حجت الاسلام کاشانی روز پنجشنبه مورخ 25 آذر 1400 بمناسبت ایام فاطمه در هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام به ادامه سخنرانی پیرامون مسئله «جهاد تبیین در قیام فاطمی» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و روحی له الفداه صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب به ساحت مقدّس حضرت بقیة الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف وَ رَزَقَنا الله تعالی رؤیَتَهُ وَ زِیارَتَهُ و الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیه صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مرور جلسات قبل
اگر بخواهیم عنوانی برای بحث قرار بدهیم میشود «جهاد تبیین در قیام فاطمی سلام الله علیها». چرا جهاد تبیین؟ چون گاهی کار پیچیده و پوشیده و سنگین و مخاطرهآمیز نیست و مسئله با یک بیان سادهای حل میشود، اما گاهی گفتن از حقیقت پُرهزینه است، گفتن از حقیقت اعتبار انسان را زیر سؤال میبرد، گفتن از حقیقت منجر به برچسب زده شدن میشود، گاهی تلاش جدی صورت میگیرد که این حقیقت به این شکل بیان نشود، یک اقدام همهجانبهی حکومتی و قبیلهای در عصر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای کتمان حقایقی، و بعد هم تداوم و استمرار آن در نسلهای آینده بین عدهای بگونهای قرار گرفت که حقایقی گُم بشود و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خواستند که آن حقایق حفظ بشود.
از جهتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اسوهی ما هستند در اینکه از خودمان و داراییهایمان و فرزندمان و جگرگوشه و اعتبار و ثروت و جان و نام و نشانمان بگذریم که از حق دفاع کنیم. حتّی یک علامت قبر هم برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باقی نمانده است، برای اینکه مسئله به دیگران برسد.
چه کسانی امّت را از نماز بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محروم کردند؟
وقتی آنها به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کردند که ما میخواهیم بیاییم و ایشان را ببینیم، حضرت فرمودند: وصیت کرد که شما دو نفر حاضر نشوید.
اصلاً اگر مسئله دفن شبانه است، مسئله شما دو نفر هستید، اگر شما دو نفر نبودید امت را از اینکه حاضر باشند و به ایشان نماز بخوانند محروم نمیکردند، اگر امّت محروم شدند به دلیل شما دو نفر است، یعنی با مردم مدینه قهر نکرد که حالا مردم مدینه بیمعرفتی و بیانصافی کردند، فرمودند: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به من وصیت کردهاند که شما دو نفر در تشییع ایشان حضور نداشته باشید و شما دو نفر بر ایشان نماز نخوانید و من آن کسی نیستم که به دستورِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عمل نکنم و از امرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مخالفت کنم، و وصیت ایشان را به خودم دربارهی شما دو نفر اجرا نکنم، من اجرا میکنم، اصلاً موضوع وصیت شما دو نفر هستید، حال به طبع شما دو نفر امّت هم بدبخت شدند، موضوع شما دو نفر هستید.
چون وقتی عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرد که بگذارید برویم و مردم را خبر کنیم که در تشییع حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرکت کنند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: سیّدهی نساء حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به من امر کردهاند که امر ایشان پوشیده باشد.
ممکن است در آنجا کسی خیال کند که یعنی امر ایشان از امّت پوشیده باشد، نخیر! از این دو نفر، چون مسئله این دو نفر هستند، من راهی که این دو نفر رفتهاند را قبول ندارم، اختلاف من با این دو نفر است.
شب گذشته عرض کردم و باز هم توضیح بدهم تا بحث را ادامه بدهیم.
موضوع این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مانند هر امام و معصومی که وظیفهای دارد یک وظیفهی محوری دارند که کنار سایر وظایف ایشان است که کسی بجز ایشان نمیتوانسته است این کار را انجام بدهد، و آن هم بهم زدن ادعای تکصدایی است که همهی امّت اسلام با خیال راحت و رضایت، همه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک مسیر را رفتند، چون این مسیرِ درست بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این اجماع ادعایی و این همصدایی ظاهری را رفض کردند و اجماع را تکان دادند، نشان دادند که من این اجماع را قبول ندارم، برای اینکه به دیگران خلاف گزارش نشود مرا شبانه غسل بده و شبانه دفن کن، چرا؟ برای اینکه این دو نفر نباید بیایند.
خلیفة الرسول صلی الله علیه و آله و سلّم بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماز خواند
چه حیدرعلی فیض آباد، چه محمد تقی عثمانی که بزرگان و برجستگان مردمی هستند که در بلوچستان اینها را بسیار قبول دارند، برای همین نام این دو نفر را میبرم، اینها میگویند باید خلیفه بر کسی مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماز بخواند.
ما هم میگوییم بله! خلیفه بر ایشان نماز خواند.
و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ندادند آن کسی که فکر میکردند خلیفه هست را بر ایشان نماز بخواند، شما درست میگویید، شأن این است که بر مثلِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلیفة الرسول نماز بخواند، درست است، به همین جهت هم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شبانه نماز خواندند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ندادند نماز در روز خوانده بشود، برای اینکه این خط روشن بشود. خودِ این عمل، جهاد تبیین است.
اگر کسی در مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بایستد…
اینطور نیست که من بگوییم اگر یک بتپرست در مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار بگیرد طاغوت میشود، شب گذشته عرض کردم که حتی اگر… این «اگر»… اگر عربی صحبت میکردم با «لَو» امتناعیه میگفتم، یعنی تحقق خارجی ندارد، مثلاً خدای متعال میفرماید «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا»،[4] اگر خداوندانی بودند فساد ایجاد میشد. مسلّماً این در عالم تحقق خارجی ندارد، اصلاً نمیشود که اینطور بشود، یعنی فرض بگیرید.
شب گذشته عرض کردم فرض بگیرید اگر یک پیغمبری از بنی اسرائیل هم در مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار میگرفت… این موضوع تحقق خارجی ندارد، یعنی درواقع همچنین چیزی نمیشود، همانطور که در عالم خارج پیغمبری گناه نمیکند، فرض بگیرید، او هم طاغوت بود، وای بحال غیر.
کمااینکه هر کسی در مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار بگیرد، فرضی بگیرید که تحقق پیدا نمیکند، اگر معصومی هم در مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار بگیرد و ادعا کند، او هم طاغوت است.
منتها این در خارج رخ نمیدهد منتها ارزش معرفتی دارد که ما بفهمیم مقابلِ حضرت ایستادن و همآوردی کردن و تو یا من گفتن، این کار او را طاغوت میکند، حال نمازشب خوان باشد یا بینماز، بتپرست باشد یا عابد شب و خیّرِ روز، ظالم یا غیرظالم، تفاوتی ندارد، هر کسی که باشد، چون این بزرگترین ظلم است.
افتراق در دیدگاه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
حال اینجا یک بحثی داریم، ببینید ما بالاخره در یک شرایطی زندگی میکنیم که من خودم این موضوع را جهاد تبیین دانستم که انتخاب کردم، ما در یک روزگاری هستیم که دچار یک افراط و تفریط هستیم، از یک طرف عدهای به دنبال افتراق بین امّت هستند، منظور از افتراق «تفاوت فکری» نیست، همین آدمهایی که اینجا هستند ممکن است دیدگاه سیاسی مختلفی داشته باشند، همین جمعی که الآن برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینجا جمع شدهاند ممکن است در مدل زندگی اختلافات زیادی داشته باشند، دو برادر با یکدیگر تفاوت بسیار دارند، اختلاف فکری، تفاوت در سبک زندگی، مدل مشرب و سبک آدمها ممکن است مختلف باشد، حال اینکه کدام درست است و کدام غلط، میتوانند گفتگو کنند و با یکدیگر تبادل نظر کنند. چه چیزی بد است؟ اینکه دو برادر مثلاً یک نفر به الف رأی داده است و دیگری به ب رأی داده است شب جمعهها خانهی مادرشان جمع نشوند و صله رحم کنند، این افتراق است، وگرنه اختلاف نظر دارند، داشته باشند، هر کسی به هر حجّتی که دارد زندگی میکند، بعضی اوقات هم حجّت نیست بلکه مثلاً سبک زندگی است، همهی مدل لباس پوشیدن که حرام و حلال نیست، شیوه است، مدل است. در انتخاب رفیق، در مدل زندگی، در خیلی چیزها اینطور است. آن چیزی که گیر دارد این است که یقهی یکدیگر را بکشند، یعنی همینکه دور یکدیگر جمع میشوند انگار این رئیس قوه مقننه است و او هم رئیس قوه مجریه، بعد هم یقهی یکدیگر را بکشند، این بد است. شما با یکدیگر برادر و دوست هستید، حال با یکدیگر اختلاف نظر هم دارید که دارید، یک زمانی میدانید و میتوانید با یکدیگر گفتگو کنید، اما اگر میبینید عصبانیت پیش میآید اصلاً راجع به این موضوع با یکدیگر گفتگو نکنید.
آن چیزی که محل بحث است و میگویند بد است چیست؟ افتراقِ عملی است که بد است.
مثلاً مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه میفرمایند اگر امروز امّت بر سر علی بن ابیطالب علیه السلام اختلاف کنند، این خیانت به اسلام است.
یعنی چکار کنند؟ یعنی یقهی یکدیگر را بکشند، نه اینکه کسی اصلاً جرأت نکند از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حرف بزند، یا اینکه صدا و سیما جرأت نکند که حرف بزند و ساکت باشیم. کسی چنین نگفته است.
یک مورد را عرض میکنم تا ببینید، بالاخره امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به حرف خودشان که عمل میکنند.
حال چرا من از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میگویم؟ برای اینکه یک جریان به دنبال افتراق است و یک جریان هم هر چیزی که بر خلاف نظر اوست برچسب میزند و ضدانقلاب و ضدوحدت و… میگوید.
چون مسئلهی امروز است… طرف به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین فحش داده است، به ما میگویند چون اعتراض میکنید ضدانقلاب هستید!
اگر هزار تومان از جیب شما بزنند سکته خواهید کرد!
اینجا طرف دیگر باید چکار میکرده است؟ در صد سال اخیر سابقه نداشته است که چنین جسارتی در تریبون رسمی صورت بگیرد، غیررسمی بوده است اما چنین جسارتی بصورت رسمی نداشتهایم.
همان امامی که الآن فیلم ایشان هست و به نظر بنده هم (لازم نیست من روی فرمایش امام نظر بدهم) ولی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم یاد میکنم که من کلام ایشان را قبول دارم.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میفرمایند: اگر بخواهید درامّت در مسئلهی علی بن ابیطالب علیه السلام اختلاف کنید خیانت است.
باید معنای کلام را بفهمیم، این یعنی نباید یقهی یکدیگر را بکشیم و لشگرکشی کنیم و دو کشور مسلمان یکدیگر را بزنیم و اموال یکدیگر را خراب کنیم و افتراق کنیم و یقهکشی کنیم، مانند مثالی که در مورد دو برادر در خانهی مادرشان دعوا میکنند، اما نه اینکه از عقاید خودتان نگویید. شما وصیتنامهی مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه را بخوانید، ایشان چند مرتبه وصیتنامه خودشان را اصلاح کردهاند، یعنی چیزهایی را ویرایش کردهاند و بعد منتشر کردهاند، در آنجا بخوانید و ببینید، حال من یک جمله را میخوانم تا ببینید.
دوم شهریور سال 65، دیدار با رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخستوزیر، یعنی رؤسا هستند، تلویزیون هم پخش کرده است، عید غدیر سال 65 هم هست، دیگر نگویید قبل از انقلاب بوده است و هنوز نمیدانستند که چه میشود، چون مرحوم امام فرمایشات تندی قبل از انقلاب دارند، میگویند آنجا هنوز حکومت در دست نداشتند، اما اینجا شش سال است که حکومت را در اختیار دارند، اواخر جنگ تحمیلی هم هست و مشکلات زیاد است.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میفرمایند: «آن چیزی که برای ائمهی ما قبل از غدیر و قبل از همه چیزها بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلّی است، که آن اقامت است»، آن مقامی که کسی نمیتواند از ایشان بگیرد، اگر طوفان بشود از ایشان زائل نمیشود، ممکن است گوهر گرانبهایی در دست من باشد و دزد بزند، یعنی این نزد من اقامت ندارد، ولی یک چیزی ملکهی نفسانی من است، اگر طوفان بیاید هم سر جای خودش هست، اگر عمامه و کلاه من را هم باد ببرد یا دزد بزند آن هنوز سر جای خود هست، کتاب نیست که اگر بارِ ماشینم را بزنند بگویم سواد من رفت، این با من است، برای همین میفرمایند که اقامت دارد، تا اینکه به اینجا میرسیم: «این امام به معنای حکومت نیست» یعنی امامتِ اصلی حکومت نیست، حکومت یکی از شُعَبِ امامت است، «این یک امام دیگری است، آن مسئلهی دیگری است، آن مسئله مسئلهای است که اگر کسی او را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم بجا بیاورد باطل است».
اگر شما جرأت دارید بروید و این مطلب را در صدا و سیما بیان کنید، شما یک فهم غلطی پیدا کردهاید، اگر کسی به دنبال این است که یقهی مسلمین را بکشد، در همین مسئله که یک نفر توهین کرد، یک نفر برود و به همه فحش بدهد، خیلی بیخود کرده است که به همه فحش بدهد، دو ماشین در بزرگراه تصادف میکنند، بگوید تو ترک هستی و تو لر هستی، این به ترکها و او به لرها فحش بدهد، شما دو نفر هستید که با یکدیگر تصادف کردهاید، با بقیه چکار دارید؟ چرا برای یک دستمال قیصریه را آتش میزنید؟ آن میشود افتراق، معلوم است که بد است، اما نمیفرمایند که اصلاً از حق نگویید، این رسانهایترین کار زمان خود امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است، تلویزیون این برنامه را که روز عید غدیر و در حضور مسئولان بوده است را پخش کرده است و در صحیفه مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم هست که به تاریخ دوم شهریور سال 65 مربوط است، میفرمایند: آن امامتی است که اگر کسی حتّی با آداب شیعی هم نماز بخواند و این امامت را قبول نداشته باشد باطل است. حال اگر الآن من حرف بزنم میگویند که توهین است! میفرمایند حرفی در دفاع از مکتب نیست، آن سر جای خود است.
ما دچار مشکل شدهایم، عدّهای کجفهمی خودشان را به روایت نسبت میدهند، یک عدّه هم کجفهمی خودشان را به ولی فقیه نسبت میدهند. بعضیها فهم غلط خودشان را به روایت نسبت میدهند، میگوید امام صادق علیه السلام اینطور فرمودهاند، برخی دیگر به ولی فقیه نسبت میدهند.
آن ولی فقیه که تو میگویی حتماً خودش میفهمد که چه گفته است، اگر قرار بر این بود که بخواهد اختلاف فکری را نفی کند، خود ایشان که در برنامه چنین فرمایشی را نمیفرمودند، این برای سال 65 است، ایشان متوجه بودهاند که چه میفرمایند.
چون اینها مسئله است، طرف به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین فحش داده است، نستجیربالله، اصلاً انسان از اینکه بگوید چه گفته است حیا میکند، بعد اگر بگویی این شخص بیخود کرده است که گفته است و باید با او برخورد بشود، میگویند این بازی در زمین دشمن است! وقتی به اینجا میرسد میگوید ما در زمین دشمن بازی نمیکنیم.
بازی در زمین دشمن یعنی چه؟ یعنی همان کاری که عبیدالله بن عمر کرد، وقتی پدرش را کشتند گفت: ایرانی او را کشته است؟ رفت و پنج ایرانی را کشت!
این یعنی افتراق، آنها چکاره بودند که تو رفتی و آنها را کشتی؟
الآن یک کسی به ائمه ما نعوذبالله فحش داده است، ما برویم و پنج غیرشیعه را بکشیم یا اذیت کنیم، این افتراق است و حرام است، چه کسی چنین اجازهای به شما داده است؟ این بر خلاف عدل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، این افتراق است و خطرناک است، ما اصلاً با اینها دشمنی نداریم، این شخص که اصلاً نمیداند موضوع چیست.
مانند این است که من با یک نفر دعوا کنم و فردا پسر او را در خیابان بزنم، این بر خلاف عدل است، «لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا».[5]
نظر ولی فقیه حفظه الله در مورد خطبه فدکیه
متن بعدی فرمایش رهبری است و برای پنجم بهمن ماه سال 99 است، میخواهیم فرمایش رهبری را از خطبه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توضیح بدهیم، که شما ببینید این حرفها را در تریبون رسمی ولی فقیه که رسانهای منتشر شده است و الآن در سایت ایشان موجود است فرموده است، دروغ نبندید، که هر کسی تا میخواهد از ولایت حرف بزند به او برچسب میزنید که کسی جرأت نکند حرف بزند، این صد عن سبيل الله است، یک روزی عدّهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به نوعی تنها گذاشتند و امروز هر کسی بخواهد از ایشان دفاع کند هزار نوع نسبت به او میدهند.
مقام معظم رهبری پنجم بهمن ماه سال 99 روز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرمایند: «حسن بصری که از زهّاد ثمانیّهی معروف است و زاویه هم دارد با اهلبیت، میگوید که «ما کان فی هذه الامّة اعبد من فاطمة کانت تقوم حتّی تورّم قدماها». معنای این تعبیر «ما کان اعبد من فاطمة» این نیست که شبیه او و به اندازهی او تعدادی وجود داشتند؛ نه، در تعبیرات عربی معنایش این است که هیچ کس در امّت، مانند او نبود از لحاظ عبادت. این را حسن بصری میگوید؛ حسن بصری دوران فاطمهی زهرا را درک نکرده، امّا اینکه این طور قاطع این حرف را میزند نشان میدهد این جزو مسلّمات و متواتراتی بوده است که در آن زمان وجود داشته. اینکه وظیفهی عبادت، بعد وظیفهی امر به معروف و مجاهدت»…
مجاهدت یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جنگ کردهاند و شمشیر زدهاند؟ کجا مجاهدت کردهاند؟ با چه کسی جهاد کردهاند؟ چطور جهاد کردهاند؟ با چه کسی جنگیده است؟ با کفار جنگیده است؟ با هبل جنگیده است؟ اینجا جهاد یعنی چه؟ مصداقی که به ذهن شما میرسد چیست؟ خودشان توضیح میدهند و نیازی نیست که شما حدس بزنید.
«یعنی حضور در آن میدان عجیبی که بنا بود سرنوشت امّت اسلام در آن میدان تعیین بشود و آن حضور طوفانی عجیب فاطمهی زهرا با آن خطبههای عجیب».
پس یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حرارت داشتهاند، پس هر حرارتی جَوزدگی نیست، هر حرارتی تفرقه نیست، هر حرارتی قومیگرایی و مذهبگرایی نیست، هر حرارتی تفرقه نیست، حرارت حضرت زیاد است برای اینکه موضوع خیلی مهم است، سرنوشت امت است.
یک زمانی میدوی و میگویی که کفش بچه را دزد برد، یک وقت میگوید انگشتر را دزد برد، یک وقت میگوید انگشت را دزد برد، یک وقت میگوید جان او را دزد برد، یک وقت میگوید عاقبت او را دزد برد.
ممکن است بچه کشته بشود و شهید باشد، در این صورت پدر و مادر خوشحال هم میشوند، ولی عاقبت بچه چطور؟ سرنوشت امّت اسلام! موضوع یک روز و دو روز نیست که آن شخص میگفت یک مسئلهی تاریخی است که گذشته است، تاریخ مصرف سرنوشت امت اسلام که نمیگذرد، قاعدتاً ولی فقیه در این تریبون رسمی کلمات را با دقت انتخاب کردهاند.
ولی فقیه در ادامه میفرمایند: «نقشهی جامع هویّت زن در منطق اسلام این است».
مدام موضوع را فردی نکنید، زن الگوی اسلام آن کسی است که در وسط اجتماع راجع به سرنوشت امت اسلام جهاد کرده است.
مقام معظم رهبری در ادامه میفرمایند: «مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فیسبیلالله».
مجاهد فی سبیل الله یعنی چه؟ یعنی کجا جهاد کردهاند؟ با چه کسی جهاد کردهاند؟ در چه موضوعی جهاد کردهاند؟
در ادامه میفرمایند: «در عین حال کدبانو، مدیر خانه، و در عین حال عابد و بندهی خدای متعال. و در نهایت، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) نشان داد که زن میتواند به رتبهی عالی عصمت برسد که اینها خصوصیّات این بزرگوار است… شما بایستی در بیان خودتان، در شیوهی کار خودتان، به نحوی عمل بکنید که گسترش این [بدزبانی و بدگویی] وجود نداشته باشد. مکتب ائمّه (علیهم السّلام) و مکتب علوی و فاطمی از این چیزها مبرّا است. شما نگاه کنید فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) دو خطبهی طوفانی ایراد کرده؛ دو خطبهی به معنای واقعی کلمه طوفانی: یکی در مسجد در میان انبوه متراکم مردان، یکی هم خطاب به زنان مدینه که پُر [است] از مطالب بسیار مهم و اعتراضی -اعتراض- و تنبیه نسبت به مفاهیم برجستهی اسلامی که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در مورد آنها خطر را احساس میکرد، لکن در این دو خطبهی مهم و بزرگ و پُرشور، یک کلمهی هتک و زشت و توهینآمیز وجود ندارد؛ [و همهی کلمات،] کلماتِ محکم و مستحکم، بیاناتِ متین و متقن. باید این جوری عمل کنید».
یعنی آشیخ! منبر فاطمیه خطبه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخوان. چشم.
«اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبیمُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً» من میخواهم اینطور شروع کنم و غلط نمیگویم، «وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً» غلط عمل نمیکنم، از سر عصمت حرف میزنم، «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ» پیغمبری از جنس بشر، دلسوز، حریص به هدایت مردم آمد، برای مؤمنان رئوف و رحیم بود، یعنی من هم دختر او هستم و آمدهام برای شما مادری کنم، «فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ» اگر بپرسید و بررسی کنید میبینید که او پدر من است نه پدر همسران شما، «وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ» برادر پسرعموی من است… بعد میفرمایند: این پیغمبر آمد و دین را آورد و تبلیغ کرد و بیان کرد و با دشمن جنگید و با نفاق جنگید و با شیطان جنگید، شما چه اوضاعی داشتید؟ وضع خورد و خوراک شما چطور بود؟ رفاقت شما با یکدیگر چطور بود؟ چه شرایطی داشتید؟ یک نمونه را میخوانم «اَذِلَّةً خاسِئینَ» بودید، ذلیل بودید، بیچاره بودید، ناامید بودید، «تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ» از اینکه کسی در یک لحظه ناموس و فرزند شما را بدزدد میترسیدید و امنیت نداشتید، «فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی» خدای متعال شما را بعد از آن شرایط به برکت وجود پدرم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نجات داد، «وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ» وقتی با بزرگان عرب جنگید و با مردهی اهل کتاب و یهودیان جنگید، «کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّه» هرچه کفار قریش و یهود و… آتش جنگ درست کردند خدای متعال خاموش کرد، به برکت چه کسی؟ «اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ» هر وقت آتش جنگ داغ میشد و مشرکین فتنه میکردند پدرم «قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها» برادرش علی بن ابیطالب سلام الله علیه را جلو میانداخت، «فَلا یَنْکَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ» او به میان میدان میرفت و آتش جنگ را خاموش میکرد، با شمشیر پربرکتش پیروز میشد، «مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّه» ای بیانصافهای بیوجدان! علی در راه خدا خیلی زحمت شما را کشیده است، «مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ» چقدر در دفاع از شما زخم برداشت، «قَریباً مِنْ رَسُولِاللَّه» او که از همه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نزدیکتر بود، «سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ» سیّد و سرور اولیای خدا بود، «مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً» دلسوزِ شما بود، با همهی وجود تلاش کرد، «وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ» شما که غرق زندگی خوشتان بودید…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مدینه و مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با چه کسانی صحبت میکنند؟ مخاطب چه کسانی هستند؟ دستگاه خلافت و مردم هستند، مخاطب اصلی هم خلیفه است.
«وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ» شما که غرق زندگی خوشتان بودید، «و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ» شما به دنبال زندگی خوش خودتان بودید، «تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ» در به در به دنبال این بودید که بلایی بر سر ما بیاید و چیزی به شما برسد، بجای اینکه همراه و همدل باشید به دنبال این بودید که بلایی بر سر ما بیاید و شما به چیزی برسید، «تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ» او جنگ میکرد و شما فرار!
«فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ» وقتی خدا پیغمبر خودش را نزد خودش برگزید و از این دنیا رفت، «ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ» علامت نفاق از رفتار شما آشکار شد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این جملات را به چه کسانی میفرمایند؟
این خطبهی طوفانی و مجاهدت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، این جهاد تبیین است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به چه کسی میفرمایند؟ آیا به اهل کتاب و خیبریها؟ آیا به کفار قریش؟ آیا به هبل و لات عزّا؟ به چه کسانی میفرمایند؟
مقام معظم رهبری فرمودند همهی این خطبه متین و مستحکم است، فحش ندارد. یعنی فحش ندهید نه اینکه از منطق دین خودتان دفاع نکنید. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فحش نمیدهند ولی از دین دفاع میکنند، بالاخره نسبت هم میدهند. لابد آن کسی که ولایت حاکم شرع امّت بر گردن اوست و در رسانه عمومی میفرماید اینها را بیش از من خوانده است، اینها را دیده است، ندیده که نمیفرماید.
«ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ» سرِ گیاه نفاق از دل رفتار شما بیرون زد، «وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ» لباس دین پوسیده شد.
«لباس» ظاهرِ شماست، همینکه نگاه میکنی پوسیدگی را میبینی، دین پوسیده شد، چند روز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گذشته است؟ اینها چکار کردهاند؟ هنوز تقسیم غنائم و بیت المالی رخ نداده است، هنوز کنیز جدیدی نگرفتهاند که بگویید کسی را بیهوده کنیز و برده گرفتهاند، هنوز قتلی صورت نگرفته است.
همینکه جای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار گرفتهاید و جای او را غصب کردهاید دین پوسیده شد.
«وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ» سردستهی منحرفان که تابحال زبان بر کام گرفته بود حال حرف میزند، «وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ» رئیس اهل باطل خوشرقصی میکند.
منطقِ مستحکمِ متینِ بیفحش!
یعنی هر چیزی را ضدانقلابی نگویید، آن انقلابی که در آن ولایت و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین وجود ندارد چیست؟ یک چیزی بگذار آن کسی که اینطور دفاع میکند، این انقلاب ارزش دفاع کردن داشته باشد. آنهایی که رفتهاند و شهید شدهاند، آنهایی که مسئولین این حکومت هستند، خودشان یک چیز دیگری میگویند.
هنوز دو صفحه کتاب نخواندهاند و هرچه دوست دارد به بقیه نسبت میدهد، الآن این یک مدل فحش شده است، حال اینجا را ببینید:
«اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ»، شیطان در گوش شما حرف زده است و همهی شما به دنبال او دویدهاید.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه کسانی را میفرمایند؟ نه هبل را میفرمایند و نه یهود را، معلوم است دیگر!
فرمودند: «وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ هذا» شما را از مسیر دیگری برد، شما باید از آب گوارای دین مینوشیدید و لی به چیز دیگری رو آوردید، تغذیهی علم شما به جای دیگر رفته است و گوش شما به دهان شیطان است، «وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ» مگر هنوز چند روز است که پدر من از دنیا رفته است؟ جگر ما که برای پدرم پاره شده است هنوز ترمیم نشده است، «وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ» هنوز چند روز نیست… هنوز کفن پدرم خشک شده نشده است که دین را پوساندهاید، گفتید چون فتنه شد عجله داریم زود یک نفر را انتخاب کنیم، «اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا»… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از آیه قرآن استفاده کردند، در فتنه غرق هستید، «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ». اینها همان کلمات مستحکم است، «فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ» شما چقدر به خدا و رسول دروغ بستید که این مسیرِ هدایتِ امّت است.
باقی موضوع هم برای فردا بماند، جملات دیگر را هم خواهیم خواند.
همیشه بهانههایی برای کمک نکردن وجود دارد
این را بدانید که هزار و چهارصد سال قبل هم بهانه برای دفاع نکردن از حق زیاد بود، وقتی حضرت مسلم علیه السلام به کوفه آمدند و بیست هزار نفر دور ایشان را گرفتند و مقابل عبیدالله بن زیاد ملعون که حتی پانصد یار هم نداشت، بلکه سیصد یار هم نداشت، بلکه نوشتهاند که پنجاه یار هم نداشت، برای اینکه همهی کوفه نظامی بودند، شیخکهایی که رفتند و در گوش مردم خواندند، زنانی که فتنه کردند، بدون جنگ و خونریزی حتی یک صبح تا غروب طول نکشید که این بیست هزار نفر حضرت مسلم علیه السلام را رها کردند، اینها نمازخوان بودند، خیلی از اینها محبِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، در دفاع کردن دچار تردید شدند، آنهایی که در مدینه بودند، مردان تنومند بودند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن وضع و حالت بارداری و غم سنگینِ از دست دادنِ پدر مجبور شد بر خلاف رویهی خود به میان مردم برود و با آنها صحبت کند، آن کسی که دوست نداشت حتّی آن نابینا نفس کشیدنِ او را حس کند به میان مردم رفت و این کلمات را با نفس نفس خواند، برای اینکه آنهایی که باید از دین دفاع میکردند نبودند، همیشه بهانه برای عدم دفاع از دین هست، همیشه هم بیچارههای جاهلی هستند که با دفاعِ بدشان به دشمن کمک میکنند، به توجیه کسانی که کمک نکردند کمک میکنند.
اگر یک نفر خطا میکند شما به بقیه چکار دارید؟ چرا کاری میکنید که آنها را وادار کنید که همه به پشت سر توهینکننده بروند؟
یک نفر در یک قبیلهای خطا کرده است، به بقیه چکار داری؟ یک عدّه هم اینطور کمک میکنند. خیلی جگر من سوخت، از این حرفها زیاد است، من بارها روی منبر عرض کردهام و نمیگویم، امام صادق علیه السلام فرمودند که روی منبر عمومی به مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه میگفتند.
این موضوع خیلی برای من تلخ بود که کسی به مولای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چنین جسارتی کند، چون میگوید اگر کسی فلان کس را قبول نداشته باشد…
این چند جواب دارد، یکی از آنها این است که ما که قبول نداریم که هیچ، حضرات ائمه علیهم السلام هم قبول نداشتند، پس فلان… باید دیگر چکار میکرد؟ بعد مدام میگفتند در زمین دشمن بازی نکن!
در زمین دشمن بازی کردن زمانی است که شما بین فِرَقِ مختلف جنگ بیندازید، نه اینکه چنین فحشی را جواب ندهید، خاک بر سر من که اعتبار و شخص و جان و مال و ناموس و زن و بچهام و یا هر چیز دیگرم را حفظ کنم که چه بشود؟ برای چه روزی؟ برای چه زمانی؟
میگفت: تو این موضوع را داغ کردهای!
گفتم: یعنی این همه عالِم که الآن موضعگیری میکنند متوجه نیستند؟ یعنی الآن به همه توهین میکنی؟ تو چقدر گیج هستی!
برای چه این حرف را میزند؟ برای اینکه یک مسئولیتی دارد و نمیخواهد او کارِ سخت را انجام بدهد، چون کار سخت است.
دیگر بایستی چکار میکردند؟ سال 91 وهابیت و ناصبیها این حرفها را در رسانههایشان گفته بودند، اما کسی غلط نکرده بود که در تریبون رسمی بگوید و بعد در کانال هجده نوزده هزار نفری خودش منتشر کند، این شخص در کانال هجده هزار نفری خودش منتشر کرده بود، بعد آنهایی که نباید خفه میشدند خفه شدند.
ممکن است لازم نباشد بعضی از بزرگترها ورود کنند، مثلاً ممکن است لازم نباشد مرجع تقلید در این زمینه ورود کند و بگوید او کیست که من در برابر او قرار بگیرم. مانند اینکه یک بچهی گیجی در سپاه دشمن بیاید و رقص شمشیر کند، در این صورت که از این طرف فرماندههای اصلی نمیروند، ولی بقیه…
گیجتر آن کسانی بودند که میگفتند توهین نکرده است!
اگر من بخواهم توضیح بدهم، در منبر عمومی جا ندارد که من بگویم او چه گفته است، اما اینها میگویند توهین هم نکرده است! عجب! چون هیچ کاری نکردهاند میگویند اصلاً توهین نکرده است، داغبازی است. عجب!
اگر کسی چنین نسبتی را به پدر یا مادر تو میداد… دیگر باید چه میگفتند؟
بالاخره ما باید مسئلهی خودمان را حل کنیم. اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین غریب هستند.
روضه و توسّل
روضهی من امشب از دو مادری است که برای امامشان از فرزند خود گذشتند. یک نفر وقتی به در خانه حمله شد…
یک شاعری شعری گفته است که… من در فاطمیه نمیتوانم درست روضه بخوانم، اگر بخواهم درست روضه بخوانم خودم تا صبح بیچاره هستم و از دهان من درنمیآید، اشاره میکنم…
میگوید وقتی این طفل دید که نمیتواند از پدر و مادر خود دفاع کند گفت میروم و به جدّم شکایت میکنم، غیرت او قبول نکرد…
آن شاعر چیزهای دیگری هم گفته است که من نمیتوانم بگویم…
اصلاً جِبِل و فطرت ماست، وقتی کشتی در حال غرق شدن است و تنها و غریب میشویم، ناخودآگاه میگوییم که یک نفر ما را نجات میدهد.
آن انسانی که وقتی هر بیچارهای در این عالم زمین میخورد ذهن او به سمت ایشان میرود، چه نام ایشان را بداند و چه اسم ایشان را نداند، وقتی انسان زمین میخورد «یاعلی» میگوید، اما همهکسِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه زمین خورد و دلش نیامد «یاعلی» بگوید، حیا کرد، فرمودند: «یا فِضَّهُ خُذینی»… آن کسی که همهی عالم را نگه میداشت فرمود: بیا و من را بگیر… «فَقَدْ قُتِلَ وَ اللّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْلِ»… اگر من بخواهم توضیح بدهم شما نباید زنده بمانید…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیگر از همین امروز خودشان را از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مخفی کردند…
شب جمعه است، از این عمو ارثی به یک شیرخوار در کربلا رسید، وضع بچه وخیم شد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به سمت خیمهها برگشتند، مادر به خیمه رفت و از خیمه بیرون نیامد…
قاعدتاً در اینطور موارد… ان شاء الله خدای متعال برای شما نیاورد، اگر وضع یک طفل شیرخوار وخیم بشود، دیدهاید که مادر او بیرون میزند و سر و صدا میکند، قاعده این است، مادر دیگر نمیتواند خود را کنترل کند، ان شاء الله خدای متعال برای شما نیاورد که ببینید وضع یک بچهای وخیم باشد، مادر به میان میدود و حواس مادر به حجاب خود نیست و جیغ میزند و همه هم وضع او را مراعات میکنند… اما اینجا وقتی وضع بچه وخیم شد مادر به خیمه رفت، چون مشکلِ بچه آب است، ممکن است مولا خجالت بکشند، برای همین حضرت ربابه سلام الله علیها از خیمهها بیرون نیامدند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمدند و به حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرمودند: «ایتِینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ» بچه را بده تا با او وداع کنم یا بروم و برای او آب بگیرم، مادر از خیمه بیرون نیامد، دلِ مادر به دنبال بچه بود…
راوی میگوید حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این طفل را به میان میدان بردند، هنوز فرمایشات حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تمام نشده بود، شد آنچه نباید میشد…
مرحوم آیت الله غروی اصفهانی میفرمایند: کأنه این مادر که نمیتوانست بخاطر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیرون بیاید از شکاف خیمهها تماشا میکرد…
دو جمله فرمودهاند، یکی از آنها را آذریها میخوانند و دیگری را مرحوم غروی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه شعر گفتهاند، زبان حال است، میگویند: خیلی آرزو داشتم که زبان باز کنی و برای من شیرینزبانی کنی، ولی از دور اتفاقی برای تو افتاد که من هم لال شدم… زبان من هم بسته شد…
آرزو داشتم تو را با چه چیزهایی از شیر بگیرم، به خیلی چیزها فکر کردم، «ما خلت ان السهم للفطامی»، به همه چیز فکر میکردم الا اینکه تو را با تیر از شیر بگیرم…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سوره مبارکه انبیاء، آیه 22 (لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ)
[5] سوره مبارکه مائده، آیه 8 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)