همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان 1441 هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز شنبه مورخ 03 خرداد ماه 1399 مصادف با سحر بیست و نهمین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و به ادامه بحث پیرامون موضوع «برخی از رفتارهای حکومتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.
برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای دریافت فایل تصویری این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
درنگی بر آیه 56 سوره مبارکه زمر
آیهای که امشب در محضر نورانی آن هستیم، پنجاه و ششمین آیه سوره مبارکه زمر است، خداوند متعال در آیه 56 سوره مبارکه زمر میفرمایند: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ»[1]… حضرت حق در آیات قبلی سوره مبارکه زمر میفرمایند: ما دین را به شما آموزش میدهیم، به شما پیام میدهیم و دست شما را میگیریم که شما را هدایت کنیم تا مبادا اتفاقاتی رخ ندهد که یکی از آن رخدادها این است که تا مبادا کسی در روز قیامت فریاد واحسرتا بر آرد و بگوید: ایوای بر من «عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ» که در موردِ خدا، در موردِ اطاعتِ الهی، در موردِ «جنب الله»، که یکی از مصادیقِ برجستهی آن اهل بیت علیهم السلام و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند، و تمامِ آنچه خدای متعال فرموده است کمکاری کردهام… فرصت میگذرد…
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم.[2]
چیزی بیان نکردهایم، و شاید حداقل بیش از ده جلسه از مباحث ما فقط برای این شبها باقی ماند، تازه ما نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چه میدانستیم؟ چند نفر دورِ یکدیگر نشستیم درحالی که مجهولات ما نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه صدها میلیارد برابر معلومات است، سعی کردیم چیزی برای بیان فضائل حضرت انتخاب کنیم.
فرصت میگذرد… این مداحی که قبل از گفتوگوی ما پخش شد… من افرادی را میشناسم گریه میکردند و درحالی که نگران بودند که از دنیا بروند و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نبینند، از دنیا رفتند. ما خیلی امید داریم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این مطالبی که عرض کردیم را از همهی ما بپذیرند و ان شاء الله زیر پرچم حضرت جمع بشویم و آن عدالتِ مهدوی و حکومتِ آرمانیِ مهدوی را ببینیم و جزو سربازان حضرت باشیم.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه آنجا که سخن از حضرت مهدی علیه السلام به میان آمد، به سینهِ مبارکِ خود اشاره کردند و آهی کشیدند و فرمودند: «شَوْقاً إِلَی رُؤْیتِهِ»[3] چقدر دلم میخواهد او را ببینم… کسی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب شوقِ دیدنِ او را دارد…
ان شاء الله خداوند تمام ساعات و لحظات ما را از یادِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پُر کند که حضرت غریبتر و مظلومتر از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است؛ ما به علت غیبت حضرت، از سیرهی ایشان گزارش مردمی نداریم و محدودیت داریم، فقط روایاتی وجود دارد و یکعمر است که بشریت زار زدند، گریه کردند و منتظر روزی هستند که ایشان برگردد یا درواقع ما به خودمان برگردیم. سلام و درود خدا به پیشگاه باعظمت حضرت ولیعصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء.
آدابِ «وحدت» و «تقریبِ مذاهبِ اسلامی»
به رفتارهای حکومتی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه رسیدیم؛ ما واقعاً راجع به حضرت چیزی عرض نکردیم، یکی از دلائل آن هم این است که… امشب که کمی حاشیه رفتیم، یک حاشیهای دیگری هم بروم که شاید عزیزانی بخواهند از این جهت هم به ما حمله کنند که اشکالی ندارد، بالاخره در این باب هم سخنی گفته باشیم.
همانطور که عرض کردیم «عدالتخواهی» آداب دارد. «عدالت» مهمترین چیزی است که یک سازمان، ارگان و حکومتِ دینی باید آن را داشته باشد و مهمترین اولویت حکومتی که در عدالت مشکل دارد باید اصلاح در ساختار «عدالت» باشد. از طرفی نباید عدالتخواهی دچار آفت بشود، که اشاراتی در این باب کردیم.
یکی از مباحث بسیار مهم، استراتژیک و ساختارمند مسئله «وحدت و تقریب مذاهب اسلامی» است. هر کس بدین مهم اهتمام نداشته باشد، بویی از مفاهیم دینی نبرده است و هرچه از اهمیت این مسئله بگوییم کم گفتهایم، ولی این مسئله هم بشدّت دچار آفت است، یعنی برخی نامِ وهم و توهّم خود را «وحدت اسلامی» میگذارند و فکر میکنند که نگفتن از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه وحدتآفرین است!
ایکاش به بیانِ رهبر انقلاب استناد میکردند که فرمودند: «کتاب الغدیر وحدتبخش است»، من نمیدانم این را چطور توجیه میکنند که ایشان بیش از 5 مرتبه فرمودند: «کتاب الغدیر وحدتبخش است»، و اگر در خاطر شما باشد ما این را در برنامه سمت خدا توضیح دادیم و این مسئله را باز کردیم.
اگر این حرفهای ناقابلِ حقیر برای مردم جذاب بوده است، وای به حال ما که واضحات را برای مردم نگفتهایم، ما که چیزی نگفتیم! یکی از صدتایی که حقیر میدانستم را بیان نکردهام! خیلی از موارد را هم بیش از حد مراعات کردم، البته باید هم مراعات کرد، ولی راجع به همین کم هم بعضی میگویند: «آقا! اینها را نگویید!»، خُب ما روز قیامت چطور میخواهیم به امام صادق صلوات الله علیه جواب پس بدهیم که فرمودند: من چند روایت برای شما آوردم، درحالی که شما حتی این روایات را به کودکان خود هم نگفتید!
اگر این آفتی که… عرض کردم در اهمیت وحدت و تقریب مذاهبِ اسلامی هیچ شکی نیست، ولی نباید این موضوع را چماق کنیم تا اهل بیت علیهم السلام را مهجور کنیم یا گمان کنیم که هر کلامی «اختلاف افکن» است… ما اصلاً در این شبها بحث اختلافی مطرح نکردیم. اگر ما روایاتی از برادران غیر شیعه نقل کردیم، همهی آن روایات را بررسیِ سندی کردهایم تا غیرشیعه آنها را معتبر بدانند، لذا کلامِ اختلافی بیان نکردهایم؛ «کلامِ اختلافی» کلامی است که فقط ما بگویم درحالی که آنها قبول نداشته باشند، شاید در این 500 یا 600 دقیقهای که ما صحبت کردیم 10 دقیقه هم حرف اختلافی نزدهایم.
لذا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه مظلوم هستند که کتابهای دینیِ مدارسِ ما جذّاب نیست، ما باید برگردیم و آموزش و پرورش، حوزه، دانشگاههای خود را… در اهل بیت علیهم السلام ما آنقدر جذّابیت وجود دارد که اگر این جذّابیتها را معرفی کنیم… نگاه کنید که غیرمسلمانها 200 مرتبه نهجالبلاغه میخوانند!
چقدر به ما گفتهاند که با دیدن این فضائل عاشق اهل بیت علیهم السلام میشوید و تازه دوست خواهیم داشت که شبیه آن بزرگواران شویم، ولی متأسفانه ما در این زمینه کمکار هستیم و نمرهی خوبی نمیگیریم.
متأسفانه بعضی از افراد از روایت «لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا»[4] سوءاستفاده میکنند و فکر میکنند بدان معناست که «قسمتهای خوبِ کلام ما را بگیرید»!!! «کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ»[5] همهی کلامِ اهل بیت علیهم السلام نور است، منتها هنر لازم دارد تا فردی بتواند نور و زیبایی آن کلام را بیان کند.
یکی از اشکالاتی که به ما کرده بودند این بود که «محاسنِ کلامِ اهلبیت علیهم السلام را بگویید»، ما هر چه عرض کردیم محاسنِ کلام بود، تازه چیزی هم از فضائل حضرت بیان نکردیم! ما نمیتوانیم آنچه را که اهل بیت علیهم السلام راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودهاند «غیر محاسن» نامگذاری کنیم!!!
اهمیّتِ «صداقت» در مسئولین
به «رفتارهای حکومتی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه» رسیدیم.
آخرین جملهی شبِ گذشتهی ما این بود که حضرت فرمودند: قبل از هر توصیهای به شما خودِ من عامل بدان توصیه بودم.
مردم سختیها را تحمل میکنند به شرطی که ببینند حاکمان، مسئولان، وزراء و وکلاء با آنها همراه هستند نه کسی از مسئولین که هزار میلیارد سرمایه دارد، وقتی یک نفر به او میگوید: آقا! اینجا مشکلی وجود دارد، او (مسئول) میگوید: خودت یک کاری کن… به ریش مردم بخندند… خُب معلوم است که مردم جبهه میگیرند و اعتماد خود را از دست میدهند و پشت سر شما حرف میزنند، ولی اگر شما را در سختیها شریک ببینند… مردمی که جوانها خود را دادهاند… از نان گذشتن کاری ندارد، به شرطی که مسئولان صادقانه سخن بگویند و مردم ببینند که در شرایطِ سختِ اقتصادی، ظاهرِ هیئت دولت، قوه قضاییه و جاهای دیگر به سختی افتاده است، نه اینکه آنها مشکلی نداشته باشند، بودجههای تشریفاتی بیشتر میشود که کمتر نمیشود و فقط به مردم فشار وارد میشود. مردم از تبعیض ناراحت هستند نه از سختی؛ مردمی که جوان دادهاند و آن جوان شهید شده است حاضر هستند که سختیها را تحمّل کنند، اما به شرطی که مسئولین صادقانه سخن بگویند.
حضرت فرمودند: ای مردم، به خدا سوگند! من شما را به هیچ طاعتی ترغیب نمیکنم، مگر این که خودم پیش از شما به آن عمل مینمایم و شما را از هیچ معصیتی بازنمیدارم مگر اینکه خودم پیش از شما از آن دوری میجویم.
پرهیز از مجیز گفتنِ مسئولین
به حضرت نامه مینوشتند… اگر شما تا روز قیامت هم پشت سر هم پیدرپی به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه لقب بگویید کم گفتهاید و چیزی بیان نکردهاید، ولی حضرت به کارگزاران خود فرمودند: «أَدِقُّوا أقْلامَکمْ»[6] نوک قلمها را بتراشید که تیز بشود، درشت ننویسید، چون اگر درشت بنویسید جای زیادی میگیرد، این کاغذ، کاغذِ بیتالمال است، کجایی یا امیرالمومنین؟!…
حضرت با آن حجم از درگیریها، جنگها و مشکلات داخلی میفرمایند: «وَقارِبُوا بَینَ سُطُورِکمْ» و سطور را به هم نزدیک سازید… در آن زمان، کاغذ یا هر وسیلهای که بر روی آن مینوشتند گران بود.
«وَاحْذَفُوا عَنّی فُضُولَکمْ» و مطالب اضافی که در نامههایی برای من مینویسید حذف کنید، پیدرپی به من جنابِ مستطابِ…حضرتِ آقایِ…عالی جناب…القاب را بریزید و به اقّل آن اکتفا کنید، وقت مردم را نگیرید. قلم و کاغذ یا هر وسیلهای که بر روی آن مینویسید برای بیتالمال است. فرصت و زمان تو هم برای بیتالمال است، تو نوکرِ مردم هستی… این القاب «حضرتِ آقای…جنابِ مستطابِ…عالیجناب…» چیست؟!
یکی از زجرآورترین موارد در ساختارِ مردمی حکومت ما که در مردم هم این اشکال دیده میشود، این است که در بعضی از شهرها وقتی فردی به مسئولیت و مقامی میرسد، بنرهای تبریک است که نصب میشود… تبریکِ چه چیزی؟! مسئولی که به حکومت میرسد در لبِ پرتگاهِ جهنم ایستاده است، اگر خدمت کند خوشا به سعادت او که بالاتر از این ثوابی وجود ندارد و اگر خدمت نکند به عمیقترین درکات جهنّم میرود؛ لذا چه تبریکی دارد؟ چقدر القاب و مجیزها و… ان شاء الله که این موارد حذف شود و مردم به قبح آن پی ببرند، باید بجای تبریک، دعا کرد که ان شاء الله خدا او را نجات دهد و کمک کند.
حضرت فرمودند: این القاب را از من کم کنید، حضرت وقت ندارند، شما مسئول و استاندار فلان جا هستی، چه کاری داری؟!… حضرت به اندازهی نوشتن چند عبارت فرمودند: «وَاحْذَفُوا عَنّی فُضُولَکمْ» و مطالب اضافی را در نامههایی که برای من مینویسید حذف کنید و زیادهگویی نکنید.
(حال هرچه از فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیان کنیم، کم است ولی وقت نداریم).
«وَاقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعانی» و مقصودتان بیان معانی باشد (نه لفّاظی و بازی با الفاظ)، عناوینی مانند وجودِ اقدسِ اشرفِ …را کنار بگذارید، «وإیاکمْ وَالاْکثارَ» و از پرگویی بپرهیزید، «فَإنَّ أمْوالَ الْمُسْلِمینَ لاتَحْتَمِلُ الاْضرارَ» زیرا اموال مسلمانان تاب تحمّل این ضررها را ندارد. وقتِ تو هم که نوکرِ مردم هستی «ارزش» دارد.
واقعاً ما تعجب میکنیم که بعضی از مسئولین ردهبالای ما در دوره مسئولیت خود مدرکِ دکتری گرفتهاند!!! چه زمانی؟ با کدام وقت؟ اگر قرار بود روزی بنده صلاحیت تشخیص بدهم، هیچ وقت به هیچ مسئول رده بالایی که تحصیلات تکمیلی داشت اجازهی رفتن برای درس خواندنِ در زمانِ خدمت نمیدادم.
شما چه زمانی وقت کردید؟ کی پایاننامه نوشتید؟ ما مسئولی داریم که اوج دوره مسئولیت خود قرآن کریم را ترجمه کرده است! شما وظایفی داشتید! ترجمه قرآن را دیگران انجام میدادند…
خدا شاهد است که ما برای روزانه یک ربع در محضر مردم بودن از 80 روز قبل شبها نخوابیدهایم. تازه کاری هم نکردیم و چیزی هم که بیان نمیکنیم؛ شما چه زمانی فرصت کردید؟
حضرت فرمودند: این داراییها برای مسلمین است، و حتی زمانِ خودِ تو هم در اختیار مسلمین است. شما ببینید مردم اگر ببینند واقعاً…
ان شاء الله خدای متعال شهید سلیمانی رحمه الله علیه را رحمت کند، آیا ایشان دکتری داشتند که اینقدر محبوب بودند؟ شهید سلیمانی رحمة الله تعالی علیه وقت نکردند، هم وقت بازیگری نداشتند که پول بدهند تا فردی برای ایشان مدرکی درست کند، و نه خود ایشان وقتِ بازیگری داشتند، اینقدر هم محبوب بودند! این انسانِ 60 ساله اینقدر برای جوانان محبوب بود، اینکه امروز رهبرِ مملکت نامِ ایشان را میآورند و جای خالی ایشان را میبینند… سلام و درود خدا بر شهیدان که ما را روسفید کردند و ما الآن یکحرفی برای گفتن داریم که بتوانیم الگوهایی را ارائه دهیم و بگوییم: اگر دستِ ما امروز از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کوتاه است کسانی را داریم که در افقِ حضرت علیاکبر علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه چند قدم برداشتهاند؛ ان شاء الله خدای متعال آن بزرگواران را رحمت کند.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از اینکه افراد در هنگام سخن گفتن مجامله کنند و مجیز بگوید بسیار بیزار بودند…
بله قبلاً هم عرض کردیم اگر کسی بخواهد دستِ امیرالمؤمنین، امام المتقین و وصی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلّم را ببوسد مشکلی وجود ندارد، چون جنبهی معنویّت اصلاً مستحب تبرّک است؛ لباسِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کمتر از لباسِ حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام نیست، اما اگر حضرت میدیدند که فردی در محضر ایشان به عنوان اینکه ایشان حاکم مسلمانان، رئیس، شاه و رئیسجمهور است چاپلوسی میکند بهشدت اعلامِ انزجار میکردند، بهگونهای به من صحبت نکنید که گویا از من میترسید و نگران هستید که اگر کم مجیز مرا بگویید شما را کتک خواهم زد.
ان شاء الله خداوند ما را با سیرهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه آشنا کند.
ان شاء الله بهقدری راجع به الگوی حکمرانی حضرت بحث کنیم و بهقدری جلسات مربوط به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه زیاد شود که کسی نتواند سخن نویی راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیان کند.
[1] – سوره مبارکه زمر، آیه 56.
[2] – سعدی.
[3] – بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد 51، صفحه 115. (الغیبة ، للنعمانی عَلِی بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَیدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُوسَی بْنِ هَارُونَ بْنِ عِیسَی اَلْعَبْدِی عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ قَعْنَبٍ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ هِلاَلٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ اَلْحُسَینِ بْنِ عَلِی عَلَیهِ السَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ نَبِّئْنَا بِمَهْدِیکمْ هَذَا فَقَالَ إِذَا دَرَجَ اَلدَّارِجُونَ وَ قَلَّ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ ذَهَبَ اَلْمُجْلِبُونَ فَهُنَاک فَقَالَ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیک اَلسَّلاَمُ مِمَّنِ اَلرَّجُلُ فَقَالَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ مِنْ ذِرْوَةِ طَوْدِ اَلْعَرَبِ وَ بَحْرِ مَغِیضِهَا إِذَا وَرَدَتْ وَ مَجْفُوِّ أَهْلِهَا إِذَا أَتَتْ وَ مَعْدِنِ صَفْوَتِهَا إِذَا اِکتَدَرَتْ لاَ یجْبُنُ إِذَا اَلْمَنَایا هَلِعَتْ وَ لاَ یحُورُ إِذَا اَلْمُؤْمِنُونَ اِکتَنَفَتْ وَ لاَ ینْکلُ إِذَا اَلْکمَاةُ اِصْطَرَعَتْ مُشَمِّرٌ مُغْلَوْلِبٌ ظَفِرٌ ضِرْغَامَةٌ حَصِدٌ مُخَدِّشٌ ذَکرٌ سَیفٌ مِنْ سُیوفِ اَللَّهِ رَأْسٌ قُثَمُ نَشِقٌ رَأْسَهُ فِی بَاذِخِ اَلسُّؤْدُدِ وَ غَارِزٌ مَجْدَهُ فِی أَکرَمِ اَلْمَحْتِدِ فَلاَ یصْرِفَنَّک عَنْ تَبِعَتِهِ صَارِفٌ عَارِضٌ ینُوصُ إِلَی اَلْفِتْنَةِ کلَّ مَنَاصٍ إِنْ قَالَ فَشَرُّ قَائِلٍ وَ إِنْ سَکتَ فَذُو دَعَائِرَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی صِفَةِ اَلْمَهْدِی عَلَیهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَوْسَعُکمْ کهْفاً وَ أَکثَرُکمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُکمْ رَحِماً اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْ بَیعَتَهُ خُرُوجاً مِنَ اَلْغُمَّةِ وَ اِجْمَعْ بِهِ شَمْلَ اَلْأُمَّةِ فَأَنَّی جَازَ لَک فَاعْزِمْ وَ لاَ تَنْثَنِ عَنْهُ إِنْ وَفَّقْتَ لَهُ وَ لاَ تُجِیزَنَّ عَنْهُ إِنْ هُدِیتَ إِلَیهِ هَاهْ وَ أَوْمَأَ بِیدِهِ إِلَی صَدْرِهِ شَوْقاً إِلَی رُؤْیتِهِ)
[4] – معانی الأخبار، جلد 1، صفحه 180. (حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیبَةَ اَلنَّیسَابُورِی عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیمَانَ عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیهِ السَّلاَمُ یقُولُ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ فَکیفَ یحْیی أَمْرَکمْ قَالَ یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَدْ رُوِی لَنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً لِیمَارِی بِهِ اَلسُّفَهَاءَ أَوْ یبَاهِی بِهِ اَلْعُلَمَاءَ أَوْ لِیقْبِلَ بِوُجُوهِ اَلنَّاسِ إِلَیهِ فَهُوَ فِی اَلنَّارِ فَقَالَ عَلَیهِ السَّلاَمُ صَدَقَ جَدِّی أَ فَتَدْرِی مَنِ اَلسُّفَهَاءُ فَقُلْتُ لاَ یا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ هُمْ قُصَّاصٌ مِنْ مُخَالِفِینَا وَ تَدْرِی مَنِ اَلْعُلَمَاءُ فَقُلْتُ لاَ یا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَالَ فَقَالَ هُمْ عُلَمَاءُ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلاَمُ اَلَّذِینَ فَرَضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبَ مَوَدَّتَهُمْ ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرِی مَا مَعْنَی قَوْلِهِ أَوْ لِیقْبِلَ بِوُجُوهِ اَلنَّاسِ إِلَیهِ قُلْتُ لاَ قَالَ یعْنِی بِذَلِک وَ اَللَّهِ اِدِّعَاءَ اَلْإِمَامَةِ بِغَیرِ حقّها وَ مَنْ فَعَلَ ذَلِک فَهُوَ فِی اَلنَّارِ)
[5] – من لایحضره الفقیه، جلد 2، صفحه 609.
[6] – الخصال، جلد 1، صفحه 310. (دَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الآْدَمِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ النَّوْفَلِيِّ رَفَعَهُ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ ذَكَرَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَتَبَ إِلَى عُمَّالِهِ أَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي وَ إِيَّاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ)