ضرورت تبلیغ در مسئله ی ولایت

3

نویسنده

ادمین سایت

برای دریافت صوت این کلیپ اینجا کلیک نمایید.


«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى‏».

توفیق پیدا کردیم راجع به مسئله‌ی امیر المؤمنین و غدیر صحبت کنیم، چون ماجرای غدیر و حواشی آن بسیار گسترده است به گوشه‌ای از آن می‌پردازم.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-2-300x200

مظلومیّت ائمّه حتّی در میان شیعیان

یکی از آن‌جاهایی که دوست داشتم در آن به جایی برسم و نرسیدم و از اهداف اصلی طلبگی من بود همین اتّفاق بود که الآن می‌خواهم محضر شما عرض کنم. آن‌هایی که در مباحث ولایت کار می‌کنند وقتی تحقیق می‌کنند می‌بینند مظلومیّت اهل بیت و غربت آن‌ها بین مسلمانان، حتّی شیعیان، بسیار جدّی است. شهادت حضرت جواد من در دانشگاه کلاس داشتم، 80، 90 نفر هم سر کلاس بودند، گفتم: الآن اگر به شما بگویند راجع به امام جواد که در ایّام شهادت او هستیم پنج دقیقه با یک غیر شیعه -یعنی بدون مبانی کلامی- راجع به امام جواد صحبت کنید یک سکّه هم به شما می‌دهند چه می‌گویید؟ این مسئله‌ی عجیبی که ما در تاریخ می‌بینیم، گاهی شعار ما اهل کوفه نیستیم هم سر می‌دهیم ولی مدام کوفه اتّفاق می‌افتد، این یک طنز تلخ است که شیعیان وظایف خود را انجام نداده‌اند و نمی‌دهند، نمی‌دانم چرا.

توجّه قدماء نسبت به مسئله‌ی اهل بیت

در قدمای شیعه وقتی رجوع می‌کنیم می‌بینیم به کوچک‌ترین مسئله‌ای که احساس می‌کردند به هویّت اهل البیت ربط دارد تمام سعی خود را می‌کردند. نمونه‌‌ی بارز آن مرحوم شیخ مفید (رحمة الله علیه) است. شیخ مفید (رحمة الله علیه) قریب به 20 اثر در رابطه با امامت دارد. در دورانی که زندگی می‌کرد سالی دو مرتبه بدتر از فاجعه‌ی منا رخ می‌داد.

فاجعه‌ی بزرگ در زمان شیخ مفید

ما در مورد فاجعه‌ی منا می‌شنویم کشته‌های رسمی چهار هزار نفر، کشته‌های غیر رسمی در مجموعه هشت هزار، کلّ اعدامی‌های داعش در عراق هشت هزار نفر نیستند. نه این‌که در جنگ کشته شده باشند، 1700 نفر از نیروی هوایی کشتند، اعدام کردند. در طول چند سال کلّ کشته‌های داعش به اندازه‌ی یک روز فاجعه‌ی منا نیست. کلّ کشته‌های یمن در این چند ماه بمباران به اندازه‌ی فاجعه‌ی منا بلکه نیمی از آن نیست. فقط در سال 374، در دوران زعامت شیخ مفید در بغداد به جرم برگزاری عید غدیر توسّط او، 17 هزار شیعه سر بریده شدند. یعنی دو برابر آمار غیر رسمی امروز فاجعه‌ی منا.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-1-300x200

خدمات شیخ مفید به اهل بیت

ولی آن‌ها ایستادگی می‌‌کردند. من زندگی شیخ مفید را نگاه می‌کردم خجالت می‌کشیدم، دیدم این بزرگوار فقط راجع به کلمه‌ی مولا دو رساله دارد که مولا به چه معنا است. یک رساله دارد اسم آن «شَرحُ المَنَام» است، یعنی می‌گوید من خواب هم که بودم به جایی رفتم دیدم خلیفه‌ی دوم دارد از خلافت خلیفه‌ی اوّل دفاع می‌کند حلقه را کنار زدم با او بحث کردم، با خلیفه‌ی دوم مناظره کردم. اسم رساله را شرح المنام گذاشته، یعنی خواب او، بیداری او، همیشه در راه دفاع از مذهب است. بعد می‌بیند ائمّه‌ی شیعه شناخته نمی‌شوند در فضای بغداد که فضای بین المللی است. ملل یعنی مذهب، برخلاف آن چیزی که در ذهن ما است انسان‌ها را این ملّت و آن ملّت می‌گوییم، ملّت یعنی مذهب، نِحله‌ی فکری.

در بغداد بعدها نظامیّه ایجاد شد و مرکز علمی بزرگی است در دورانی که شیخ مفید (رحمة الله علیه) آن‌جا حاضر است، این بزرگوار توجّه می‌کند. اوّلاً ابن کثیر می‌گوید: در محفل او از همه‌ی فِرَق اسلامی شرکت می‌کردند. او می‌بیند حالا که فرصتی پیدا کرده می‌خواهد سیره‌ی اهل بیت بنویسد برخلاف بعضی از ما که ممکن است توجّه به گروه خاصّی داشته باشیم ارشاد را برای همه‌ی فِرَق اسلامی می‌نویسد. لذا بعضی از جزئیّاتی که شیعیان دوست دارند بیان شود در ارشاد نیست، ولی ارشاد تأثیر مستقیم در کتب تاریخی اهل سنّت گذاشته است و بسیار از آن نقل شده است. یعنی نگاه می‌کند می‌بیند الآن چه چیزی لازم است، کجا کمبود وجود دارد، ورود پیدا می‌کند.

نصّ جلی و نصّ خفی در مسئله‌ی غدیر

یکی از جاهایی که شیخ مفید (رحمة الله علیه) احساس نیاز می‌کند ماجرای غدیری که بین شیعیان است نصّ جلی است -توضیح می‌دهم یعنی چه- چیزی که بین عامّه وجود دارد حداکثر نصّ خفی است. نصّ جلی یعنی چه؟ یعنی دلالت متن، لفظ، به آن معنایی که در ذهن شما است صد درصد است و اصلاً شکّی نیست، آشکار است، تأویل بردار نیست، استدلال لازم ندارد. چیست؟ آن چیزی است که شیعه بیان می‌کند، می‌گوید رسول خدا همه را در یک جا جمع کرد، در یک جمعیّت چند ده هزار نفری، در یک بلندی، دست امیر المؤمنین را بالا گرفت یا ایشان را از روی زمین بلند کرد. عمامه‌ی سیاه خود را که در مراسم رسمی مثل صلح حدیبیّه و جمعه و جماعت و فتح مکّه و دیدار با سفرای روم و ایران به سر می‌گذاشت بر سر امیر المؤمنین گذاشت. یعنی آن لحظه که پیامبر دست امیر المؤمنین را بلند کرد عمامه سر پیامبر نبود سر امیر المؤمنین بود. امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) تا زمانی که پیامبر زنده بود با این عمامه می‌رفت و می‌آمد. اگر کسی این واقعه را بداند اصلاً نیازی به استدلال ندارد. بعد بیعت گرفت، گفت امروز دین کامل شد، شخصی هم گفت: «أَصْبَحَتِ الْيَوْمَ»، یعنی امروز خبری است.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-7-300x200

نصّ جلی بودن چیزی که در شیعه مطرح است واضح است، اصلاً استدلال به امامت نمی‌خواهد، مشکل این‌جا است این مطلب که در منابع غیر شیعه به این شکل نیامده است. ما هستیم و جمله‌ی «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ».[3] ما هستیم و این یک جمله. شیخ مفید حس می‌کند این مشکل وجود دارد به گونه‌ای که «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ»[4] را مثل بخاری سعی کرده‌اند بگویند در عرفه یعنی قریب به هشت، نه روز قبل از غدیر نازل شده است. ولو همه هم باور نکنند وقتی «إِن قُلت» و «قُلت» زیاد شود و خبرها زیاد شود می‌گویند چند نظریّه وجود دارد. او نگاه می‌کند چه می‌شود کرد که مسئله‌ی غدیر فراموش نشود.

اقدامات شیعیان برای زنده ماندن غدیر

در واقع همان کاری که اهل البیت از حضرت رضا به بعد انجام دادند. از حضرت رضا به بعد فرصتی برای مناسک شیعه فراهم شد در مناطقی مثل قم بدون تقیّه می‌خواهند زندگی کنند، بدون تقیّه با آزادی می‌خواهند اعمال انجام دهند، کدام یک از اعمال تشیّع را بروز بدهند. می‌بینید شیخ مفید بیش از 20 کتاب درباره‌ی امامت دارد، یعنی بحث‌های امامت را مطرح می‌کند، تلاش جدّی می‌کند روز غدیر جشن برگزار شود. به گونه‌ای که مورّخانی که بنای آن‌ها حذف است، مثل ذَهَبی، می‌گویند آن موقعی که شیخ مفید در بغداد امامت می‌کرد هر سال روز غدیر به مدّت چند روز جشن مفصّل می‌گرفتند، در دورانی که یک سال آن 17 هزار کشته داد. تقریباً دوران شیخ مفید را نگاه کنید هر سال دو مرتبه شیعیان قتل عام دارند، یک مرتبه عاشوراء، یک مرتبه غدیر، ولی دست برنمی‌دارند برای این‌که این مناسک از بین نرود.

از جمله اقدامات او این است که عامّه نوشته‌اند نماز عید غدیر برگزار کرد. نماز عید غدیر یکی دو سال است که دوباره در حال برگزاری است. از بزرگان شیعه مثل شیخ صدوق احساس کردند بدعت است ولی شیخ مفید برگزار می‌کرد، روایاتی دارد، در لمعه‌ هم اشاره شده اگر به آن رجوع کنید. نکته‌ی مناسکی دارد، یعنی باید این روز یک روز ویژه‌ قلمداد شود، نباید فراموش شود. این‌که شما می‌بینید از حضرت رضا به بعد روایات متعدّدی داریم، امام هادی زیارت غدیریّه دارند، امام رضا می‌فرماید آن روز هر کس تو را دید باید لبخند به لب داشته باشی، یعنی روز ویژه‌ای است. یعنی ولو به اندازه‌ی لبخند نباید وظیفه‌ی خود را فراموش کنی. باید بفهمند که چه خبر است، امروز این‌ها چرا این‌طور هستند؟ بگویند امروز غدیر است. نوع رفتارها تغییر می‌کند، مهربانی باید بروز داده شود.

اقدامات شیخ مفید در مسئله‌ی ولایت‌مداری

اصل مسئله همان ولایت‌مداری است، شیخ مفید نگاه می‌کند الآن به چه چیزی توجّه نمی‌شود، می‌بیند مسئله‌ی غدیر در حال فراموش شدن است، یعنی مکانیزمی درست کرده‌اند آن را فراموش کنند، شبهاتی هم علیه آن وجود دارد. برای شبهات 20 کتاب می‌نویسد، دو رساله فقط در معنای مولا دارد که مولا یعنی چه. از آن طرف حواس او جمع است عموم مردم که نمی‌توانند از این بحث‌ها بکنند، عموم مردم آن روز را باید جشن بگیرند. حتّی در تاریخ داریم حرکات نمادین انجام می‌دادند، مثلاً در بغداد تئاتر غدیر در زمان شیخ مفید برگزار شده است. این‌ها خیلی عجیب است که یک عالم این‌قدر توجّه داشته غدیر نباید فراموش شود.

کتاب النّقض مرحوم قزوینی رازی

کمی جلوتر می‌آییم می‌بینیم مرحوم قاضی عبد الجلیل قزوینی رازی می‌گوید من شنیدم کتابی علیه شیعه نوشته شده، چند وقتی می‌گشتم که آن را پیدا کنم، اهل سنّت هم این را مخفی می‌کردند که به دست من نرسد. من می‌گشتم پیدا کنم پیدا نمی‌کردم، تا بالاخره خدا لطف کرد آن را پیدا کردم و کتاب النّقض را در ردّ آن نوشتم.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-6-300x200

تلاش‌های امروز دشمن و غفلت ما

امروز صدها و هزاران، بلکه قریب به یک میلیون مقاله علیه شیعه نوشته شده، اصلاً وقت خواب نداریم. دشمن بیدار است. نمونه‌ی بیداری دشمن همین بود بلافاصله یک نفر اتّفاقی به جایی رفت و با سگ نجسی دست داد روایت از امیر المؤمنین رو کردند که «صَافِحْ عَدُوَّكَ»،[5] این نشان می‌دهد دشمن بیدار است، سعی می‌کند خطاها را تئوریزه کند. ما هم الحمدلله وقت نداریم! در فلان برنامه رأی بدهیم که چه کسی بهتر است و به مسائل بی‌اهمّیّت توجّه کنیم. اصل عقاید شیعه مغفول مانده است. امروز کار خیلی سخت‌تر از قدیم است، برای این‌که بسیاری از قرائن از بین رفته، هجمه سنگین است، دشمن جدّی وارد شده است. در سال بیش از 500 کتاب قابل توجّه علیه ما نوشته می‌شود و نمی‌دانم چرا احساس تکلیف نمی‌کنیم.

خاطره‌ی شهید باهنر از شهید مطهّری

بزرگان ما این‌طور بودند وقتی به مسئله برخورد می‌کردند. مرحوم باهنر در ختم شهید مطهّری ظاهراً فرموده: کتابی علیه تشیّع به دست ما رسید دو نسخه کپی کردند، یکی من برداشتم یکی شهید مطهّری (رحمة الله علیه) برداشتند. یک هفته گذشت بعد از یک هفته گفت: فرصت کردی ببینی؟ نزدیک انقلاب بود و این دو بزرگوار هم هر دو از بزرگان انقلاب بودند، درگیر سیاست و زندانی‌های سیاسی و خانواده‌ی زندانی‌های سیاسی بودند، مشکلات آن‌ها کم نبود. گفتم: هنوز فرصت نکرده‌ام، مرحوم شهید مطهّری فرمود: من یک دور با دقّت خواندم، ببین اگر اشکالی دارد به من بگو. می‌گوید: دیدم حاشیه‌ی صفحات کتاب خالی نیست، گاهی تا 18، 19 اشکال به مطلب کرده بود و نقض‌های آن را درآورده بود. یعنی نمی‌توانستند تحمّل کنند به هویّت تشیّع نقد وارد می‌شود بگویند نقد وارد شده مهم نیست. امروز می‌گویند اتّفاقاً در فلان کشور هم وارد شده، اتّفاقاً 10 هزار مطلب هم در فلان جا گفته شده، اتّفاقاً یک سایتی هم 30 هزار سند علیه ما رو کرده است. نمی‌توانستند تحمّل کنند.

تلاش‌های مرحوم آقا بزرگ برای فرهنگ شیعه

به مرحوم شیخ آقا بزرگ گفتند: یک مسیحی گفته نسل شیعیان منقرض شده و آثار علمی ندارند. این مرد 60 سال نتوانست بخوابد، یعنی آتش او خاموش نشده، خیلی قوی بود. تا زنده بود این مردی که قامت او متوسّط بود کوتاه نبود این‌قدر روی کتاب‌ها خمیده شده، یک عکسی از اواخر عمر شریف او وجود دارد وقتی کنار فرزندان خود نشسته شما تصوّر می‌‌کنید خوابیده است، این‌قدر خمیده شده است.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-5-300x200

کارهای ناعادلانه‌ در قبال فاجعه‌ی منا

امروز به خاطر این‌که دنیای اسلام فرصتی دیده که شیعه حکومت به دست گرفته هجمه‌های آن‌ها علیه ما جدّی است، دشمنی‌ها آشکار است. هشت هزار نفر در عربستان کشته می‌شوند مفتی شیخ ازهر تشکّر می‌کند! یعنی دنیا دنیای عدالت و حقّ و واقعیّت نیست که ما به امید بنشینیم. ترکیه تشکّر می‌کند! حجّ استکبارستیز، استکبارشکن برگزار می‌شود آمریکا و انگلیس تشکّر می‌کنند! یقین کنید 100 سال آینده بخواهند راجع به فاجعه‌ی منا بنویسند می‌گویند یک عدّه رافضی خودکشی کردند بقیّه را به کشتن دادند، چون امروز همین را دارند منتشر می‌کنند. شما بخواهید ببینید 50 سال پیش چه خبر بوده چه می‌کنید؟ می‌روید روزنامه‌های زمان پهلوی را می‌خوانید، مطبوعات امروز که برای 100 سال آینده Save می‌شود این‌طور است.

کوتاهی شیعیان در زمان حال

یعنی ما در هجمه‌ی جدّی هستیم، فرق ما با شیخ مفید و علّامه امینی و آقا بزرگ این است که حواس ما نیست در جنگ هستیم. فرق ما این است که گویی جنگ ایران و عراق رخ داده مواضع ما را دشمن دارد بمباران می‌کند حواس ما نیست، ثقل سامعه داریم نمی‌شنویم بمب به ما برخورد می‌کند! آرام هستیم، زندگی طبیعی داریم. این خیلی عجیب است که توجّه نمی‌کنیم داریم چه می‌کنیم. البتّه عرض من در مورد همه‌ی طلّاب عزیز نیست، عرض من این نیست که همه‌ی طلّاب بیایند از ولایت دفاع کنند، ولی ولایت ناموس عقاید شیعه است، لازم است حداقل یک عدّه‌ای بیایند دفاع کنند. حداقل این است که ببینیم گذشتگان ما چه کردند و امروز چه کاری انجام نشده است.

تلاش میر حامد حسین و خاندان او

یک خانواده از نیشابور به هند می‌روند می‌بینند یک نفر کتاب علیه شیعه نوشته است. پدر مباحث توحیدی را پاسخ می‌دهد، پسر، مرحوم آیت الله میر حامد حسین، مباحث امامت را پاسخ می‌دهد. یک نسل تغییر کرد. همه‌ی بحث امامت را نمی‌تواند پاسخ بدهد، فرصت نمی‌کند، از دنیا می‌رود. نوه ادامه می‌دهد، نتیجه باقی را ادامه می‌دهد. یعنی یک کتاب در منطقه نوشته می‌شود تأثیر روی آن‌ها می‌گذارد، آتش آن‌ها خاموش نمی‌شود که پدر ما جواب داده است کافی است.

به قول آن بنده‌ی خدا می‌گفت: رفتیم کنار مسجد الحرام بحث کردیم. گفتم: چه گفتید؟ گفت: سؤال کرد گفتم برو الغدیر را بخوان. گفتم: کجای الغدیر را گفتی بخواند؟ گفت: گفتم برو الغدیر را بخوان در آن نوشته است.

سستی اشراف کوفه درباره‌ی امام حسین

نمی‌خواهم جسارت کنم ولی بی‌حالی و رخوتی که امروز در فضای طلبگی ما نسبت به انجام وظایف وجود دارد شبیه اشراف کوفه است. دوست داشتند امام حسین را یاری کنند ولی کنار قتله‌گاه، در نزدیکی قتله‌گاه روی بلندی‌ها می‌گفتند: خدایا حسین را یاری کن! به گونه‌ای که یکی از سربازهای دشمن که خود او از عوام است و اوضاع روی او تأثیر گذاشته بود -عوام خیلی نمی‌توانستند جریان‌سازی کنند- می‌گوید: رفتم گفتم دشمنان خدا، خدا شما را لعنت کند، خدایا حسین را یاری کن یعنی چه؟ بیایید حسین را یاری کنید. این اتّفاقی که افتاد و سیّد الشّهداء شهید شد اگر برویم بررسی کنیم، خواصّ شیعه همان‌قدر که در واقعه‌ی مختار آمدند شرکت کردند، در توّابین شرکت کردند، جمعیّت بنی‌هاشم هم حتّی شرکت نکردند، دیر شد و کار از کار گذشت.

تلاش بیشتر غربی‌ها نسبت به مسلمانان

ما امروز در هجمه‌ی جدّی هستیم. در سالگرد شیخ کلینی عرض کردم 30 سال آینده -این را دوستان یادداشت کنند من به اندازه‌ی خود وظیفه دارم تحذیر کنم- وقتی می‌خواهیم بگوییم امام باقر چه کسی بود قطعاً باید ببینیم غربی‌ها چه می‌گویند. شدّت کاری که آن‌ها می‌کنند به گونه‌ای است که امروز اگر رساله‌ی دکتری در سیره نوشته شود و به آن‌ها استناد نشود یا آن‌ها را رد نکند نمره نمی‌گیرند، بروید تحقیق کنید. شخصی رساله نوشته می‌گویند این رساله مردود شد، چرا؟ چون آثار پیر لویی را در این زمینه ندیده بود که پاسخ دهد یا بپذیرد، همین الآن در کشور ما در مقطع دکتری این اتّفاق می‌افتد. 30 سال آینده می‌خواهند بگویند امام سجّاد که بود… الآن مهم‌ترین مقاله درباره‌ی مادر امام سجّاد را یک غربی نوشته است. این‌ها خیلی بیچارگی است که ما 10 روز منبر برای اهل بیت برویم و سیاه بپوشیم، بعداً بگویند امام شما کیست؟ بگوییم صبر کن ببینم پیر لویی چه می‌گوید، لامِنس چه می‌گوید. کسی مثل من که می‌شنود نهایت این است که در او لرزش چند ثانیه‌ای رخ می‌دهد، باقی نمی‌ماند که ببینیم چه باید بکنیم، شب‌ها می‌خوابیم. بزرگان ما اگر می‌خواستند مثل من عمل کنند این‌طور نبودند.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-4-300x200

شیوه‌ی کار علّامه امینی

من این حرف را زیاد از علّامه امینی (رحمة الله علیه) گفته‌ام، یک مرتبه‌ی دیگر می‌گویم شاید تذکّر شود. مرحوم آقای خزعلی (رحمة الله علیه) نقل کرده‌اند، می‌گوید: به علّامه امینی گفتم شما ترک هستید، آذری هستید، بچّه‌ی سردسیر هستید، چطور در کتابخانه‌های نَمور هند رفتید 18 ساعت در روز کار کردید؟ اگر فضای نسخ خطّی را دیده باشید چون روی پوست است، روی منسوجاتی است که یک وقتی زنده بودند، درست است این‌ها را دبّاغی کرده‌اند خیلی استاندارد نیست، معمولاً افرادی که در این زمینه کار می‌کنند مشکل ریوی پیدا می‌کنند. آقای ابوالفضل بابلیان که از افراد مشهور نسخه‌شناسی است دکتر او را منع کرده، می‌گوید: چند سال است دل من تنگ شده به کتابخانه‌ی نسخ خطّی نمی‌توانم بروم، دکتر گفته اگر بروی می‌میری.

گفتم: تو 18 ساعت در بین نسخ خطّی، در گرمای وحشتناک هند، ناهار چه می‌خوردی؟ یک لقمه نان و پنیر، شام وقت نمی‌کردم، صبحانه هم چیزی نمی‌خورم. چطور دوام آوردی از گرما هلاک نشدی؟ مرحوم آقای خزعلی می‌فرمود علّامه امینی به من گفت: یک روز کتابدار آن‌جا از من پرسید تو کجا زندگی می‌کنی؟ منطقه‌ی سردسیر است؟ گرمسیر است؟ وقتی از من سؤال کرد تو چطور گرما را تحمّل می‌کنی من نگاه کردم متوجّه شدم چقدر گرم است، نفهمیده بودم هوا گرم است. این‌طور بود که الغدیر نوشته شد.

بازتاب داشتن فعّالیّت‌های شیعه

کاری که دشمن منسجم انجام می‌دهد افراد کمی از ما دارند آرام آرام انجام می‌دهند. حوزه‌های ما، حوزه که می‌گویم یعنی ما، گناه را به گردن کس دیگری نیندازیم، به صورت جمعی برای اهل البیت کاری انجام نداده‌ایم. اگر برکت حضرت امام (رحمة الله علیه) نبود که از نظر سیاسی شیعه در دنیا شهرتی پیدا کند و ارتباط بگیرد و مدافع بعضی از مظلومین شود، تا امروز تشیّع از بین رفته بود، چون ما کاری انجام نمی‌دهیم. کوچک‌ترین کار رسانه‌ای اگر انجام دهیم آن‌ طرف اثر می‌گذارد. نمونه‌ی بارز آن اربعین است، نمونه‌ی بارز آن محرّم است. من دو سال گذشته در منطقه‌ی بوذرجمهری تهران که یک خیابان است، رفتم دیگ ارمنی‌ها را دیدم. ولی ما نسبت به غدیر هیچ کاری انجام نداده‌ایم، وقتی غدیر به خیابان‌های تهران می‌آیید می‌گردید خبری نیست. این‌جا نه ما را تنبیه می‌کنند، نه سر ما را می‌برّند، نه ناموس ما را به غارت می‌برند، ولی متوجّه نیستیم که ما الآن یک قطعه از پازل اسلامی هستیم باید غدیر را بزرگ بداریم.

یک مدّاح ما یک شعری خواند: «کُلُّنَا عَبَّاسَکَ یَا زِینَب» بروید ببینید، امروز در عربستان خیزش ایجاد شده، کمپین «کُلُّنَا سَلمان» راه انداخته‌اند، این آلزایمری بیچاره! یعنی ما در این حد کار رسانه‌ای انجام دهیم که ما عبّاس زینب کبری هستیم دفاع ‌کنیم آن‌ها وادار به مقابله به مثل می‌شوند. البتّه این‌قدر نمی‌فهمند که کنار عبّاس بن علی (سلام الله علیه) سلمان آلزایمری چه رقابتی می‌تواند داشته باشد! ولی قدرت رسانه را نشان می‌دهد، شما یک شعر بخوانید شخص احساس می‌کند باید پاسخ دهد، امّا نسبت به کدام یک از تبلیغات ما در مورد غدیر سعی می‌کند پاسخ دهد؟ چون کم‌کاری جدّی است.

نپرداختن به مسئله‌ی غدیر در بین حوزویان

یعنی امروز شما اگر بخواهید در فقه -البتّه بسیار هم مهم است، آن‌جا هم کمبود زیاد است- رساله بنویسید خیلی به زحمت می‌افتید، چون هر موضوعی را بگویید می‌گویند کار شده است. ولی من به پنج نفر از دوستان در سطح سه پیشنهاد کردم بروید راجع به غدیر کار کنید، سه موضوع انتخاب کردند گفتند هر سه موضوع خالی است. این خیلی فاجعه است. یعنی در حکومت ما، حکومت شیعه، این همه طلبه، پنج طلبه رفتند گفتند سه موضوع دادیم گفتیم هر کدام پر است کار نکنیم، گفتند همه خالی است. موضوع هر پنج نفر تصویب شد، در حالی که می‌دانید تصویب پایان نامه چقدر کار دشواری است. یک لیست ده هزار تایی می‌دهند می‌گویند تمام این‌ها کار شده است. نمی‌خواهم بگویم فقه مهم نیست، قطعاً مهم است، اشتباه نشود، ولی در مورد غدیر اصلاً کار نشده است.

توجّه زیاد اهل بیت به مسئله‌ی ولایت

عجیب این است که اهل البیت توجّه زیادی کرده‌اند، فرموده اگر کسی یک فضیلت از فضایل امیر المؤمنین را بیان کند که به آن اقرار دارد «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر».[6] همین یک فضیلت کافی است، نگفته فضیلت تکراری نگو، یعنی ذکر کن، جامعه نباید فراموش کند. باید در فرهنگ عمومی مسئله‌ی ولایت باشد تا به نتایج ولایت برسیم، ولایت چیست، ولایت‌مداری چگونه است، اصل مسئله بین خود ما در حال فراموشی است، اهمّیّت آن کم است. یعنی ما نگاه می‌کنیم اهل البیت هر دو طرف را می‌بینند، هم جنبه‌ی تئوریک هم جنبه‌ی مناسکی را.

مثلاً در روایت آمده روزه‌ی روز غدیر به اندازه‌ی عمر دنیا ارزش دارد، نمی‌خواهم بگویم صحیح السّند است ولی بالاخره وارد شده، 60 سال و 70 سال صحیح السّند است. آن روز شیرینی بدهی چقدر مهم است، آن روز هدیه بدهی چقدر مهم است، اهل بیت می‌خواهند بگویند این روز باید مهم باشد، می‌گویند: کسی که در روز غدیر لباس فاخر بپوشد خدا بدن او را به آتش حرام می‌کند. لباس زیبا بپوش یعنی نگذار غدیر به هیچ وجه فراموش شود. ولی چیزی که ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم ما نسبت به مسئله‌ی غدیر و ولایت به شدّت کم کار هستیم.

آموزش معارف به جای اخلاق

بحث‌های اخلاقی گفتن برای من نیست که عمل نمی‌کنم و جنبه‌ی اثباتی ندارم، ما باید به مردم معارف یاد بدهیم. خود حاج آقا برای خود مراتب شکر را پیاده کرده می‌آید و در مورد شکر صحبت می‌کند، فرق می‌کند با من که دو سال است چند کتاب را از رو نگاه کرده‌ام. می‌گوییم اخلاص داشته باشید، شکر کنید، این حرف‌ها برای ما نیست ما باید معارف به مردم یاد بدهیم. ما به مردم معارف و غدیر یاد نداده‌ایم، برای مردم اهمّیّت عید غدیر روشن نیست. تا چند سال پیش شب نیمه‌ی شعبان در کوچه‌ها شادی می‌کردند، الآن مردم اصلاً نمی‌فهمند چه خبر است، چه کسی باید به آن‌ها یاد بدهد؟

نقل یک حدیث از موسی بن جعفر

این را عرض می‌کنم و فردا به خود حدیث غدیر می‌پردازم: «تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّت‏».[7] از موسی بن جعفر (سلام الله علیه) نقل است: «فَقِيهٌ وَاحِدٌ»،[8] یعنی دین‌شناس، بحث آن گسترده‌ است، این‌جا منظور فقیه فقه احکام نیست، البتّه می‌تواند باشد. یعنی کسی که دین می‌شناسد، تفقّه در دین دارد، کسی که جامعه را از شبهات گسترده‌ی جدّی نجات می‌دهد. در بین مردم نگاه کنیم می‌بینیم مشکلات زیادی داریم. شخصی سیّد بود به من می‌گفت: امام رضا از دنیا رفته و دست او از دنیا کوتاه است! چه کسی باید به او یاد بدهد؟ او سیّد بود، هیئتی بود. یک ساعت برنامه را شنیده بود می‌گفت دست امام رضا از دنیا کوتاه است. حضرت موسی بن جعفر نقل شده که فرموده: «فَقِيهٌ وَاحِدٌ يُنْقِذُ»، یعنی نجات دهد، انقاذ کند، «يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا»، یکی از یتیمان ما را. یتیمان ما چه کسانی هستند؟ آن کسانی که توفیق دیدار ما را ندارند. آن‌هایی که ما را نمی‌بینند، از مشاهده‌ی ما محروم هستند. چون دیدن امام معصوم خیلی ویژگی‌ها دارد، خیلی از افراد به عیان دیده‌اند.

ماجرای امام هادی و توطئه‌ی متوکّل برای کشتن او

امام هادی می‌خواست عبور کند متوکّل سپرده بود 50 نفر غلام سیاه در دعوای ساختگی امام را بکشند، بعد هم بگویند این غلام‌های حربی که به بردگی گرفتیم معلوم نیست چه کردند، همه را اعدام کنید. حضرت هادی وارد شد همه به سجده افتادند، هر چه آن‌ها را با شلّاق زدند بلند نشدند. یکی از آن‌ها گفت: آن خدایی که ما زمان بت‌پرستی می‌پرستیدیم در ذهن ما به این شکل بود. یکی از آن‌ها می‌گفت: معلوم است این نور الهی دارد. هر چه شلّاق زدند آن‌ها بلند نشدند. دیدن امام یک ویژگی مهم است که ما از دست دادیم.

ادامه‌ی حدیث موسی بن جعفر

از موسی بن جعفر نقل است: «فَقِيهٌ وَاحِدٌ يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا»، یک فقیه، یک نفر، یک علّامه امینی که بیاید نجات بدهد. یکی از مصادیق واضح آن این است که شبهات را دفع کند، دفاع کند، مرزبان شیعه باشد. امام سجّاد برای مرزداران شیعه دعا کرده چه برسد به مرزداران معنوّت و علوم دینی. این خیلی مهم‌تر از مرز کشور است، کشور را اشغال کنند می‌توانیم برگردیم بگیریم، دین اشغال شود کاری نمی‌شود کرد. فرمود و بعد هم توضیح داد یتیم یعنی آن کسانی که با امام ارتباط ندارند، از دیدار امام معصوم محروم هستند که چهره او آن‌ها را هدایت کند، بالاخره ویژگی است. فرمود: از یک میلیون عابد برتر است، یک میلیون عابد با عبادت مقبول. بعد فرمود: برای شیطان تحمّل حضور یک نفر از این افراد از وجود یک میلیون عابد که عبادت مقبول انجام می‌دهند سخت‌تر است.

Kashani-Ghadir-13940712-ThaqalainSite-3-300x200

نیازهای امروز جهان اسلام

امید داریم یک مرتبه یک نفس قدسی در ما دمیده شود و در ما حرکتی ایجاد کند، این حالت بی‌حالی با حضور امام زمان برطرف نمی‌شود، من از این خیلی می‌ترسم. همان‌طور که مردم کوفه باخبر شدند کاروان سیّد الشّهداء نزدیک شده، شنیدند تا نزدیکی‌های کوفه آمده، به هم می‌گفتند ولی می‌دیدند اگر بخواهند بیایند باید هزینه بدهند و نیامدند، گرچه بعدها خیلی کشته شدند. امروز هم همین‌طور است، امروز هم جهان اسلام به شدّت به این نیاز دارد که ما در عرصه‌های مختلف مبلّغ داشته باشیم. مبلّغ بین المللی هیچ، مبلّغ داخلی. از سؤال‌ها در فضاهای دانشجویی، در فضاهای دانش آموزی ما خیلی فاصله داریم. این‌که در جامعه‌ی ما آمار تعداد اسم‌های اهل البیت کاهش پیدا کرده نشان می‌دهد که من در حدّ اسم امام خود را نمی‌پسندم، این شوخی نیست، دشمن دارد روی ما کار می‌کند.

آرمیتاژ و سپنتا از اسم اهل بیت دارد بیشتر می‌شود، این یعنی شخص این را اسم زیبا می‌داند اسم امام معصوم را اسم زیبا نمی‌داند، در این حد هم اهل بیت را جامعه ترجیح نمی‌دهد. البتّه نه همه‌ی جامعه ولی صبر کنیم بعداً بدتر خواهد شد. چه کسی باید بیاید جامعه را بیدار کند؟

حضرت یونس از دست مردم عصبانی شد، خسته شد، هر چه تلاش کرد مسخره کردند، اذیّت کردند، وعده‌ی عذاب داد توجّه نکردند، خداوند هم فرمود اجابت می‌شود، خارج شد. خدا در قرآن می‌فرماید مؤمنی گفت: پیغمبر رفت عذاب می‌آید، این شخص پیغمبر هم نبود. قرآن می‌ فرماید: قریب به 100 هزار نفر برگشتند. یعنی انذار و معرفت افزایی اثر می‌گذارد، ولی من حوصله ندارم بروم 50 ساعت مطالعه کنم. خدا مرحوم فلسفی را رحمت کند می‌گفت: من کمتر از 50 ساعت برای یک منبر وقت نگذاشته‌ام. ما اگر لکنت داشته باشیم و احوَل باشیم و لهجه‌ی ما را هم کسی متوجّه نشود 50 ساعت مطالعه کنیم نیم ساعت صحبت ما را دیگران خیلی استفاده می‌کنند، چه برسد به این‌که خداوند تجربه‌ی بیان و زبان و چهره و این فنون را هم به انسان بدهد.


[1]– سوره‌ی غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ی طه، آیه 25 تا 28.

[3]– الکافی، ج 1، ص 287.

[4]– سوره‌ی مائده، آیه 3.

[5]– وسائل الشیعة، ج 12، ص 225.

[6]– بحار الأنوار، ج‏ 26، ص 229.

[7]– نهج البلاغه، ص 50.

[8]– بحار الأنوار، ج 2، ص 5.