِي اَلنُّخَبِ [اَلْبَحْرِ] اَلْمَخْزُونِ – فَإِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ مَعَهُ – مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى اَلْأَقْتَابِ يُرَادُ بِنَا اَلْكُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ يوُاَرَوْا فَعَظُمَ ذَلِكَ فِي صَدْرِي وَ اِشْتَدَّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِي فَكَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ وَ تَبَيَّنَتْ ذَلِكَ مِنِّي عَمَّتِي زَيْنَبُ اَلْكُبْرَى بِنْتُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَتْ مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يَا بَقِيَّةَ جَدِّي وَ أَبِي وَ إِخْوَتِي فَقُلْتُ وَ كَيْفَ لاَ أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَيِّدِي وَ إِخْوَتِي وَ عُمُومَتِي وَ وُلْدَ عَمِّي وَ أَهْلِي مُصْرَعِينَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِينَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِينَ لاَ يُكَفَّنُونَ وَ لاَ يُوَارَوْنَ وَ لاَ يُعَرِّجُ عَلَيْهِمْ أَحَدٌ وَ لاَ يَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ كَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ اَلدَّيْلَمِ وَ اَلْخَزَرِ فَقَالَتْ لاَ يُجْزِعَنَّكَ مَا تَرَى فَوَ اَللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى جَدِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَمِّكَ وَ لَقَدْ أَخَذَ اَللَّهُ الميثاق[مِيثَاقَ]أُنَاسٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ لاَ تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِي أَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ يَجْمَعُونَ هَذِهِ اَلْأَعْضَاءَ اَلْمُتَفَرِّقَةَ فَيُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ اَلْجُسُومَ اَلْمُضَرَّجَةَ وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا اَلطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ اَلشُّهَدَاءِ لاَ يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لاَ يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اَللَّيَالِي وَ اَلْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ اَلْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ اَلضَّلاَلَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلاَ يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلاَّ ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلاَّ عُلُوّاً فَقُلْتُ وَ مَا هَذَا اَلْعَهْدُ وَ مَا هَذَا اَلْخَبَرُ فَقَالَتْ نَعَمْ حَدَّثَتْنِي أُمُّ أَيْمَنَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ زَارَ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ فِي يَوْمٍ مِنَ اَلْأَيَّامِ فَعَمِلْتُ لَهُ حَرِيرَةً وَ أَتَاهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِطَبَقٍ فِيهِ تَمْرٌ ثُمَّ قَالَتْ أُمُّ أَيْمَنَ فَأَتَيْتُهُمْ بِعُسٍّ فِيهِ لَبَنٌ وَ زُبْدٌ فَأَكَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ مِنْ تِلْكَ اَلْحَرِيرَةِ – وَ شَرِبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ شَرِبُوا مِنْ ذَلِكَ اَللَّبَنِ ثُمَّ أَكَلَ وَ أَكَلُوا مِنْ ذَلِكَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزُّبْدِ ثُمَّ غَسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدَهُ – وَ عَلِيٌّ يَصُبُّ عَلَيْهِ اَلْمَاءَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غَسْلِ يَدِهِ مَسَحَ وَجْهَهُ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ نَظَراً عَرَفْنَا بِهِ اَلسُّرُورَ فِي وَجْهِهِ ثُمَّ رَمَقَ بِطَرْفِهِ نَحْوَ اَلسَّمَاءِ مَلِيّاً ثُمَّ إِنَّهُ وَجَّهَ وَجْهَهُ نَحْوَ اَلْقِبْلَةِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ دَعَا ثُمَّ خَرَّ سَاجِداً وَ هُوَ يَنْشِجُ فَأَطَالَ اَلنُّشُوجَ وَ عَلاَ نَحِيبُهُ وَ جَرَتْ دُمُوعُهُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ أَطْرَقَ إِلَى اَلْأَرْضِ وَ دُمُوعُهُ تَقْطُرُ كَأَنَّهَا صَوْبُ اَلْمَطَرِ فَحَزِنَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ حَزِنْتُ مَعَهُمْ لِمَا رَأَيْنَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هِبْنَاهُ أَنْ نَسْأَلَهُ حَتَّى إِذَا طَالَ ذَلِكَ قَالَ لَهُ عَلِيٌّ وَ قَالَتْ لَهُ فَاطِمَةُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لاَ أَبْكَى اَللَّهُ عَيْنَيْكَ فَقَدْ أَقْرَحَ قُلُوبَنَا مَا نَرَى مِنْ حَالِكَ فَقَالَ يَا أَخِي سُرِرْتُ بِكُمْ وَ قَالَ مُزَاحِمُ بْنُ عَبْدِ اَلْوَارِثِ فِي حَدِيثِهِ هَاهُنَا فَقَالَ يَا حَبِيبِي إِنِّي سُرِرْتُ بِكُمْ سُرُوراً مَا سُرِرْتُ مِثْلَهُ قَطُّ – وَ إِنِّي لَأَنْظُرُ إِلَيْكُمْ وَ أَحْمَدُ اَللَّهَ عَلَى نِعْمَتِهِ عَلَيَّ فِيكُمْ إِذْ هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اِطَّلَعَ عَلَى مَا فِي نَفْسِكَ وَ عَرَفَ سُرُورَكَ بِأَخِيكَ وَ اِبْنَتِكَ وَ سِبْطَيْكَ فَأَكْمَلَ لَكَ اَلنِّعْمَةَ وَ هَنَّأَكَ اَلْعَطِيَّةَ بِأَنْ جَعَلَهُمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ وَ شِيعَتَهُمْ مَعَكَ فِي اَلْجَنَّةِ لاَ يُفَرِّقُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ يُحِبُّونَ كَمَا تُحِبُّ وَ يُعْطَوْنَ كَمَا تُعْطَي حَتَّى تَرْضَى وَ فَوْقَ اَلرِّضَا عَلَى بَلْوَى كَثِيرَةٍ تَنَالُهُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ مَكَارِهَ تُصِيبُهُمْ بِأَيْدِي أُنَاسٍ يَنْتَحِلُونَ مِلَّتَكَ وَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّتِكَ بِرَاءٍ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْكَ خَبْطاً خَبْطاً وَ قَتْلاً قَتْلاً – شَتَّى مَصَارِعُهُمْ نَائِيَةً قُبُورُهُمْ خِيَرَةً مِنَ اَللَّهِ لَهُمْ وَ لَكَ فِيهِمْ فَاحْمَدِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خِيَرَتِهِ وَ اِرْضَ بِقَضَائِهِ فَحَمِدْتُ اَللَّهَ وَ رَضِيتُ بِقَضَائِهِ بِمَا اِخْتَارَهُ لَكُمْ ثُمَّ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَخَاكَ مُضْطَهَدٌ بَعْدَكَ مَغْلُوبٌ عَلَى أُمَّتِكَ مَتْعُوبٌ مِنْ أَعْدَائِكَ ثُمَّ مَقْتُولٌ بَعْدَكَ يَقْتُلُهُ أَشَرُّ اَلْخَلْقِ وَ اَلْخَلِيقَةِ – وَ أَشْقَى اَلْبَرِيَّةِ يَكُونُ نَظِيرَ عَاقِرِ اَلنَّاقَةِ بِبَلَدٍ تَكُونُ إِلَيْهِ هِجْرَتُهُ وَ هُوَ مَغْرِسُ شِيعَتِهِ وَ شِيعَةِ وُلْدِهِ وَ فِيهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ يَكْثُرُ بَلْوَاهُمْ وَ يَعْظُمُ مُصَابُهُمْ وَ إِنَّ سِبْطَكَ هَذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَقْتُولٌ فِي عِصَابَةٍ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ أَخْيَارٍ مِنْ أُمَّتِكَ بِضَفَّةِ اَلْفُرَاتِ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا كَرْبَلاَءُ مِنْ أَجْلِهَا يَكْثُرُ اَلْكَرْبُ وَ اَلْبَلاَءُ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ أَعْدَاءِ ذُرِّيَّتِكَ فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي لاَ يَنْقَضِي كَرْبُهُ وَ لاَ تَفْنَى حَسْرَتُهُ وَ هِيَ أَطْيَبُ بِقَاعِ اَلْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً يُقْتَلُ فِيهَا سِبْطُكَ وَ أَهْلُهُ وَ أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ اَلْجَنَّةِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي يُقْتَلُ فِيهِ سِبْطُكَ وَ أَهْلُهُ وَ أَحَاطَتْ بِهِ كَتَائِبُ أَهْلِ اَلْكُفْرِ وَ اَللَّعْنَةِ تَزَعْزَعَتِ اَلْأَرْضُ مِنْ أَقْطَارِهَا وَ مَادَتِ اَلْجِبَالُ وَ كَثُرَ اِضْطِرَابُهَا وَ اِصْطَفَقَتِ اَلْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ مَاجَتِ اَلسَّمَاوَاتُ بِأَهْلِهَا غَضَباً لَكَ يَا مُحَمَّدُ وَ لِذُرِّيَّتِكَ – وَ اِسْتِعْظَاماً لِمَا يَنْتَهِكُ مِنْ حُرْمَتِكَ وَ لِشَرِّ مَا تُكَافَى بِهِ فِي ذُرِّيَّتِكَ وَ عِتْرَتِكَ وَ لاَ يَبْقَى شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ إِلاَّ اِسْتَأْذَنَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي نُصْرَةِ أَهْلِكَ – اَلْمُسْتَضْعَفِينَ اَلْمَظْلُومِينَ اَلَّذِينَ هُمْ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بَعْدَكَ فَيُوحِي اَللَّهُ إِلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبَالِ وَ اَلْبِحَارِ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِنِّي أَنَا اَللَّهُ اَلْمَلِكُ اَلْقَادِرُ اَلَّذِي لاَ يَفُوتُهُ هَارِبٌ وَ لاَ يُعْجِزُهُ مُمْتَنِعٌ وَ أَنَا أَقْدَرُ فِيهِ عَلَى اَلاِنْتِصَارِ وَ اَلاِنْتِقَامِ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأُعَذِّبَنَّ مَنْ وَتَرَ رَسُولِي وَ صَفِيِّي وَ اِنْتَهَكَ حُرْمَتَهُ وَ قَتَلَ عِتْرَتَهُ وَ نَبَذَ عَهْدَهُ وَ ظَلَمَ أَهْلَ بَيْتِهِ [أَهْلَهُ] عَذَاباً لاَ أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ اَلْعَالَمِينَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَضِجُّ كُلُّ شَيْءٍ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ بِلَعْنِ مَنْ ظَلَمَ عِتْرَتَكَ وَ اِسْتَحَلَّ حُرْمَتَكَ فَإِذَا بَرَزَتْ تِلْكَ اَلْعِصَابَةُ إِلَى مَضَاجِعِهَا – تَوَلَّى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْضَ أَرْوَاحِهَا بِيَدِهِ وَ هَبَطَ إِلَى اَلْأَرْضِ مَلاَئِكَةٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَةِ مَعَهُمْ آنِيَةٌ مِنَ اَلْيَاقُوتِ وَ اَلزُّمُرُّدِ مَمْلُوَّةً مِنْ مَاءِ اَلْحَيَاةِ وَ حُلَلٌ مِنْ حُلَلِ اَلْجَنَّةِ وَ طِيبٌ مِنْ طِيبِ اَلْجَنَّةِ فَغَسَّلُوا جُثَثَهُمْ بِذَلِكَ اَلْمَاءِ وَ أَلْبَسُوهَا اَلْحُلَلَ وَ حَنَّطُوهَا بِذَلِكَ اَلطِّيبِ وَ صَلَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ صَفّاً صَفّاً عَلَيْهِمْ ثُمَّ يَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِكَ لاَ يَعْرِفُهُمُ اَلْكُفَّارُ لَمْ يَشْرَكُوا فِي تِلْكَ اَلدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لاَ فِعْلٍ وَ لاَ نِيَّةٍ فَيُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ يُقِيمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَيِّدِ اَلشُّهَدَاءِ بِتِلْكَ اَلْبَطْحَاءِ يَكُونُ عَلَماً لِأَهْلِ اَلْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِينَ إِلَى اَلْفَوْزِ وَ تَحُفُّهُ مَلاَئِكَةٌ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ – وَ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَ يَطُوفُونَ عَلَيْهِ وَ يُسَبِّحُونَ اَللَّهَ عِنْدَهُ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لِمَنْ زَارَهُ وَ يَكْتُبُونَ أَسْمَاءَ مَنْ يَأْتِيهِ زَائِراً مِنْ أُمَّتِكَ مُتَقَرِّباً إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَيْكَ بِذَلِكَ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ بُلْدَانِهِمْ وَ يُوسِمُونَ فِي وُجُوهِهِمْ بِمِيسَمِ نُورِ عَرْشِ اَللَّهِ هَذَا زَائِرُ قَبْرِ خَيْرِ اَلشُّهَدَاءِ وَ اِبْنِ خَيْرِ اَلْأَنْبِيَاءِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ سَطَعَ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ ذَلِكَ اَلْمِيسَمِ نُورٌ تُغْشَى مِنْهُ اَلْأَبْصَارُ – يَدُلُّ عَلَيْهِمْ وَ يُعْرَفُونَ بِهِ وَ كَأَنِّي بِكَ يَا مُحَمَّدُ بَيْنِي وَ بَيْنَ مِيكَائِيلَ وَ عَلِيٌّ أَمَامَنَا وَ مَعَنَا مِنْ مَلاَئِكَةِ اَللَّهِ مَا لاَ يُحْصَى عَدَدُهُمْ وَ نَحْنُ نَلْتَقِطُ مِنْ ذَلِكَ اَلْمِيسَمِ فِي وَجْهِهِ مِنْ بَيْنِ اَلْخَلاَئِقِ حَتَّى يُنْجِيَهُمُ اَللَّهُ مِنْ هَوْلِ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ شَدَائِدِهِ وَ ذَلِكَ حُكْمُ اَللَّهِ وَ عَطَاؤُهُ لِمَنْ زَارَ قَبْرَكَ يَا مُحَمَّدُ أَوْ قَبْرَ أَخِيكَ أَوْ قَبْرَ سِبْطَيْكَ لاَ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَيَجْتَهِدُ أُنَاسٌ مِمَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِمُ اَللَّعْنَةُ مِنَ اَللَّهِ وَ اَلسَّخَطُ – أَنْ يَعْفُوا رَسْمَ ذَلِكَ اَلْقَبْرِ وَ يَمْحُوا أَثَرَهُ فَلاَ يَجْعَلُ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلاً ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَهَذَا أَبْكَانِي وَ أَحْزَنَنِي قَالَتْ زَيْنَبُ فَلَمَّا ضَرَبَ اِبْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ رَأَيْتُ عَلَيْهِ أَثَرَ اَلْمَوْتِ مِنْهُ قُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ حَدَّثَتْنِي أُمُّ أَيْمَنَ بِكَذَا وَ كَذَا وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّةِ اَلْحَدِيثُ كَمَا حَدَّثَتْكِ أُمُّ أَيْمَنَ وَ كَأَنِّي بِكِ وَ بِنِسَاءِ أَهْلِكِ سَبَايَا بِهَذَا اَلْبَلَدِ أَذِلاَّءَ خَاشِعِينَ تَخٰافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ اَلنّٰاسُ فَصَبْراً صَبْراً فَوَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا لِلَّهِ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ وَلِيٌّ غَيْرُكُمْ وَ غَيْرُ مُحِبِّيكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ وَ لَقَدْ قَالَ لَنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ أَخْبَرَنَا بِهَذَا اَلْخَبَرِ – إِنَّ إِبْلِيسَ لَعَنَهُ اَللَّهُ فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ يَطِيرُ فَرَحاً فَيَجُولُ اَلْأَرْضَ كُلَّهَا بِشَيَاطِينِهِ وَ عَفَارِيتِهِ فَيَقُولُ يَا مَعَاشِرَ اَلشَّيَاطِينِ قَدْ أَدْرَكْنَا مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ اَلطَّلِبَةَ وَ بَلَغْنَا فِي هَلاَكِهِمْ اَلْغَايَةَ وَ أَوْرَثْنَاهُمُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنِ اِعْتَصَمَ بِهَذِهِ اَلْعِصَابَةِ فَاجْعَلُوا شُغُلَكُمْ بِتَشْكِيكِ اَلنَّاسِ فِيهِمْ وَ حَمْلِهِمْ عَلَى عَدَاوَتِهِمْ وَ إِغْرَائِهِم بِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ حَتَّى تَسْتَحْكِمُوا ضَلاَلَةَ اَلْخَلْقِ وَ كُفْرَهُمْ وَ لاَ يَنْجُو مِنْهُمْ نَاجٍ- وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ هُوَ كَذُوبٌ أَنَّهُ لاَ يَنْفَعُ مَعَ عَدَاوَتِكُمْ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لاَ يَضُرُّ مَعَ مَحَبَّتِكُمْ وَ مُوَالاَتِكُمْ ذَنْبٌ غَيْرُ اَلْكَبَائِرِ قَالَ زَائِدَةُ ثُمَّ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ بَعْدَ أَنْ حَدَّثَنِي بِهَذَا اَلْحَدِيثِ خُذْهُ إِلَيْكَ مَا لَوْ ضَرَبْتَ فِي طَلَبِهِ آبَاطَ اَلْإِبِلِ حَوْلاً لَكَانَ قَلِيلاً .)