حجت الاسلام کاشانی در تاریخ 1394/08/09 مصادف با شب هفدهم محرّم در مسجد جامع ازگل پیرامون مسئله ی نفاق و خطرناک تر از نفاق سخنرانی نمودند که مشروح آن را در ذیل می بینید.
برای دریافت صوت این کلیپ اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».
نفاق
موضوع بحث ما نفاق و خطرناکتر از نفاق بود. عرض کردیم وقتی جامعهی دینی قوّت و اقتدار به وجود بیاید، نفاق به زمینه پیدا میکند. انگیزهی منافق است که آن منافق مثل ریا و… که توضیح دادم منظور نیست بلکه منافقی منظور ما است که به دنبال فرصت و تخریب است او هم شروع به پنهانکاری میکند. اینکه شما در روایات ما از رسول خدا دیدهاید نقل است که اگر اینها یک لحظه من را پیدا کنند خنجر خود را کامل درون بدن من فرو میکنند و از من انتقام میگیرند به همین دلیل است. علّت ترورها هم همین بود.
علّت و هدف نفاق
چه زمانی نفاق اتّفاق میافتد؟ زمانی که قوّت زیاد است و نمیتواند رسماً دشمنی کند و رسماً مخالفت کند لذا کارهای دیگری انجام میدهد که بعضی از آنها را عرض کردم که مهمترین آن کارها تخریب علمدار و پرچمدار است، شکستن تقدّس است. منافق باید تقدّس را بشکند چون از تقدّس سیلی خورده است. در بدر مسلمین جز تقدّس پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ایمان امیر المؤمنین (علیه السّلام) و عدّهی قلیلی از مسلمانها چیز دیگری نداشتند، اصلاً قوّهی نظامی نبود، ابزار نظامی نبود و آنها از این شکست خوردند نه از ادوات مسلمین البتّه اگر مسلمین توان داشته باشند باید ادوات خود را هم تجهیز کنند ولی آن نیروی اصلی، توان اصلی ایمان آنها است لذا او هم سعی میکند همین ایمان را تخریب کند، تقدّس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد تقدّس امیر المؤمنین (علیه السّلام)، بعد تقدّس ائمّهی هدی (علیهم السّلام) را و بعد تقدّس نمایندههای آنها را تخریب کند و بعد تقدّس آن کسی که تصوّر میکند نمایندهی آنها است را با هر رابطهای.
آشکار ساختن چهرهی واقعی منافق در قرآن
قرآن کریم صراحتاً در دو آیه میفرماید: اگر اینها بفهمند کسی به پیغمبر عشق میورزد هم او را تخریب میکنند، هم محاصرهی اقتصادی میکنند، هم او را لمز میکنند یعنی چهرهی او را در جامعه مفتضح و بیآبرو میکنند. اگر بفهمند او با پیغمبر ارتباط دارد، اگر بفهمند با امام مسلمین ارتباط دارد.
بستر جریان نفاق
بستر جریان نفاق کجا است؟ چه زمانی جریان نفاق موفّق میشود کار خود را پیش ببرد؟ عرض کردیم یکی از مهمترین عواملی که سبب پیروزی جریان نفاق میشود جریان جهل است؛ یعنی اگر مردم دقیقاً بشناسند یک منافق دقیقاً چطور عمل میکند هویت اصلی او آشکار میشود لذا همیشه منافق دام خود را در جایی پهن میکند که جهل و ناآگاهی وجود دارد. عرض کردیم خداوند میفرماید: «فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ»[3] عدّهای از شما گوش خوبی برای منافقین هستید! خدا به مسلمین میفرماید. خدا میفرماید: خوب حرفهای آنها را گوش میکنید و تحت تأثیر قرار میگیرید. علّت عمدهی اثرپذیریها جهل است. اگر انسان عالم ربّانی دیده باشد، درس خوانده باشد، مطالعه کرده باشد، بعد نظرات خود را هم نبسته باشد و بگوید من به این عقیده دارم و پیش عالم ربّانی برود. ما که از درک معصوم و درک حضور معصوم محروم هستیم -برخی همین امروزه هم در محضر معصومین هستند- اگر شخصی نزد معصوم برود و بگوید من کجا خطا کردم، کجا درست است، مشکل و ضعف من کجا است؟ این آدم تحت تأثیر جریان نفاق قرار نمیگیرد و الّا تأثیر میپذیرد و میرود هشتگرد و دور خانهی خدای قلّابی هم میگردد.
مخالفت اسلام با رسانههای دشمن
یکی از علّتهایی که اسلام نسبت به رسانههای دشمن سختگیر و سخت برخورد است همین است چون «فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» مگر در طول یک روز چقدر معارف دین در خانههای ما مطرح میشود و تمرین میشود که خدای نکرده بوق دشمن در خانهی ما چند ساعت اجرا و پخش شود؟ «فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» معمولاً دیده نشده که پدر و مادری وقتی ببینند فرزندشان گرسنه است روغن ماشین به او بدهند بخورد، مثلاً روغن ترمز به او بدهد چون گرسنه بود ولی دیده شده که پدر و مادرها چیزی مهلکتر از سم را به خورد فرزندان خود میدهند. اگر خداوند از تمام گناهان یک پدر و مادر بگذرد از این گناه نمیگذرد که در خانهای بوق شیطان وجود داشته باشد چون گمراهی یک نفر مانند قتل همهی مردم عالم است و هدایت یک نفر هم مانند نجات دادن همهی مردم عالم است؛ یعنی آدم صبح تا شب خدمت کند ولی یک نفر را گمراه کند کار تمام است و گاهی پیش میآید که بوق شیطان در خانهی ما است و صبح تا شب هم به فرزند خود خدمت میکنیم ولی داریم با دست خود سر او را جدا میکنیم و روح او را میکشیم. پناه بر خدا!
تأثیر رسانههای منافق بر خانواده
تعجّب از پدر و مادری که مهربانی آنها فطری است. دیدهاید که پدر و مادرها فطرتاً نسبت به فرزندان خود مهربان هستند و میخواهند همهی هستی خود را فدای فرزند خود کنند گاهی پیش میآید که پدر یا مادری در یک خانه فرزند خود را گمراه میکند و بعد همی بینیم نتیجه این میشود که چون این نوع امور اعتیادآور است به تدریج مهربانی هم کمرنگ میشود. فرزند از مدرسه میآید و او نشسته آن قاب را نگاه میکند. میگوید غذا، با نامهربانی به او میگوید برو یک چیزی بخورد. مادر دیروز اینطور نبود. «فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» اگر غیر خدا گفته بود میگفتند ادّعا میکند. خداوند میفرماید تأثیر میگذارد.
برکت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) در جلوگیری از جهل جامعه
این جریان که از جهل ما سوء استفاده میکنند. چون معمولاً اینطور نیست که بگوییم بسم الله الرّحمن الرّحیم، پکیج دین چیست؟ من از آن چقدر میدانم؟ معمولاً ما سنّتی بزرگ شدیم. البتّه سنّتیها از این مدرنها خیلی بهتر هستند. ولی اینطور نبوده که مثلاً در خانهی ما حتماً یک کلاس درس عقایدی باشد. من چقدر از معارف دین را که لازم دارم میدانم، چقدر را نمیدانم؟ باید برای خودم برنامهریزی کنم. اگر برکت سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) نبود که کلّاً به راه خطا میرفتیم و هیچ چیزی نمیدانستیم. به برکت سیّد الشّهداء است که مجالس او برگزار میشود و ما هم میرویم و خدا کند که یک انسان باسواد صحبت کند تا مردم چیزی یاد بگیرند. امّا آن چند مسئلهای که یاد میگیرند کافی است یا خیر؟ جامعه که نباید برای من تصمیم بگیرد.
ارتقاء سطح دانش معارفی جامعه
باید خود من بررسی کنم که این مقدار که از معارف دین میدانم کافی است که من تصمیم بگیرم و زندگی خود را تنظیم کنم یا خیر؟ اگر کافی است الحمدلله و اگر کافی نیست برنامهریزی میخواهد، باید برنامهریزی کرد. هر چقدر دورهها بگذر نوع مسائل و شبهات عوض میشود و من باید بدانم. بسیاری از اوقات چون پدر و مادرها اوضاع جامعه را نمیدانند نمیتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. اصلاً نمیدانند این کامپیوتر چیست؟ بین آنها فاصله ایجاد میشود و خدای نکرده زمینههای فساد ایجاد میشود. باید برای خودمان برنامه داشته باشیم، باید خودمان را ارتقاء بدهیم و الّا دریای شبهات هر روز بیشتر ما را در بر خواهد گرفت.
نفوذ تدریجی جریان نفاق
جریان نفاق دروغ را به صورت شمش به ما تحویل نمیدهد؛ شمش دروغ یعنی کاملاً خالص. کسی باور نمیکند. وقتی رسانههای بوق شیطان میخواهند مستند بسازند 45 دقیقه دروغ نمیگویند. آنها بسیار زیرک هستند. در آن 45 دقیقه 43 دقیقه حقیقت است و در طی چند هفت، هشت ثانیه بین کار خود دروغ میگویند و همان مقدار کافی است.
پیشبینی زمان آزمایش
خطبهی 50 نهج البلاغه، خطبهی بسیار کوتاهی است. میفرماید: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَن»[4] میدانید فتنهها یعنی آزمایشات چه زمانی به وجود میآیند؟ تا به حال کسی از دو، دو تا شکست نخورده است. هیچ دانشآموزی با دو، دو تا رفوزه نمیشود. دو به اضافهی دو، بگویند شما رفوزه هستید. دانشآموز کجا غلط تست میزند؟ آنجا که سؤال یک انحراف و یک دام آموزشی دارد. در امتحان وقتی از ما سؤال میپرسند بعضی از موارد سختیهایی دارد.
هواپرستی علّت تبعیت از نفاق
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ» یک عدّه هواپرست پیروی میشوند؛ یعنی جامعه آنها را نمیشناسد و عدّهای هم آنها را علم میکنند. گاهی در همین جامعهی خود ما پیش میآید –بنا ندارم اسم ببرم- عالم یا طلبهای در حوزه 40 سال است که طلبه است ناگهان میبینیم که تبدیل شده به رسانهی یک آدم 30 ساله شده است. چه چیزی گرفتی که اینقدر بیجهت او را ترویج میکنی؟ حضرت آقا فردا تشریف میآورند! فردا اصلاحیه میدهد حضرت آقا ممکن است فردا تشریف نیاورند. منظور از حضرت آقا همان آقای 30، 40 ساله است. حیف نیست تو که 40 سال در حوزه درس خواندهای حالا به رسانهی کسی تبدیل شوی؟ برای چه کسی و چرا؟ «أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ» چه چیزی گرفتی که اینقدر شأن خود را پایین آوردهای؟ به جای شاگرد امام صادق (علیه السّلام) تبدیل شدی به… «أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ» بدعت رخ میدهد.
بدعتسازی جریان نفاق در عزاداری سالار شهیدان
اگر مردم ساکت بنشینند فتنهها سنگینتر و عمیقتر میشود. در این جامعهی ما در این روز عاشورای اخیر اتّفاقات بدی رخ داده است. اگر خواهران میخواهند طبل بزنند یک هیئت زنانه بگیرند و آنجا طبل بزنند امّا اگر در مجلس مردانه، روز، آن هم روز عاشورا و یک عدّه بیغیرت هم به تماشای آنها بایستند چه معنایی دارد؟ این یک جریان است. زن در روز عاشورا بین مردها تکخوانی و مدّاحی کند؟ لابد همگی با هم «قربۀ إلی الله» هم گفتهاند! و بقیه ساکت هستند و فریاد جامعه در نیاید و آنها جرأت انجام این کار را پیدا کنند. این شروع است «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ» یک عدّه هواپرست جلودار میشوند و «أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ» هم اتّفاق میافتد. نگاه کن، خانم میخواهد بخواند این همه مجلس زنانه وجود دارد میتواند آنجا بخواند. حتماً لازم بود او بخواند؟ لعنت خدا بر هر کسی که میخواهد مقدّسات مسلمین را نابود کند. لعنت خدا بر ساکت بیغیرت. در کوفه هم همین اتّفاق رخ داد. همه بالای کوه ایستاده بودند و میدیدند این طرف امام حسین (علیه السّلام) است، آن طرف هم 30 هزار نفر ایستادهاند و میگویند خدایا حسین را یاری کن. خدا حسین را یاری کند یعنی چه کاری انجام دهد؟ یعنی معجزه کند؟ شما بیایید و او را یاری کنید. جای تعجّب است که آنجا مجلس را به هم نزدند. یک خانم یک جا سنج زده، یک خانم طبل زده، یک جا تکخوانی کرده، حتماً بعداً زیر علم هم میخواهد برود! این عزاداری است؟ به هر کسی بگویی لبخند میزند!
سکوت در برابر بدعتسازی در آموزهها و آیینهای مذهبی و دینی
این چه عزاداری است؟ اگر میخواهد عزاداری کند، طبل بزند مشکلی نیست مجلس زنانه بگیرند طبل هم بزنند. اینکه بقیه ساکت هستند بد است. قرآن را ببینید، جایی که عذاب نازل میشود فقط بر گناهکار نازل نمیشود، عذاب بر ساکتین هم نازل میشود چون زمینه ایجاد میکنند. لابد جمعیتی از شیعیان هم آنجا ایستاده بودند که چند نفر مرتکب چنین کار ناپسندی شدهاند. چطور انسان میتواند ساکت باشد! پناه بر خدا «أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ» بدعت رخ میدهند و همه ساکت هستند. تفسیر از ائمّه (علیهم السّلام) میشود انسان متحیّر میشود از بس که این تفسیر با حقیقت فاصله دارد و بقیه همچنان ساکت هستند. اگر حق است پس هر کسی 30، 40 سال خلاف حرفهای آنها را میگفته باید توبه کند. اگر ناحق است چرا سکوت؟ چرا انسان باید سکوت کند و این حرفهای ناروا به اهل بیت نسبت داده شود؟ وقتی نمیتوانند ما را شکست بدهند این کارها را انجام میدهند.
ناتوانی جریان نفاق در برابر حماسهی امام حسین (علیه السّلام)
وقتی سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) پر رنگ است، یک اتّفاق عظیم اجتماعی است، هیچ اتّفاق اجتماعی در جامعه به این عمق نیست. 175 شهید (رحمة الله علیهم اجمعین) را میآورند و مردم از سر منطق و عقل و دین تشییع جنازهی با شکوهی ترتیب میدهند ولی سالگرد آنها چنین مراسمی نخواهد بود ولو از سر عقل.
یک بازیگر از دنیا میرود، یک فوتبالیست از دنیا میرود، خدا همهی اموات را رحمت کند إنشاءالله آنها را هم رحمت کند. عدّهی زیادی جمع میشوند، ولو حس باشد، طرفداری باشد، عیبی هم ندارد، اگر گناه اتّفاق نیفتد هیچ اشکالی ندارد اما سالگرد و دو سالگرد و ده سالگرد در کار نیست فقط سیّد الشّهداء است که بالا 80 درصد این جامعهی 70 میلیونی را درگیر میند و از همین الآن یقین داریم که سال بعد هم هست، پنج سال بعد هم هست، ده سال بعد هم هست. پس وقتی دشمن نمیتواند مقابل آن قرار بگیرد ناچار است که نفوذ کند و تقدّس آن را بشکند. وقتی میگوییم تقدّس میشکنند منظور فقط زمان پیغمبر نیست. امروز دنبال این هستند که مراجع را بشکنند چون ارتباط شما با دین از طریق مراجع است. خود امام حسین را بشکنند، بازی کنند.
بعضی از رسانههای بوق شیطان بخشهایی از بعضی از عزاداریها را پخش میکنند و میخندند. ما عزاداری کنیم و عدّهای بخندند. یک وقت شیطان تمسخر میکند عیبی ندارد امّا یک وقت ما کاری انجام میدهیم که مسخره است و جامعه ساکت است. خدا شاهد است که اگر کسی در مجلسی شرکت کند که آن مجلس تخریب اهل بیت باشد مثل این است که در سپاه خود یزید و کوفیان قرار گرفته است.
پیروی از اهل بیت (علیهم السّلام) در نیّت و در عمل
امیر (علیه السّلام) در روایات متعدّد فرمود. هم شیعه و هم سنّی آن را نقل فرموده است، هم بشارت است و هم انذار است. کسانی که هم در نهروان و هم در جمل به محضر او رسیدند و گفتند: یا امیر المؤمنین برادر ما، همسایهی ما، فلان شخص میخواست بیاید و بپیوندد امّا نشد. این روایت را هم شیعه نقل کرد و هم سنّی، این روایت استفاضه دارد؛ یعنی چه بسا بتوان روی آن حکم شرعی صادر کرد. حضرت فرمود: «أَ هَوَى أَخِيكَ مَعَنَا»[5] دل او با ما بود؟ میگوید: بله. حضرت میفرماید: «لَقَدْ شَهِدَنَا» او شاهد بوده است. اگر امروز دل کسی با امیر المؤمنین (علیه السّلام) باشد حضرت امضا کرده و در جمل و نهروان اسم تو را جزء سربازان مینویسند، نیّت مهم است. اگر امروز کسی در راه امیر المؤمنین (علیه السّلام) تلاش کند اسم او را جزء رزمندگان جمل و نهروان مینویسند. اگر امروز دل کسی با سیّد الشّهداء باشد بر طبق این روایت در زمرهی سربازان سیّد الشّهداء (علیه السّلام) نام او را مینویسند و اگر کسی هم ببیند که دارد با سکوت خود کمک میکند. به نفوذ دشمن و تخریب سیّد الشّهداء (علیه السّلام) کمک میکند خدا شاهد است که او را در سپاه کوفه مینویسند. چرا ما ساکت و عافیتطلب هستیم؟
منشأ فتنه کجا است؟
شروع فتنهها از آنجا است که عدّهای هواپرست شروع به حرف زدن میکنند و دیگران دنبال آنها راه میافتند و احکام آنها بدعت است. روزی که از آنها پرسیدند آیا شما میخواهید در انتخابات شرکت کنید؟ بله. رابطهی دختر و پسر چگونه است؟ گفت: خوب است. همان روز باید جامعه به صورت آن فرد مشت میزد که این خوب است را دین گفته است یا تو میگویی؟ جامعه سکوت کند با جامعهی کوفی که مقابل قتل سیّد الشّهداء سکوت کرد چه فرقی دارد؟ سپس میفرماید: «يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ»[6] احکام بدعتآمیز که خلاف بدعت آیات است «وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ» آدمهایی را سر کار بیاورند که «غَيْرِ دِينِ اللَّهِ» هستند، متعهّد نیستند.
اختلاف روش حکومت حضرت امیر (علیه السّلام) و معاویه
بین امیر (سلام الله علیه) و بین خلیفهی دوم اختلافات منهجی وجود داشت یعنی روش آنها با هم فرق داشت؛ از جمله امیر (سلام الله علیه) میفرمود: من به هیچ وجه به فاسق مسئولیت نمیسپارم؛ یعنی تا وقتی تعهّد نداشته باشد تخصّص او به کار نمیآید. خلیفهی دوم هم میگفت من از قدرت فسّاق استفاده میکنم، مسئولیت گناه آنها با خود آنها است. آن کسانی که در سپاه امیر (علیه السّلام) به حکومت میرسیدند همه نماز شبخوان و افراد مشهور به تقوا بودند، کسانی که خلیفهی دوم آنها را سر کار میآورد مانند معاویه بودند، مثل مغیره بودند. این دو روش است.
نفاق چیست؟
اگر امروز عدّهای در جامعه عدّهی دیگری که اهل گناه هستند را در جامعه تبلیغ کردند که بخواهند به آنها مسئولیت بدهند روش خلیفهی دوم است. حدّاقل شجاعت داشته باشند که بگویند ما روش خلیفهی دوم را به علی (علیه السّلام) ترجیح میدهیم. باز تکلیف مردم معلوم است و نفاق وجود ندارد نه اینکه بگویند ما شیعهی علی هستیم ولی سبک زندگی ما شیوهی خلیفهی دوم است؛ این نفاق است. جرأت داشته باشند و بگویند ما میخواهیم به سبک خلیفهی دوم زندگی کنیم.
عدم واگذاری مسئولیت در جامعهی اسلامی به اشخاص فاسق
قرآن کریم کسی که در مسائل اجتماعی خطا کرده باشد دیگر اجازه نمیدهد او منصب اجتماعی بگیرد. این مطلب در سورهی توبه بیان شده است. شخصی چند بار خطا کرده و باز هم میخواهند به او فرصت بدهند. فرصت دادن برای افراد در موقعیتهای شخصی است. شما با پسر یا همسایهی خود دعوا میکنید. اگر صد بار هم دعوا شد گذشت کنید، دفعهی بعد هم گذشت کن امّا در مسائل اجتماعی که ناموس مسلمین است که مسئلهی فرهنگ و اقتصاد مطرح است گذشت وجود ندارد. خداوند در قرآن اقتصاد و فرهنگ را ستون فقرات حساب کرده است؛ یعنی وقتی فرهنگ و اقتصاد جامعهی مسلمین در دست یک انسان فاسق باشد جامعه فلج میشود، حتّی اگر یک بخش از این مسئولیت به او واگذار شود. هر کسی در این زمینه خطا کند سبک آنها را پیش رفته است و در سپاه کوفه قرار دارد یا رسماً بگوید من در سپاه خلیفه قرار دارم. بالاخره این دو روش است.
همه به امیر المؤمنین (سلام الله علیه) پیشنهاد کردند که معاویه سمج است، اگر با او مقابله کنی برای تو دردسر ایجاد میکند. علیّبن ابی طالب فرمود: من یک ثانیه هم معاویه را تحمّل نمیکنم. یک ثانیه هم باطل را تحمّل نمیکنم.
دلیل نفاق برخی از اشخاص
خوانندهی فاسقی پنج، شش سال است هر جا هرچه توانسته به انقلاب گفته و گفته من از اوّل هم انقلابی نبودم –من نمیخواهم اسم ببرم- تا مریض میشود و بعضی از مسئولین به عیادت او میروند؛ این نفاق است، او با همجنسبازها آن طرف خوانده است. چرا جامعه غیرت ندارد؟ این نفاق است که تو به عنوان مسئول جمهوری اسلامی به عیادت آن شخص بروی. اگر یک آدم شخصی بودی میتوانستی این کار را انجام دهی، عیبی نداشت. آدم شخصی حتّی میتواند به عیادت همسایهی فاسق خود برود امّا این مسائل به عمق فساد در جامعه کمک میکند. هر کسی هرچه میخواهد بگوید امّا باز هم تبعیت بشود. چون جامعه ساکت است. چرا جامعه ساکت است؟ چون من حساب میکنم که اگر من این را بگویم دیگر من را به این مجلس دعوت نمیکنند پس چرا بگویم؟ اگر نگویم بیشتر پول میگیرم، اگر بگویم نمیتوانم با این گروه ارتباط برقرار کنم، اگر نگویم وقتی آنها به مقامی رسیدند شاید من را خدمتکار خود کردند.
حضرت فرمودند: «الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ»[7] دین راحت به زبان همه میآید. در جامعه کسی جرأت ندارد بگوید من دین را قبول ندارم ولی «إِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ» آن موقع که وظیفه دارد حرف بزند «قَلَّ الدَّيَّانُونَ» همه ساکت میشوند و کسی نیست!
سپس حضرت فرمود: «فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ»[8] اگر آنها باطل را که بدون نفاق، لخت، مجرّد، به قول من شمش دروغ، خالص بیاورند همه میفهمند.
حق و باطل چگونه خود را میقبولاند؟
اگر من الآن بگویم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» عزیزان من که روبروی من نشستهاید بنده اگر روزی سه مرتبه دستهای خود را تکان بدهم به آسمان میروم. میگویید او دیوانهای بود که این چند شب ما را مضحکه کرده بود و قبول نمیکنید. شمش باطل را همه میفهمند، واضح است. شمش حق هم که در دست معصوم است. آنها چه کار میکنند؟ میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ» حقّ محض، دو، دو تا، چهار تا کسی نمیتواند… معاویه هم نمیگوید دو، دو تا، چهار تا نیست. چون حقّ واضح است. باطل هم همینطور چه کار میکند؟ «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ» کمی از این میآورد و کمی از آن میآورد و حقّ آنها را هم بیشتر میکند.
«فَيُمْزَجَانِ» اینها را با هم مخلوط میکند به همین دلیل عرض میکنیم نباید جهل در جامعه باشد چون نمیآید باطل محض را نشان بدهد. حق را نشان میدهد و در آن کمی باطل را نشان میدهد. کم کم مزاج انسانها عوض میشود. شما نمیتوانید غذایی که پنج کیلو نمک داخل آن ریختهاند را بخورید ولی اگر کمی نمک زده باشند کمی طعم آن عوض میشود. به مرور مزاج انسان را عوض میکنند.
سپس فرمود: «فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ» اگر این اتّفاق بیفتد و ساکت باشید بعد میبینید که جامعهای دارید که از جامعهی کفّار بدتر است و تنها اسم آن اسلامی است.
لزوم امر به معروف و نهی از منکر
اینکه به ما گفتهاند هیچ واجبی بالاتر از امر به معروف و نهی از منکر نیست، یکی از مشکلات ما بعد از انقلاب این است که مشکلات خود را به عهدهی حکومت گذاشتیم. البتّه حکومت وظایفی دارد و بخشی از آن وظایف را انجام میدهد و در بخشی از آن ضعف دارد چون افراد حکومت هم از همین کشور هستند، از خارج که نیامدهاند امّا مردم وظیفه دارند.
شما به برنامهسازان تلویزیون بگویید این برنامههایی که پخش میکنند چیست؟ میگویند پربیننده است. فرض کنید شب ولادت امام زمان (علیه السّلام) تلویزیون بزن و بکوب پخش کند و مردم تماس بگیرند و بگویند این چه برنامهای است آنها دیگر پخش نمیکنند امّا وقتی تشکّر میکنند باز هم پخش میکنند. وقتی میگویند امر به معروف و نهی از منکر یعنی حدّاقلّ آن انزجار است.
خداوند به پیغمبر خود میگوید: دربارهی منافق حتّی وقتی مرد «لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»[9] یعنی جایی که یک نفر خطای اجتماعی انجام داده است اجازهی اعادهی حیثیت به او نده، حتّی بالای سر قبر او نرو. نسبت به مسجد زار هم همین را فرمود: «لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً»[10] هرگز به آنجا نرو، از آنجا عبور هم نکن؛ یعنی نگذار تقویت بشود.
جریان باطل چگونه تقویت میشود؟
خیلی از جریانهای باطل همینطور تقویت میشوند. جریانی پیدا شده بود که خیلی ضربه زد و حالا نمیخواهم از آن اسم ببرم. این آقا در سالهای 88، 89 یک مجموعه کتاب چاپ کرده بود که 77 هزار تومان قیمت داشت. وقتی به سایت آن زنگ میزدید آدرس میگرفت و کتاب را میفرستادند و میگفتند هر وقت پول داشتید پرداخت کنید؛ از کجا؟ آیا جای دیگری هم چنین کتابهایی را به مبلغ 80 هزار تومان میدادند؟ در سال 88 یا 89 مبلغ مجموعه کتابی که میفرستادند 77 هزار تومان میشد. از کجا؟ این پول چیست؟ چه کسی آن را تأمین کرده است؟ من چه کسی بودم که تماس گرفتم؟ از طریق اینترنت که من را نمیشناسی و قیافهی من را ندیدی؟ اصلاً این کتاب برای مناسب است نیست؟ جامعه باید بیدار باشد که این پول از کجا آمده است؟ نه اینکه هر کسی تماس گرفت کتابها را در خانه به او تحویل بدهی. بعداً یک عدّه اعتراض کردند و وقتی زنگ میزدیم میگفتند چاپ آن تمام شده است. یک سال رایگان تحویل میدادند، امّا با پول کجا؟ جامعه نباید ساکت باشد، انسان باید حسّاس باشد.
نحوهی اختلافافکنی جریان نفاق
جریانی که میخواهد در جامعه نفاق را گسترش بدهد جریانی است که سعی میکند نسبت شما و عقاید شما فاصله ایجاد کند منتها نمیگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» نماز، باطل است. این را نمیگوید بلکه میگوید آیا زمان پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم حجاب اجباری بود یا هر کسی دوست داشت حجاب داشت؟ نمیگوید من با حجاب مخالف هستم، جرأت نمیکند. البتّه وقتی خارج از ایران میرود میگوید. الآن یکی از آنها رفته و میگوید حجاب چه لزومی دارد؟ و خود را فقیه شیعه هم حساب میکند! او دیگر نفاق ندارد و کاملاً رو بازی میکند امّا کسی که داخل است اگر رو بازی کند به درد سر میافتد لذا رو بازی نمیکند. آیا حجاب اجباری بود؟ یک نفر نیست بگوید اگر در جامعه فساد را رواج بدهیم آیا عقل قبول میکند؟
لزوم وجود مجری قانون
اگر قرار است جامعه را رها کنیم و سازمان محیط زیست را هم رها کنیم، مردم شعور دارند هر کاری خواستند با جنگلها انجام دهند، چطور در این موقعیت قانون داریم؟ محیطبان داریم و به او تفنگ دادهایم؟ مگر اینطور نیست؟ چرا به محیطبان تفنگ میدهند؟ مبادا گرگ را با تیر بزند. البتّه این درست است چون گرگ برای اکو سسسیتم مفید است. عجب، شما برای گرگ محیطبان دارید امّا برای فرهنگ… مردم را رها کنیم هر کاری که خواستند انجام بدهند، مردم شعور دارند. چطور از نظر تو کنار رودخانه شعور ندارند و آنجا نگهبان میگذاری که مبادا آشغال بریزد؛ چطور اینجا از نظر تو آنقدر شعور ندارد که نخواهی یک نفر را برای مراقبت از او بگذاری. یعنی میگویی در بین مردم باشعور زیاد هستند ولی دور از محضر شما عدّهای هم بد میفهمند و محیط را خراب میکنند و آشغال میریزند، همه که آشغال نمیریزند ولی برای همان چهار نفر که آشغال میریزند محیطبان را با تفنگ میگذاری.
بگو مردم شعور دارند شما چه کار دارید که چراغ سبز و قرمز میگذارید؟ خود مردم میروند. میگوید: امکان ندارد، هرج و مرج میشود. یک چراغ قرمز و سبز روشن میکنید صد هزار تومان جریمه میکنید؛ چرا جریمه میکنید؟ میگوید: هرج و مرج میشود؛ درست است. گرگ را بزنند هرج و مرج میشود، از چراغ قرمز عبور کنند هرج و مرج میشود، اگر طرح را رد کنند هرج و مرج میشود. چرا طرح ترافیک میگذارید؟ برای اینکه آلودگی زیاد میشود. بسیار خوب مردم شعور دارند میتوانند ماسک بزنند. چطور اینجا مراقب مردم هستی که البتّه این مراقبت درست است امّا وقتی به دین میرسد میگویید مهم نیست؟ نباید زور به کار برد. چطور در مورد گرگ زور به کار میبری امّا برای نوامیس مردم زور به کار نمیبری؟ در این مثال هم یک نفر گرگ را میکشد، در جامعه هم نگفتهاند با یک نفر درگیر شو امّا اگر دیدی یک نفر باعث اغتشاش در اذهان مردم میشود با او برخورد کن.
لزوم پوشش مناسب با محیط
اتّفاقاً فردی که به شدّت مخالف نظام بود در سال 88 –میخواهم بگویم انقلابی هم نیست، نمیخواهم اسم او را ببرم- دکترای تاریخ دارد، او میگفت، اصلاً هم انقلابی نیست. او میگفت: ما در چند دانشگاه درس خواندیم اگر دخترها اینطور وارد دانشگاه بشوند به آنها اجازهی ورود نمیدهند، میگویند با آن وضعیت ظاهری باید به دیسکو و night club بروی، اینجا میخواهند درس بخوانند. شب برو هر کاری میخواهی انجام بده امّا اینجا میخواهند درس بخوانند. شما میگویید نمیشود زور گفت؟! هر کسی ذرّهای وجدان داشته باشد میداند این وضعی که وارد خیابان میشوند قرار نیست کار علمی انجام بدهند بعد میگویید چرا زور به کار میبرید؟ این همین است که حق و باطل را ادغام کنیم.
معضل بدحجابی و سکوت جامعه در قبال آن
نباید زور به کار ببریم. این حرف خوبی است، نباید زور به کار برد ولی کجا؟ الحمدلله جامعه هم ساکت است و هیچ اعتراضی ندارد! یک روز مرحوم آیت الله دستغیب (رحمة الله علیه) میگفت: در اروپا و آمریکا طلاق از سه مورد به یک مورد رسیده است. مخاطب من خود من هستم من تصوّر میکنم اگر اسم من مسلمان باشد همه چیز من درست است؟ اسم من مسلمان باشد و هر کاری دوست داشته باشم انجام دهم. وضع طلاق را بررسی کنید. الآن وضع خانوادهها خوب است؟ به دین عمل نمیشود. با این وضع حجاب جامعه اگر مرد وارد خیابان شود کمی بگردد دچار صد نوع هوی و هوس میشود بعد هم میگوییم نفرتپراکنی نکنیم، زورافکنی نکنیم، آیا این غیر از نفاق است؟ الحمدلله ربّ العالمین جامعه هم ساکت است. اگر حقوق بشر به حقّ الهی ترجیح داده شود همین وضع پیش میآید.
عواقب سکوت در برابر اشتباهات در جامعه
من معتقد هستم اگر در بعضی موارد جامعهی اسلامی میتواند کمی با گذشت برخورد کند که دچار تبلیغات سوء نشود و عدّهای تخریب نشوند و افکار عدّهای خراب نشود یک بحث است و اینکه ما از درون منهدم بشویم و… پس فرق بین ما و جامعهی مقابل ما چیست اگر قرار باشد ما به دین عمل نکنیم؟ اسم ما؟! یزید که با اسم امام حسین (علیه السّلام) مشکل نداشت. مثلاً فرض کنید اسم علی یا حسن باشد یا اینکه داریوش اینکه همهی مشکل نیست. یا آرمیتاژ –که اسم دستگاهی است- باید عمل بشود و الّا کم کم و قدم قدم میبینم کاملاً متحوّل شدم و اصلاً نفهمیدم در چه مدّت؟
لزوم مقابله با اشتباهات
اینقدر به ما گفتهاند هیچ واجبی بالاتر از نهی از منکر نیست؛ یعنی سکوت نکن، یعنی اگر میتوانی حدّاقل این است که comment بگذار و بگو این کار را انجام نده، به 162 زنگ بزن و به تلویزیون بگو این را پخش نکن. سال اقتصاد مقاومتی است کالای خارجی را تبلیغ میکند. تنها دفعاتی که من با صدا و سیما تماس گرفتم برای همین موارد بوده است که گفتهام چرا فلان شبکه این تبلیغ را پخش میکند؟ حدّاقل چند نفر اعتراض کنند. جامعهی ما جامعهی مرده نیست. هر کاری انجام میدهیم هیچ اتّفاقی در آن رخ نمیدهد. خدا میداند امسال زن در مجلس امام حسین (علیه السّلام) خوانده اگر ساکت باشیم سه سال بعد لخت میشوند و سینه میزنند! فکر نکنیم دشمن کوتاه میآید، به خدا، والله دشمن کوتاه نمیآید. اگر امروز برای شما بعضی از عباراتی که در بعضی از مجالس خواستهاند شخص در مجلس چند هزار نفری برای امام حسین (علیه السّلام) میگوید: چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید، سینه هم میزنند. کینهها را باید شست! الآن مخاطب تو چه کسی است؟ یزید؟ امام حسین (علیه السّلام)؟! گاهی متوجّه نیستیم و این مطالب را اشاعه میدهیم.
امشب قصد توسّل به کسی را دارم که امام هادی (علیه السّلام) در مورد او فرمود: خداوند من را از دوستان تو در بهشت قرار بدهد. یک نفر باید چقدر پیشرفت کند که معصوم به او بگوید خداوند به من توفیق مرافقت با تو را در بهشت عطا کند، من کنار خانهی تو خانه داشته باشم. امام معصوم، یک غیرت مرد، غیور، کریم، ابن الکریم. وقتی علی اکبر (سلام الله علیه) به شهادت رسید غیرت او قبول نکرد که صبر کند. یکی مثل مدام مراقب است که منافعش به خطر نیفتد امّا او اصلاً لازم نبود بجنگد. همانطور که در بین بردهها… بردهها لازم نبود بجنگند، لذا بعضی از بردهها هم نجنگیدند و دشمن هم با آنها کاری نداشت چون میدانست بردهها اختیاری از خودشان ندارند. بردهی رباب کشته نشد و بعداً هم بردهی شخص دیگری شد. آن بردهای که غیرت به خرج میداد و میآمد اذن میگرفت و به میدان میرفت میخواست از این سفرهای که پهن شده بیبهره نشود لذا میبینیم که به دست و پای اهل بیت (علیهم السّلام) میافتادند که شما را به خدا بگذارید ما هم با شما برویم و شما دیدید.
[1]– سورهی غافر، آیه 44.
[2]– سورهی طه، آیات 25 تا 28.
[3]– سورهی توبه، آیه 47.
[4]– نهج البلاغة، ص 88.
[5]– نهج البلاغه، ص 55.
[6]– همان، ص 88.
[7]– بحار الأنوار، ج 44، ص 383.
[8]– نهج البلاغة، ص 88.
[9]– سورهی توبه، آیه 84.
[10]– همان، آیه 108.