نفاق و خطرناک تر از نفاق 7

3

نویسنده

ادمین سایت

حجت الاسلام کاشانی در تاریخ 1394/07/28 مصادف با شب هفتم محرّم در هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام پیرامون مسئله ی نفاق و خطرناک تر از نفاق سخنرانی نمودند که مشروح آن را در ذیل می بینید.

برای دریافت صوت این کلیپ اینجا کلیک نمایید.

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏»[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى»[3]

چه زمانی نفاق رخ می‌دهد؟

بحث ما نفاق و خطرناک‌تر از نفاق است. این‌که در چه شرایطی در جامعه نفاق رخ می‌دهد؟ در دوران قوّت، قاهر بودن، پرچم حق است که نفاق رخ می‌دهد. وقتی نفاق رخ می‌دهد معیارهای دارد، خطوط کلّی دارد که باید تخریب کند که کار جلو برود.

Kashani-13940728-ThaqalainSite

روش اصلی نفاق

 روش‌هایی دارد، بعضی‌ از این‌ها قبل از این‌که وارد قرآن کریم شویم نمونه‌ی اصلی را عرض کردم که بیت القصید است که اصلی است و آن هم تخریب علمدار است. آن علمدار اگر پیامبر باشد او را تخریب می‌کند، اگر امیر المؤمنین باشد او را تخریب می‌کند، اگر نماینده باشد هم به همین ‌صورت است. در طول تاریخ این بوده است.

شما می‌بینید که زمان حضرت رضا است، به محضر حضرت رضا می‌آیند می‌گویند «فممن أخذ معالم ديني»[4] ‌معالم دین را از چه کسی بگیریم؟ قمی هستند، حضرت می‌فرمایند: عن یونس بن عبد الرّحمن. یعنی در قم حجّت در آن زمان چه کسی است؟ یونس بن عبد الرّحمن است. شما می‌بینید یک جریانی حتّی به اسم شیعه رشد می‌کند، یونس بن عبد الرّحمن را در قم تخریب می‌کند. حکم صادر می‌کند نماز خواندن پشت سر یونس بن عبد الرّحمن حرام است. علمدار را باید تخریب کرد. چون او است که قدرت دارد، منسجم می‌کند، باید او را تخریب کنی. اگر پیغمبر است، پیغمبر را تخریب کنی، اگر علی (سلام الله علیها) است، امیر المؤمنین را تخریب کنی، نیست، نماینده‌ی او است، یونس بن عبد الرّحمن است، او را تخریب کنی. اکثر بزرگان شیعه درون شیعه جبهه‌هایی باز شده است که آن‌ها را تخریب کردند، برای اهل تاریخ رجال این روشن است. برای هشام بن حکم شنیدید که از بزرگان شیعه استدر یک جریانی آن‌ها را تخریب کردند. برای یونس بن عبد الرّحمن، برای زراره، برای فضل بن شاذان یعنی افرادی که شاخص هستند، در عصر خود علمدار هستند آن‌ها را تخریب می‌کنند. الآن پرچم دست چه کسی است؟ او را تخریب می‌کنند.

تندروی در شیعه

به بحث مسجد ضرار رسیدیم. یک نکته را غفلت کردم که تذکّر آن مهم بود، آن هم این است که قرآن کریم اگر می‌آید در تبوک مسلمان‌ها را سه گروه می‌کند که یک عدّه اقطار مثبت هستند، «وَ السَّابِقُونَ»[5] هستند، یک عدّه هم منافقون  هستند، یک عدّه هم آدم‌های وسط هستند، خاکستری هستند، یک مقدار بیشتر مثبت دارد، یک مقدار بیشتر منفی دارد، آدم‌هایی مثل من که منافق نیستند. «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً»[6] این نشان می‌دهد که آن جریان تندرویی که در شیعه است و می‌گوید تمام صحابه بد هستند، منافق هستند، یا کافر هستند این هم یک تندروی است. ما یک جریان تندری خطرناکی به اسم شیعه در شیعه داریم که چند کار می‌خواهد انجام دهد، یکی این‌که امروز در بین شیعیان منافق هم شیعی می‌شود، می‌آید علمدار را تخریب می‌کند.

منافق شیعی چند کار را انجام می‌دهد

یکی این است که بیاید بین شیعه و سنّی اختلاف در حد درگیری درست می‌کند. آن‌جا که می‌خواهد تبلیغ کند می‌گوید همه‌ی صحابه بعد از پیامبر کافر بودند. دیگر نمی‌گوید اگر همه کافر بودند، این قرآنی که به شما رسیده است با خبر واحد رسیده است؟! یعنی یک نفر گفته است یا یک عدّه زیادی این‌قدر گفتند که شک نیست این‌ها الفاظ خدا است به این صورت است. این‌ها را کافران برای شما نقل کردند؟! کافر بوده است آن کسی که نقل کرده است؟! نه، این چه حرفی است که صحابه همه بد بودند. همان‌طور که صحابه خوب نبودند، همه هم بد نبودند.

تعریفی که از صحابه وجود دارد تعریف درستی نیست

 البتّه بگویم چون آن تعریفی که از صحابه هم دارند، تعریف درستی نیست. یک بازی قایم و باشک بود می‌آمدند، سوک سوک می‌کردند. این‌ها قائل هستند اگر کسی سوک سوک کند صحابه می‌شود. ما قبول نداریم در حد کسری از ثانیه پیغمبر را ببیند می‌گویند صحابه شده است. این چه تعریفی است؟ هر کس یک بار پیغمبر را ببیند، لحظه‌ای ببیند، صحابه می‌شود. از این جهت است که می‌گوییم صحابه خوب و بد دارند، چون از نظر تعریف ایراد دارد، این که اصلاً صحابه نیست.

تعریف اصلی صحابه

آن کسی صحابه است که مدّت مدیدی محضر پیامبر را درک کرده است. هر کسی که یک ثانیه آقای بهجت را ببیند شما می‌گویید شاگرد آقای بهجت است؟! این خیلی حرف خنده‌‌داری است. با این حال در این صحابه خوب داشتند قرآن برای ما نقل کردند، جانبازی کردند، این همه آیات درباره‌ی صحابه «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ»[7]  آن‌ها چه کسانی هستند؟ یا رسول الله برای تو الله کافی است «وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» یعنی یک نفر؟ خیلی بی‌انصافی است. همان‌طور که همه‌ی صحابه خوب نیستند، همه‌ی صحابه هم بد نیستند.

گفتن این‌که همه صحابه بد هستند تخریب تشیع است

این جریان مانند این می‌ماند که یک نفر بیاید به شما بگویید؛ ممکن در بین رزمندگان جنگ تحمیلی چهار نفر باید منافق شده باشند، دو نفر هم دزد شده باشند و دست به بیت‌المال زده باشند، ممکن است. ممکن نیست؟ ممکن است. شهوت که تمام نمی‌شود، آدم‌ها که گارانتی ندارند. امّا یکی بگوید تمام رزمندگان هشت سال دفاع مقدّس دزد هستند. شما با مشت به صورت او می‌زنید. این‌که بگوید همه‌ی صحابه بد هستند یک جریان ضد اسلامی برای تخریب تشیع است. اصلاً قرآن به چه صورت به دست ما رسیده است؟

از آن طرف هم بگوییم همه‌ی آن‌ها خوب هستند، این هم یک حرف مکابره‌ی عجیبی است. نخیر، همه هم خوب نیستند، بد هم داشتند. آیات می‌گوید بد داشتند، فاسق در بین آن‌ها بود، ظالم در بین آن‌ها بود. شغل بعضی از آن‌ها شراب فروشی بود. همه‌ی آن‌ها که (علیه السّلام) نبودند. قرآن کریم اواخر عمر پیامبر (سلام الله علیه) روشن کرده است که جریان نفاق خیلی خطرناک است، عدّه‌ی زیادی هستند. ده‌ها آیه را به خود اختصاص می‌دهد. خوب داریم بد هم داریم. خوبِ خوب وجود دارد، بد، بد هم هم وجود دارد، خاکستری هم وجود دارد. این مهم است عین جریانی که دارد تکفیر می‌کند در بین اهل سنّت مخصوصاً وهابیت یک جریانی هم درون شیعه خطرناک است.

در برابر منافق باید چه کاری انجام داد؟

چه کاری انجام دهیم؟ همان کاری که خدا فرمود با منافق انجام دهیم. منافق امر به منکر می‌کند، شما امر به معروف کنید. چون بحث من امر به معروف نیست می‌گذرم ولی جامعه‌ی بی‌حال، بی‌خیال جامعه‌ای است که شکست خوردنی است.  

علتّ ساخت مسجد ضرار

عرض کردیم مسجد ضرار را ساختند برای این‌که هیمنه مسجد نبوّی را بشکنند، کم جمعیّت شود، از اهمّیّت بیافتد، از منحصر به فردی بیافتد، فرمود: خراب کنید و آن را آتش بزنید. این‌قدر تفرقه در جامعه‌ی اسلامی بین شیعیان عمل قبیحی باشد که کسی جرأت نکند این کار را انجام دهد. چطور اگر به کسی فحش ناموس بدهند، بر افروخته می‌شود، جامعه باید نسبت به جریان یا گروه و فردی که می‌خواهد انسجام را بشکند حمله‌ور شود، جرأت نکند. کما این‌که شما مسجد ضرار را می‌بیند.  بعد می‌گوید: «لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً»[8]، خراب هم کردی آن‌جا نایست، قبل از خراب کردن هم داخل مسجد نرو که نماز بخوانی.

چند نکته از قرآن کریم تا منافق نباشیم

چند نکته که در قرآن کریم است که راه چیست؟ از کجا بفهمیم. بعد می‌گوید این همه از منافقین گفتم ما چه کار انجام دهیم که نمی‌خواهیم منافق باشیم؟ «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»[9] ؛ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ» «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»  یعنی «نَه کُونُوا مِعَ الصَّادِقینً»  نه این‌که راست بگویی، راست را که باید بگویی، راست بگویی را که باید بگویی.

معنای «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»

راست‌گو باشی که باید باشی «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ» یعنی برو قطب صادقت چه کسی است؟ برو با او باش.

صادقین چه کسانی هستند؟

 صادقین چه کسی است؟ فخر رازی می‌گوید صادقین آیه فقط برای زمان پیامبر نیست شما هم «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»، صد سال دیگر «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»، دویست سال پیش «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»   صادقین چه کسانی هستند؟ در چه چیزی صادق هستند؟ به پدر خود فقط راست می‌گویند، به مادر خود فقط راست می‌گویند؟ به معلّم خود، به همسر خود، به جامعه، به خود، در خلوت خود، در جلوت خود؟ مطلق است. یعنی چه؟ یعنی همواره صادق هستند. کسی که همواره صادق است یعنی این‌که کذب ندارد، خطا ندارد، ظاهر و باطن آن‌ها با هم فرق ندارد، یعنی با معصوم باش. فخر رازی هم مانند ما این را فهمیده است منتها می‌گوید من گشتم معصوم پیدا نکردم، او کم گشته است. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ» یعنی حواس تو جمع باشد با پرچمدار باش، با ولی باش، با رسول باش، با علی باش. دنبال امام برو. نگذار او را تضعیف کنند «كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ».

سوره‌ی مبارکه‌ی ممتحنه چه چیزهای را فاش می‌کند

سوره‌ی مبارکه‌ی ممتحنه یک تتمه‌ی بسیار مهمی دارد که إن‌شاء‌الله بحث را جمع کنیم. این بحث دو نکته مهم اضافه می‌کند، یکی فاش می‌کند ای پیغمبر در دوران تو افرادی هستند که با مستکبر خارجی رابطه دارند، می‌روند، می‌آیند در شبکه‌های آن‌ها برنامه دارند. در یک جریانی از آن‌ها طرفداری می‌کند، با آن‌ها ارتباط دارند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمً * لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءََ»[10] یکی از آن‌جاهایی که دست منافق مشخص می‌شود، جاسوس را کجا می‌گیرند؟ آن‌جایی که این اطلاعت را جمع کرده است و می‌خواهد برود فاش کند، آن‌جا او را می‌گیرند. با دشمن من و با دشمن خود دوستی نکنید. غلظت باید داشته باشی. معلوم است وقتی می‌گوید: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»[11] با خشونت با آن‌ها بجنگ، معلوم است که دوستی برای آن‌ها معنی ندارد. ولی بعضی‌ها ممکن است بگویند ما متوجّه نمی‌شویم برای یک زمانی است، همان‌طور که امروز نقل کردند که عصر این احکام قرآن گذشته است.

منافق حقّه‌بازی می‌کند

منافق به این صورت است دنبال این است که سند را از بین ببرد. خود او سند ندارد می‌خواهد سند شما را از بین ببرد. چه کار انجام دادند؟ طرف در زمان پیامبر اطّلاعات از مناطق امنیتی جمع کرده بود فرستاد، اطّلاع داد؛ بعد هم نوشت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمً» ما مثل این‌ها تندرو نیستیم، ما همه‌ی بشر را دوست داریم، دوستت دارم سلام برسان. خدا می‌فرماید: «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ»[12] پیغام محبّت‌آمیز یعنی پیغامی که در آن محبّت است «وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً»[13] آن طرف در جنگ بدر هم بود. اطّلاع داده بود، گفته بود با امپراتوری به جنگ بپردازند و شکست بخورند. منافق حقّه‌بازی می‌کند. مثل بعضی‌ها که هم مرگ بر آمریکا می‌گویند هم در بانک سوئیس حساب دارند. آمدیم ناگهان عوض شد! کسانی همیشه هستند، هیچ اتفّاقی برای آن‌ها هیچ زمان نمی‌افتد مثل شبعث ربعی. زمان پیغمبر ما پیغمبر است، بعد مؤذّن پیغمبر دروغین می‌شود، بعد می‌آید خلیفه می‌شود، بعد جزء خوارج می‌شود، بعد نامه به امام حسین می‌نویسد، بعد زمانی که امام حسین شهید می‌شود مسجد خود را از خوشحالی تجدید بنا می‌کند، رئیس شرطه‌های مختار می‌شود، بعد می‌فروشد پیش آل‌زبیر می‌رود. همیشه او رئیس است. «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ»[14].

دومین پیغام سوره‌ی ممتحنه

 دو: «تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» پیغام مخفیانه می‌دهی؟! در این حد قرآن حساس است. یک عدّه متوجّه نمی‌شوند؛ یعنی در این حد. می‌گویند آقا ما نمی‌فهمیم که منظور شما چه کسی است. می‌فرماید: «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ»[15] شما را پیدا کنند، شما را بگیرند، این کشور را بگیرند اوّل دستمال به سر‌ها را می‌کشند، ولی بعد هم شما را می‌کشند. کم صدام را دیدید؟ خنجر تا کجای قذافی زدند؟! به این صورت نیست که فقط مؤمنین را بزنند. «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً». دشمنی او با شما فرق نمی‌کند یک کاری  انجام می‌دهد که ریشه را در بیاورد و خلاص شود. کجا را این‌ها گرفتند و امنیت را آوردند؟ خود آن‌ها می‌گویند در افغانستان بیمارستان را از چند جهت بمباران کردند؟ امکان ندارد به این تجهیزاتی که دارند یک موشک اشتباهی بخورد، از چهار جهت بیمارستان را بمب‌باران کردند همین امروز صبح اعلام کردند.  کوتاه نمی‌آیند «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ».

«يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ» دست خود را دراز می‌کنند، به این صورت نیست! به یک بمب اتم در ناکازاکی اکتفا نمی‌کنند. نوامیس آن‌ها را می‌دزدند، ژاپنی‌ها اعتراض می‌کنند حق ندارند که در کشور خود آن‌ها را محاکمه کنند، می‌رود و برمی‌گردد. امنیت نداری، ناموس تو را می‌برند به این صورت نیست که خیال کنی خیانت کردی کار تمام می‌شود. چه کسی به خائن اعتماد می‌کند؟ ما نمی‌دانیم تو خائن هستی، او که می‌داند تو خیانت کردی. کسی که به پدر و مادر خود خیانت کند معلوم می‌شود به آن غربی خیانت می‌کند، زمانی که یک غربی دیگر پول بیشتر بدهد باز هم خیانت می‌کند. لذا اگر ما را بکشند تو را هم می‌کشند.

به منافقین اعتماد نداشته باشید

قرآن می‌فرماید: به آن‌ها تکیه نکنید. به آن‌ها اعتماد نکنید «وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ» تا شبیه آن‌ها نشوی دست بردار نیستند. به این‌که حجاب از زن تو بگیرند بسنده نمی‌کنند، تا کاملاً شبیه آن‌ها نشوی کوتاه نمی‌آیند. حالا که شبیه آن‌ها شدی تو درجه ده هستی، موی سر او زرد رنگ است، نژاد تو فرق دارد، باز هم حداکثر یک نوکر خوب می‌شوی. بعد خداوند می‌فرماید: اسوه بگیرید. من زمانی که این آیات را نگاه می‌کردم که برای شما بیان کنم خیلی خود را سرزنش کردم که چرا باید جامعه‌ی ما آیات به این روشنی داشته باشد و نیاز داشته باشد که یک نفر تذکّر صریح دهد و مردم ندانند.

بیزاری جستن از دشمنان اسلام

این آیه‌ی مبارکه‌ی چهار است در سوره‌ی ممتحنه است. «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ» در مسائل درگیری با کفّار، در سیاست خارجی، چون در جامعه‌ی زمان پیامبر داخل آن مسلمانان هستند، اسوه‌ی حسنه‌ی شما چه کسی است؟ ابراهیم و آن چهار مؤمن که با او بودند است. «وَ الَّذينَ مَعَهُ» آن‌ها چه کاری انجام دادند؟ «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ» رفتند گفتند: «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ» به بت‌پرستان گفتند: که ما از شما بیزار هستیم. از بت پرستان بیزار هستیم. اعلام برائت کردند.

عربستان حج برگزار می‌کند اجازه نمی‌دهد، مرگ بر دشمنان اسلام بدهید، حج که تمام می‌شود مستکبران تشکر می‌کنند. دیدی که امسال VOV و BBC مدیریت حج عربستان را ستودند. حج استکبار ستیز برگزار کردند آن‌ها تشکر کردند. این‌که برگزار کردی حج نبوده است. «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ» از شما دشمنان خدا بیزار هستیم. «كَفَرْنا بِكُمْ» ما به دین شما کافر هستیم، اعلام رسمی کردند. «بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ» بین ما و شما جزء دشمنی نیست. خدا چه فرمود؟ «لقَدْ كانَتْ لَكُمْ» یعنی «لَکَ»، همه‌ی شما. این آیه‌ی برای ما است. اسوه‌ی همه‌ی شما باید ابراهیم (سلام الله علیه) باشد، چه کاری انجام داد؟ با یاران خود رفتند و گفتند ما از شما بیزار هستیم «بَدا» آشکار شد. «بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ» بین ما و شما دشمنی است. «وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً» خیلی واضح گفته است. عمداً کلمه کلمه می‌گویم، نیاز به تفسیر ندارد.

تا چه زمانی باید دشمنی داشت؟

تا چه زمانی دشمنی؟ یعنی با اتریش‌ها هم دشمنی کنیم؟ با بلژیکی‌ها هم دشمنی کنیم؟ خود خدا فرموده است: «أَبَداً حَتَّى» تا چه زمانی؟ «حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» تا ایمان نیاوری و دشمن من باشی کافر حربی باشی جنگ همین است. کافری که علم جنگ در برابر مسلمین بلند کرده است «بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً»، «أَبَداً» در فقه مطلق است. چه زمانی؟ شب؟ روز؟ قوی بودیم؟ ضعیف بودیم؟ امام حسن (سلام الله علیه) آتش بس هم که امضاء کرد گفت: با «طاقی» آتش بس امضاء کرد. یعنی ادبیات او عوض نشد. یعنی آتش بس، اگر سرباز داشتم حتماً تو را می‌کشتم، ولی چون سرباز نیست فعلاً آتش بس باشد، قربان و صدقه نمی‌روند. «أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا».

باید با کافر حربی دشمنی داشت

 بعد می‌فرماید: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ»[16] خدا نهی نمی‌کند شما را از کسانی که با شما در مسائل دینی نجنگیدند، یعنی کافر حربی نیستند، نهی نمی‌کند که چه کاری انجام دهی؟ «أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با آن‌ها خوب باشید، احترام بگذارید، ادب رعایت کنید، با عدالت رفتار کنید، اسلام نمی‌گوید هر کس نامسلمان است با او دشمنی داشته باشید. «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ» آن‌هایی که با شما نجنگیدند «فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ» آن موقع که قدرت دست آن‌ها بود ظلم نکردند، کاری با شما ندارند، مثلاً با نجاشی مسیحی، کاری با شما ندارد ولو مسلمان هم نشده است. اشکالی ندارد که به آن‌ها بِر و احسان کنید به اندازه‌ی این‌که دو بشر هستید، همسایه‌ی تو است حال و احوال با آن‌ها هم انجام دهید. «تُقْسِطُوا» عدالت داشته باشید.

قرآن مسلمان را از دوستی با کافر حربی نهی می‌کند

کجا نهی می‌کند؟ «إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ»[17] کافر حربی را این‌جا «إِنَّما» است. باید با این قاتل حربی بجنگید. اگر می‌توانی او را نابود کن اگر نمی‌توانی مواضع تو باید خصمانه باقی بماند، قربان و صدقه نداریم.

دو تعبیر قرآن از کسانی که به دشمنان اسلام گرایش دارند

«مَنْ يَتَوَلَّهُمْ» مراقب باشید از شما اگر کسی است که به آن‌ها گرایش دارد قرآن دو تعبیر دارد. این‌جا «فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» او ظالم است. اگر از شما کسی است که با آن‌ها ارتباط دارد، دوستی دارد، مراوده دارد، منظور من از مراوده روابط دیپلماتیک در حد این‌که ما به سازمان ملل می‌رویم او هم به سازمان ملل می‌رود و با چند فاصله روی صندلی می‌نشینند نیست. اگر به این صورت است «فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» این‌جا این را فرمود. جایی دیگر فرمود: «مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»[18] اگر می‌بینید یک نفر است که دائم به سمت آن‌ها می‌رود، بدانید که عضو آن‌ها است «مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ». دیدید یک نفر از شما، ماشین روابط او به سمت آن‌ها برای ارتباط‌گیری، برای تکیه کردن، برای تنش‌زدایی با کافر حربی به طرف آن‌ها می‌رود، اتریش و بلژیک را نمی‌گویم. یک آقایی می‌گوید: فرق چین و آمریکا نمی‌فهمیم چیست؟ فرق این است که یکی از آن‌ها رسماً تفنگ در مقابل ما دست نگرفته است، آن یکی می‌گوید اگر من بتوانم شما را از بین می‌برم، فرق این است که آمریکا موضعه‌ی خصمانه‌ی نظامی دارد، چین ندارد. فرق این است که تو قرآن نخواندی، قرآن بخوان فرق آن را می‌فهمی.

با دشمنانی که با آن‌ها قرار داد دارید و عمل کردند کاری نداشته باشید

می‌گوید: «لا يَنْهاكُمُ»[19] اگر کسی با شما نجنگیده است و کافر حربی نیست، یا مثلاً یک کافری که از همه جا بی‌خبر است در یک بیابان دارد عبادت می‌کند، در شهری است کاری به کسی ندارد اخبار نشنیده است. حتّی زمانی که سوره‌ی توبه نازل شده، خیلی شدید است بسم‌الله ندارد، همه را بیرون کنید، «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ»[20] هر جا که توانستی آن‌ها را بُکش. آیات ابتدایی سوره‌ی توبه است. بعد می‌گوید: بایست -آیات اوّل سوره‌ی توبه- آن‌ها که با شما قرار داد بستند و عمل کردند حق نداری این کار را انجام دهی. آن‌هایی که اصلاً با شما کاری نداشتند نه، آن‌هایی که تا امروز با شما قرارداد بستند و حیله کردند، هر زمان توانست ضربه‌ای به جامعه‌ی اسلامی بزند، ضربه زد، علیه تو اقدام کرد، آن‌ها را می‌فرماید تمام پیمان‌های ما شکسته شد سه ماه زمان دارید از کنار کعبه بیرون بروید و اگر نه همه‌ی شما را می‌کشیم.

کافر یعنی نامسلمان. حالا هر نامسلمانی نیست. برای کدام نامسلمانی است؟ برای نامسلمانی است که با شما جنگ در مورد دین دارد.

یک آیه‌ی دیگر عرض کنم بحث خود را جمع‌بندی کنم. باز دوباره می‌داند که یک عدّه‌ منفعت طلب هستند. این طرف را نگاه می‌کند می‌بیند امپراطوری روم است، فیل دارد، سپاه منظّم دارد، 300 هزار لشکر نظامی دارد، این طرف نامنظم هستند. ادوات نظامی را می‌بیند ایمان او که راسخ نیست می‌ترسد باز خداوند در آیه‌ 13، سوره‌ی ممتحنه می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» یعنی ای مؤمنان این خطر هم برای شما است که بترسید و فرار کنید، فرار می‌کنی به مولای تو تیر می‌خورد.

با کسانی که مورد غضب الهی هستند ارتباط نداشته باشید

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» با کسانی که مورد غضب الهی هستند ارتباط نگیرید. این هم دوستی شخصی را می‌گوید، شما حق نداری با کسی که فاجر و فاسق است علنی است مراوده کنی، البتّه او را دعا کنید. آدم با کسی که دچار گناه است آن‌قدر می‌تواند با او ارتباط برقرار کند که توان هدایت دارد. قبلاً عرض کردم حضرت حق برای فرعون دو معصوم می‌فرستد. آن‌جا که هارون و موسی (عَلَى نَبِيِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِم السَّلَامُ) را می‌فرستد، می‌گوید: نرم صحبت کن، چون موضع تو هدایت است. آن زمان که حضرت آقای جوادی (حفظه الله) را می‌فرستند که برای گورباچوف نامه‌ی هدایت بفرستد آقای جوادی (حفظه الله) با نرمی برخورد می‌کند، چون موقع نامه‌ی هدایت است. می‌گوید برگردد به دامن دین، چون زندگی غیر توحیدی زندگی حیوانی است. این هم دستور عمل، به توحید برگردد آن‌جا در نهایت ادب است، آن‌جا مقام هدایت است.

امّا موضع مقام دولت اسلامی نسبت به کافر حربی موضع خصمانه‌ی شدید است، قدرت تو رسید باید آن را نابود کنی. اصلاً «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[21] هر چه می‌توانی صلاح جمع کنید، «وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ» شدیداً از شما بترسند، بترسد که امنیت داشته باشید، چون اگر نترسد بیمارستان را هم بمباران می‌کند.

اگر برائت و بیزاری از دشمنان اسلام نداشته باشی ایمان نداری

 نمی‌توانی؟ برائت و بیزاری اگر از او در دل تو نباشد ایمان نداری. بدون «لَا إِلَهَ» «إِلَّا اللَّهُ» نمی‌شود. من خیلی عاشق خدا هستم، معبودهای دیگر هم دارم. انحصار طلب‌تر از خدا نداریم. اگر عبادت کنی 99 درصد برای خدا باشد یک درصد برای یک نفر دیگر باشد فایده ندارد. در مسجد دانشگاه دارید نماز می‌خوانید، فیلم‌برداری می‌کنند تا دوربین به سمت شما می‌آیید یک لحظه به این صورت می‌شوید تمام شد؛ این نماز فایده ندارد «أُعيدُ» دوباره برگرد، این نماز برای همان تلویزیون است.

دشمنی با کافر حربی از واجبات است

 نسبت به کافر حربی ابراز خشونت کردن از واجبات است. اگر توحید است و خدا را اعتقاد دارید باید موضع‌گیری کنید. چرا بحث را به این بحث متّصل کردم؟ برای این‌که این موضع، موضع ارتباط با دشمن رسمی که کار منافق است، حواس خود را جمع کنید تا منافق این کار را انجام ندهد.

نفاق در واقعه‌ی کربلا

یکی از جاهایی که در کربلا پرده از نفاق منافقین دریده شد موضوع توسّل امشب است. یعنی حتّی مستشرقینی که امام حسین را مورد تمسخر قرار دادند، یعنی از روی عناد این کار را انجام دادند، گفتند دو مورد است که نشان می‌دهد این مرد برای خدا قیام کرده است. اگر می‌خواست به یک حکومتی برسد و بازی سر یک تکه زمین و تخت سلطنت بود هیچ عاقلی برای این کار زن و بچّه‌ی خود را با خود نمی‌برد اوّلاً. ثانیاً او آن وضع را می‌بیند که نماز جماعت خواندند، در نماز جماعت تیر اندازی شد، 13 نفر به نقل‌های مختلف به زمین افتادند، دیدند به نماز شما تیر می‌اندازند، بردن طفل به میدان برای آدم عادی هم مسلم است که برنمی‌گردد. برای آن کسی که علم امامت دارد که قطعی است.

 یکی از سخت‌ترین آزمایشات الهی است. شما مقایسه کنید من نمی‌دانم اگر خدا به حضرت ابراهیم «عَلَى نَبِيِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ» لقب امامت داده است، به آقای ما چه می‌خواهد بگوید؟ ببر و سر دست بگیر، روی دست تو سیبل شود.

من نقل ابن جوزی را می‌گویم، نقل‌ها مختلف است، شاید هم چند اتفّاق افتاده باشد. نقل‌های زمان قاجار می‌گوید 84 زن و بچّه به کربلا آوردند، ولی 40 نفر به مدینه برگشتند. آن نقل‌های قدیمی هم به چند صورت نقل است من هم احتمال زیاد می‌دهم که متعدد بودند. مانند آن آقا زاده‌ی که ابن شهر آشوب دیگران گفتند از شدّت عطش پیش آقای ما آمد و شروع به گریه کردن کرد و شهید شد.

 یا نقل طفلی که همان روز به دنیا آمده بود، فرزند سیّد الشّهداء هم نبود و شهید شد. شب عاشورا هم داریم، در شام عاشورا بعضی از نقل‌ها می‌گوید که آن‌ها با فاصله‌ی نزدیک اطفال فراری را با شمشیر زدند، طبیعی هم است. آقا همه‌ی این‌ها را می‌داند، آقازاده‌ی خود را صدا زد. نقل ابن جوزی این است که بدهید بروم او را سیراب کنم. نقل‌ها متفاوت است یکی برای وداع است یکی برای چیزهای دیگر است. وقتی به وسط میدان آمد، نفاق آن‌ها را روشن کرد یقیناً طفل شیرخوار که آمادگی رزم ندارد، گناهی نکرده است. یک مقدار شرف باشد باید این‌جا بازگردد بگوید اگر قصد پسر پیغمبر حکومت بود این آقازاده را به این صورت به دست نمی‌گرفت.

 گفت که اي قوم، روح پيکرم است این

پدر باشی می‌فهمی من چه می‌گویم آن هم امام رئوف آن ارحم الرّاحمین آن ربیع الایتام.

دیگر این آخرین چیزی است که آوردم، بلکه شما برگردید. قرآن را قبلاً آورده است این حجّت زنده است،

ثاني حيدر، علي اصغرم است اين

آن همه اصغر بُدند، اکبرم است اين

حجّت کبراي روز محشرم است اين

در سپاه دشمن زلزله شد. خدا حرمله را لعنت کند، چندین بار دل آقا را سوزاند. «فَأتاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الْأَسَدِيُّ بِمِشقَصٍ» تیر بلند سرپهنی فرستاد. نگاه کرد دید دارد بچّه دست و پا می‌زند، او را زیر عبای خود قرار داد. آن طرف هلهله می‌کنند این طرف خیمه را نگاه کرد.


[1]ـ سوره‌ی غافر، آیه 44.

[2]ـ سوره‌ی طه، آیات 25 تا 28.

[3]ـ الصحيفة السجادية،  ص 98.

[4]ـ رجال العلامة الحلی، ص 75.

[5]– سوره‌ی توبه، آیه 100.

[6]ـ سوره‌ی توبه، آیه 102.

[7]ـ سوره‌ی انفال، آیه 64.

[8]ـ سوره‌ی توبه آیه 108.

[9]ـ سوره‌ی توبه، آیه 119.

[10]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 1.

[11]ـ سوره‌ی توبه، آیه 73. سوره‌ی تحریم، آیه 9.

[12]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 1.

[13]ـ سوره‌ی توبه، آیه 123.

[14]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 1.

[15]ـ همان، آیه 2.

[16]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 8.

[17]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 9.

[18]ـ سوره‌ی مائده، آیه 51.

[19]ـ سوره‌ی ممتحنه، آیه 8.

[20]ـ سوره‌ی توبه، آیه 5.

[21]ـ سوره‌ی انفال آیه 60.