عشقِ عجیبِ رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین سلام الله علیه

27

نویسنده

ادمین سایت

همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان 1441 هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز دوشنبه مورخ 08 اردیبهشت ماه 1399 مصادف با سحر سومین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «عشقِ عجیبِ رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین سلام الله علیه» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.

 

برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

برای دریافت فایل تصویری این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏»

مهجور شدنِ قرآن کریم

یک نکته‌ی یک دقیقه‌ای عرض کنم و به بحث وارد شویم.

یک استادِ عزیزتر از جانی دیروز فرمایشی فرموده‌اند مبنی بر اینکه به قرآن برگردیم و به قرآن اعتناء کنیم، فرمایشِ بسیار خوب و عالی بود، منتها یک قیاسی فرمودند که قیامت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای کشته شدنِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام شکایت نمی‌کنند و بلکه برای مهجور بودنِ قرآن شکایت می‌کنند.

ما هرچه از قرآن کریم در طول شبانه‌روز بگوییم کم است، وظیفه‌ی ما زیاد است، ولی یکی از مصادیقِ اصلیِ مهجور شدنِ قرآن کریم این است که قرآن را از مبیّنِ آن نگیریم، ما در روایات داریم، در زیارتِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام هم داریم که با شهادت شما قرآن کریم مهجور شد، وگرنه خوارج همیشه قرآن به دست داشتند، «حجاج» همیشه قرآن به دست داشت و تفسیر می‌کرد، «داعش» قرآن می‌خواند، یعنی قرآنِ بدونِ امام اصلاً مهجور کردنِ قرآن است.

احتمال می‌دهم که احتمالاً قبل یا بعد از فرمایش چیزی از جا افتاده است. ان شاء الله که ما برای حفظِ یک حقیقتی خدای نکرده اذهان را نسبت به حقیقتِ دیگری خاکستری نکنیم.

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تابعِ محضِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏»

آیه‌ای که امشب در محضرِ آن هستیم «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌»[1] است که در سوره مبارکه آل عمران است، اگر خدای متعال را دوست دارید از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تبعیّت کنید، در این صورت خدای متعال هم شما را دوست دارد.

این آیه راجع به هر مؤمنی است که تبعیّت کند، اما مصداقِ بارز و «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ»[2] کیست؟ چه کسی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم طبعیّتِ محض کرده است؟ اصلاً نیازی نیست به آن پاسخ بدهیم، همه‌ی عالَم یکصدا می‌گویند «حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام». پس «يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» خدا دوست دارد، وقتی خدای متعال دوست داشته باشد مسلّماً حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دوست دارد.

موضوعِ بحثِ امشبِ ما عشقِ عجیبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.

ان شاء الله شب‌های آینده خدماتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را عرض می‌کنیم، ولی امشب می‌خواهیم عرض کنیم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محبّتِ عجیبی به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام داشتند، عاشقِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند. و خدای متعال چه موهبتی به ما عطاء کرده است که اجازه داده است ما هم محبوبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دوست داشته باشیم.

جلساتِ خصوصیِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در سحرها یک وقتِ خاصّی برای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار داده بودند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ساعت‌ها بصورتِ خصوصی و خاص با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صحبت می‌کردند، حال اینکه چه چیزی بینِ این دو بزرگوار می‌گذشت که یک شب تا صبحِ آن هزار بابِ علم در هزار بابِ علم است، این طولِ سال… خلاصه اینکه این شاگردِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با بقیّه فرق داشت، جلو جلو رفته بود، بعداً عرض می‌کنیم که می‌فرمودند: من در چهره‌ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نورِ وحی را می‌دیدم، مسلّماً به این یار که نباید یارِ عادی گفت، لذا حسادتِ دیگران خیلی برانگیخته می‌شد.

برخی که توهّمِ رقابت با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام داشتند ناراحت می‌شدند، می‌دیدند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مدام با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خصوصی جلسه می‌گرفتند و آرام آرام صحبت می‌کردند.

چطور فرزندانِ حضرت یعقوب علیه السلام به حضرت یوسف علیه السلام حسادت می‌کردند؟ در تاریخ گزارشِ «حسادت» بطورِ فراوان داریم.

یک روایتی در کافی شریف داریم که خیلی زیباست، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: یک زمان‌های خاصّی بود که من حدّاقل روزی یک فصلِ مفصّل محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌رسیدم و با یکدیگر صحبت می‌کردیم، هر مرتبه که یکدیگر را می‌دیدیم… جلوتر عرض می‌کنم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک طوری حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را با اشتیاق در آغوش می‌کشیدند که انگار مدّتِ خیلی زیادی بود که ایشان را ندیده است، همانطور که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور دلداده و شیفته و جان بر کف بودند.

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هیچ یک از اصحابِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چنین جایگاهی نداشتند، بیشترِ اوقات اگر فرصت بود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به منزلِ ما می‌آمدند، اگر ایشان تشریف نمی‌آوردند هم من می‌رفتم.

«انس بن مالک» خادمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، او می‌گوید: خیلی اوقات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مرا می‌فرستادند و می‌فرمودند برو و بگو حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیاید، و بعد دو نفری صحبت می‌کردند، ما نمی‌دانیم چه اتّفاقی می‌افتاد.

در کتاب کافی اینطور نقل شده است که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مرا صدا می‌زدند و با یکدیگر صحبت می‌کردیم، اگر من به یکی از خانه‌های حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌رفتم «أَخْلاَنِي وَ أَقَامَ عَنِّي نِسَاءَهُ»[3] ایشان به همسرانِ خویش می‌فرمودند شما بروید و استراحت کنید، یعنی مجلس خصوصی بود، همسران چنین جایگاهی نداشتند که بخواهند در این سطحِ معرفتی حاضر باشند و این گفتگو را ببینند، مجلس خصوصی بود و هیچ کسی جز من و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نبود، اما اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به منزلِ ما تشریف می‌آوردند «لَمْ تَقُمْ عَنِّي فَاطِمَةُ وَ لاَ أَحَدٌ مِنْ بَنِيَّ» به امام حسن مجتبی علیه السلام  و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی‌فرمودند که بروید، این بزرگواران مَحرَمِ این مفاهیم بودند.

عشقِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

خلاصه یک رابطه‌ی مفصّلِ عجیبی بود. من تعجّب می‌کنم که گاهی شوقِ ما به اهل بیت علیهم السلام کم است، کافی است که فقط شوقِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را با یکدیگر ببینیم.

وقتی ایّامِ احتضارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسید ایشان در بستر بودند، در روایت هست که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حتّی یک لحظه هم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تنها نمی‌گذاشتند، برای یکی از کارهایی که کارِ شخصِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به بیرون تشریف بردند که این کار را انجام بدهند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک لحظه چشم باز کردند، اولین چیزی که فرمودند این بود که علی کجاست؟ علی از نزدِ من نرود، کارها را بدهید تا شخصِ دیگری انجام بدهد.

با اینکه همسران و اصحابِ اشخاصِ دیگری حضور داشتند، شوقِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عجیب بود، بعضی از اصحاب می‌گویند: ما تعجّب می‌کردیم…

ما این را در موردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیاد شنیده‌ایم، که زمانی وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد می‌شدند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌ایستادند و به سمتِ ایشان می‌رفتند و دستِ ایشان را می‌بوسیدند و خوش‌آمد می‌گفتند؛ راوی می‌گوید: من دیدم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نشسته بودند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با یک لبخندِ زیبایی ایستادند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در آغوش کشیدند. در یک روایتِ دیگری داریم که بینِ دو چشمِ مبارکِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بوسیدند و ایشان را در آغوش گرفتند و صورتِ ایشان را به صورتِ خویش چسباندند؛ مردم تعجّب می‌کردند.

یعنی واقعاً اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این کارها را نکرده بودند باید چکار می‌کردند؟

یکی از اصحاب گفت: یا رسول الله! شما حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خیلی تحویل می‌گیرید! حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام امامِ شما بعد از من است، مبیّنِ قرآن است، قرآن بینِ شما هست ولی اختلاف می‌کنید، این حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که می‌آید و تبیین می‌کند.

خلاصه اینکه اصلاً تحمّلِ دوری نبود.

من به یکی دو مورد از مواردی که عزیزان زیاد شنیده‌اند اشاره کنم و به سراغِ جاهایی بروم که مهم‌تر است.

مثلاً اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به سفری یا به جایی می‌فرستادند، مثلاً ایشان را به یمن فرستادند، می‌دیدند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مدام رو به قبله به خدای متعال عرض می‌کنند که «خدایا! تا زمانی که یک مرتبه‌ی دیگر صورتِ علی را ندیدم مرا از این دنیا نبر»؛ در حالی که «از این دنیا رفتن» برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «لقاءالله» است؛ یا اینکه می‌فرمودند: «اَللَّهُمَّ فَرِّجْ هَمِّي وَ بَرِّدْ كَبِدِي بِخَلِيلِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[4] خدایا! جگرِ مرا با دیدنِ علی (علیه السلام) خُنَک کن.

این رابطه عجیب است، اگر ما در آن شرایط قرار بگیریم… من بعضی اوقات اینطور تحویل گرفتنِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ادب دارند.

ادبِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم

در این ماجرای «عقد اخوّت»، بینِ سلمان و ابوذر و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم… یک روز بینِ دو به دوی اصحاب عقدِ اخوّت بستند، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ایستاده بودند و دیدند همه تمام شدند، آمدند و عرض کردند: یا رسول الله! پشتِ من شکست، روحِ من در حالِ مفارقت است، آیا من کاری کرده‌ام که از دستِ من ناراحت هستید که کسی را با من «برادر» قرار ندادید؟ اگر کاری کرده‌ام عذرخواهی می‌کنم، حق با شماست.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: نه علی جان! قسم به آن خدایی که مرا بحق به پیغمبری مبعوث کرد «مَا أَخَّرْتُكَ إِلاَّ لِنَفْسِي»[5] تأخیرِ تو نبود مگر اینکه می‌خواستم تو را برای خودم نگه دارم.

ولی ادب را ببینید، این همه تکریمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به هیچ وجه باعث نمی‌شود که رفتارِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عوض بشود و تغییر کند.

این رفتار بسیار عجیب است.

محبّتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بحثِ مهاجرتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مدینه ماندند و امانتدار بودند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هجرت کردند، وقتی به مدینه رسیدند به شهر وارد نشدند. بعضی از اصحاب می‌گفتند که زودتر برویم، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: نه! تا زمانی که علی (علیه السلام) نیاید من به شهر وارد نمی‌شوم، من نمی‌توانم دوریِ او را تحمّل کنم.

وقتی جنگِ خندق پیش آمد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستِ مبارکِ خود را رو به آسمان گرفتند و عرض کردند: خدایا! در بدر شهید دادیم، در اُحُد حمزه (علیه السلام) را دادیم، «وَ هَذَا عَلِيٌّ فَلاَ تَدَعْنِي فَرْداً»[6] خدایا! مرا تنها نگذار، «وَ أَنْتَ خَيْرُ اَلْوارِثِينَ» خدایا! علی (علیه السلام) را وارثِ من قرار بده، من می‌توانم داغِ علی (علیه السلام) را تحمّل کنم.

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دائماً جانباز می‌شدند، یک روزی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بالای سرِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمدند و دیدند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض می‌کنند: خدایا! اگر این جراحتِ من شدید است مرگ را بر من آسان کن، اگر می‌خواهی مرا نگه داری مقامِ مرا بالا ببر، اگر بلاست به من صبر بده… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! چه گفتی؟… خدایا! او را شفاء بده… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نمی‌توانستند تحمّل کنند.

این محبّتِ عجیبی است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داشتند.

حتّی روایت داریم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: یک شبی خوابِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیدم، زمانی که ایشان از دنیا رفته بودند… وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از این دنیا بروند مسلّماً به «لقاء الله» پیوسته‌اند… حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: دیدم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به خوابِ من آمدند و فرمودند: علی جان! دلِ من برای تو تنگ شده است، بینِ ما جدایی افتاده است.

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تب کرده بودند، دائماً حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بالای سرِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌آمدند و کنارِ ایشان نماز می‌خواندند و دوباره احوالِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را جویا می‌شدند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تا صبح چشم روی هم نگذاشتند، مدام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نگاه می‌کردند، جراحتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شدید بود و نتوانستند نمازشب بخوانند، وقتی صبح شد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! (برداشتِ من است) تو دو شب نماز شب نخواندی، «ما سألت من شئ إلا أعطانی» من هر چیزی که از خدای متعال بخواهم خدای متعال به من عطاء می‌کند، «وَ مَا سَأَلْتُ شَيْئاً إِلاَّ سَأَلْتُ لَكَ» دیشب هر چیزی خواستم برای تو هم همان را خواستم، فکر نکنی که تو محروم شد.

اگر با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشیم از همه‌ی آن برکات استفاده می‌کنیم.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! من از خدای متعال در موردِ تو چند چیز خواسته‌ام و خدای متعال به من منّت گذاشته است و در موردِ تو اجابت کرده است.

من از خدای متعال خواسته‌ام روزِ قیامت پرچمدارِ امّتِ من تو باشی، و خدای متعال به من لطف کرده است و قبول کرده است.

چرا؟ چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دوست دارند که امّت هدایت بشوند، علی جان! خیالِ من راحت است که پرچمدارِ امّت تو هستی.

از خدای متعال خواستم «سَأَلْتُهُ أَنْ يَسْقِيَ أُمَّتِي»[7] امّتِ من را به دستِ تو از حوض سیراب کند، خدای متعال به من عطاء کرده است و این اتّفاق خواهد افتاد.

روضه

یک روزی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تشریف آوردند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواب بودند، تا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وارد شدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خواستند با عجله بروند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بیدار کنند… این همه محبّت… واقعاً درد را به کجا ببریم؟… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه جان! علی (علیه السلام) را بیدار نکن، او بعد از من چه شب‌ها که تا صبح سحر خواهد کرد و خواب به چشمِ او نمی‌آید.

بالاخره این همه محبّت «انتقام» دارد، اشاره به آن روزی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بالای قبرِ مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشسته بودند و فرمودند: زهرا جان! «وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ»[8] دیگر شب‌ها خواب به چشمِ من نمی‌آید…


[1] سوره مبارکه آل عمران، آیه 31

[2] سوره مبارکه صافات، آیه 83

[3] الکافي، جلد ۱ ، صفحه ۶۲ (عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ اَلْيَمَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ سَلْمَانَ وَ اَلْمِقْدَادِ وَ أَبِي ذَرٍّ شَيْئاً مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ وَ أَحَادِيثَ عَنْ نَبِيِّ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ غَيْرَ مَا فِي أَيْدِي اَلنَّاسِ ثُمَّ سَمِعْتُ مِنْكَ تَصْدِيقَ مَا سَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ رَأَيْتُ فِي أَيْدِي اَلنَّاسِ أَشْيَاءَ كَثِيرَةً مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ وَ مِنَ اَلْأَحَادِيثِ عَنْ نَبِيِّ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْتُمْ تُخَالِفُونَهُمْ فِيهَا وَ تَزْعُمُونَ أَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ بَاطِلٌ أَ فَتَرَى اَلنَّاسَ يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُتَعَمِّدِينَ وَ يُفَسِّرُونَ اَلْقُرْآنَ بِآرَائِهِمْ قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ اَلْجَوَابَ إِنَّ فِي أَيْدِي اَلنَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلاً وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً وَ قَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ اَلْكَذَّابَةُ فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ ثُمَّ كُذِبَ عَلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِنَّمَا أَتَاكُمُ اَلْحَدِيثُ مِنْ أَرْبَعَةٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ رَجُلٍ مُنَافِقٍ يُظْهِرُ اَلْإِيمَانَ مُتَصَنِّعٍ بِالْإِسْلاَمِ لاَ يَتَأَثَّمُ وَ لاَ يَتَحَرَّجُ أَنْ يَكْذِبَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُتَعَمِّداً فَلَوْ عَلِمَ اَلنَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ كَذَّابٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوهُ وَ لَكِنَّهُمْ قَالُوا هَذَا قَدْ صَحِبَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَخَذُوا عَنْهُ وَ هُمْ لاَ يَعْرِفُونَ حَالَهُ وَ قَدْ أَخْبَرَهُ اَللَّهُ عَنِ اَلْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَهُ وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِذٰا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسٰامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ » ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلدُّعَاةِ إِلَى اَلنَّارِ بِالزُّورِ وَ اَلْكَذِبِ وَ اَلْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ اَلْأَعْمَالَ وَ حَمَلُوهُمْ عَلَى رِقَابِ اَلنَّاسِ وَ أَكَلُوا بِهِمُ اَلدُّنْيَا وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ مَعَ اَلْمُلُوكِ وَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اَللَّهُ فَهَذَا أَحَدُ اَلْأَرْبَعَةِ وَ رَجُلٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ شَيْئاً لَمْ يَحْمِلْهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ وَهِمَ فِيهِ وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً فَهُوَ فِي يَدِهِ يَقُولُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَرْوِيهِ فَيَقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَوْ عَلِمَ اَلْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَمْ يَقْبَلُوهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ وَهَمٌ لَرَفَضَهُ وَ رَجُلٍ ثَالِثٍ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ شَيْئاً أَمَرَ بِهِ ثُمَّ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ فَحَفِظَ مَنْسُوخَهُ وَ لَمْ يَحْفَظِ اَلنَّاسِخَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ اَلْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ وَ آخَرَ رَابِعٍ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُبْغِضٍ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اَللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يَنْسَهُ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ كَمَا سَمِعَ لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ وَ عَلِمَ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ فَعَمِلَ بِالنَّاسِخِ وَ رَفَضَ اَلْمَنْسُوخَ فَإِنَّ أَمْرَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِثْلُ اَلْقُرْآنِ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ خَاصُّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ قَدْ كَانَ يَكُونُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمُ لَهُ وَجْهَانِ كَلاَمٌ عَامٌّ وَ كَلاَمٌ خَاصُّ مِثْلُ اَلْقُرْآنِ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ: «مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » فَيَشْتَبِهُ عَلَى مَنْ لَمْ يَعْرِفْ وَ لَمْ يَدْرِ مَا عَنَى اَللَّهُ بِهِ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَسْأَلُهُ عَنِ اَلشَّيْءِ فَيَفْهَمُ وَ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْأَلُهُ وَ لاَ يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ اَلْأَعْرَابِيُّ وَ اَلطَّارِئُ فَيَسْأَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى يَسْمَعُوا وَ قَدْ كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلَّ يَوْمٍ دَخْلَةً وَ كُلَّ لَيْلَةٍ دَخْلَةً فَيُخْلِينِي فِيهَا أَدُورُ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ وَ قَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ لَمْ يَصْنَعْ ذَلِكَ بِأَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ غَيْرِي فَرُبَّمَا كَانَ فِي بَيْتِي يَأْتِينِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَكْثَرُ ذَلِكَ فِي بَيْتِي وَ كُنْتُ إِذَا دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْضَ مَنَازِلِهِ أَخْلاَنِي وَ أَقَامَ عَنِّي نِسَاءَهُ فَلاَ يَبْقَى عِنْدَهُ غَيْرِي وَ إِذَا أَتَانِي لِلْخَلْوَةِ مَعِي فِي مَنْزِلِي لَمْ تَقُمْ عَنِّي فَاطِمَةُ وَ لاَ أَحَدٌ مِنْ بَنِيَّ وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِذَا سَكَتُّ عَنْهُ وَ فَنِيَتْ مَسَائِلِي اِبْتَدَأَنِي فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ آيَةٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ دَعَا اَللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ وَ لاَ عِلْماً أَمْلاَهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اَللَّهَ لِي بِمَا دَعَا وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اَللَّهُ مِنْ حَلاَلٍ وَ لاَ حَرَامٍ وَ لاَ أَمْرٍ وَ لاَ نَهْيٍ كَانَ أَوْ يَكُونُ وَ لاَ كِتَابٍ مُنْزَلٍ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَهُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلاَّ عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اَللَّهَ لِي أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُكْماً وَ نُوراً فَقُلْتُ يَا نَبِيَّ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مُنْذُ دَعَوْتَ اَللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ أَ فَتَتَخَوَّفُ عَلَيَّ اَلنِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لاَ لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ اَلنِّسْيَانَ وَ اَلْجَهْلَ .)

[4] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۰ ، صفحه ۶۴ (فر، [تفسير فرات بن إبراهيم ] ، أَبُو اَلْقَاسِمِ اَلْحُسَيْنِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَرَجَ مِنَ اَلْغَارِ فَأَتَى إِلَى مَنْزِلِ خَدِيجَةَ كَئِيباً حَزِيناً فَقَالَتْ خَدِيجَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا اَلَّذِي أَرَى بِكَ مِنَ اَلْكَأْبَةِ وَ اَلْحُزْنِ مَا لَمْ أَرَهُ فِيكَ مُنْذُ صحبتي [صَحِبْتَنِي] قَالَ يَحْزُنُنِي غَيْبُوبَةُ عَلِيٍّ قَالَتْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَرَّقْتَ اَلْمُسْلِمِينَ فِي اَلْآفَاقِ وَ إِنَّمَا بَقِيَ ثَمَانُ رِجَالٍ كَانَ مَعَكَ اَللَّيْلَةَ سَبْعَةٌ فَتَحْزَنُ لِغَيْبُوبَةِ رَجُلٍ فَغَضِبَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ يَا خَدِيجَةُ إِنَّ اَللَّهَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ ثَلاَثَةً لِدُنْيَايَ وَ ثَلاَثَةً لآِخِرَتِي وَ أَمَّا اَلثَّلاَثَةُ لِدُنْيَايَ فَمَا أَخَافُ عَلَيْهِ أَنْ يَمُوتَ وَ لاَ يُقْتَلَ حَتَّى يُعْطِيَنِي اَللَّهُ مَوْعِدَهُ إِيَّايَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِ وَاحِدَةً قَالَتْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخْبَرْتَنِي مَا اَلثَّلاَثَةُ لِدُنْيَاكَ وَ مَا اَلثَّلاَثَةُ لآِخِرَتِكَ وَ مَا اَلْوَاحِدَةُ اَلَّتِي تَتَخَوَّفُ عَلَيْهِ لَأَحْتَوِيَنَّ عَلَى بَعِيرِي وَ لَأَطْلُبَنَّهُ حَيْثُمَا كَانَ إِلاَّ أَنْ يَحُولَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ اَلْمَوْتُ قَالَ يَا خَدِيجَةُ إِنَّ اَللَّهَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ لِدُنْيَايَ أَنَّهُ يُوَارِي عَوْرَتِي عِنْدَ مَوْتِي وَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ لِدُنْيَايَ أَنَّهُ يَقْتُلُ أَرْبَعَةً وَ ثَلاَثِينَ مُبَارِزاً قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ أَوْ يُقْتَلَ وَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ أَنَّهُ مُتَّكَايَ بَيْنَ يَدَيَّ يَوْمَ اَلشَّفَاعَةِ وَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍِّّ لِآخِرَتِي أَنَّهُ صَاحِبُ مَفَاتِيحِي يَوْمَ أَفْتَحُ أَبْوَابَ اَلْجَنَّةِ وَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ لِآخِرَتِي أَنِّي أُعْطَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَرْبَعَةَ أَلْوِيَةٍ فَلِوَاءُ اَلْحَمْدِ بِيَدِي أَرْفَعُ لِوَاءَ اَلتَّهْلِيلِ لِعَلِيٍّ وَ أُوَجِّهُهُ فِي أَوَّلِ فَوْجٍ وَ هُمُ اَلَّذِينَ يُحَاسَبُونَ حِسٰاباً يَسِيراً وَ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ … بِغَيْرِ حِسٰابٍ عَلَيْهِمْ وَ أَرْفَعُ لِوَاءَ اَلتَّكْبِيرِ إِلَى يَدِ حَمْزَةَ وَ أُوَجِّهُهُ فِي اَلْفَوْجِ اَلثَّانِي وَ أَرْفَعُ لِوَاءَ اَلتَّسْبِيحِ إِلَى جَعْفَرٍ وَ أُوَجِّهُهُ فِي اَلْفَوْجِ اَلثَّالِثِ ثُمَّ أُقِيمُ عَلَى أُمَّتِي حَتَّى أَشْفَعَ لَهُمْ ثُمَّ أَكُونُ أَنَا اَلْقَائِدَ وَ إِبْرَاهِيمُ اَلسَّائِقَ حَتَّى أُدْخِلَ أُمَّتِيَ اَلْجَنَّةَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِ إِضْرَارَ جَهَلَةٍ فَاحْتَوَتْ عَلَى بَعِيرِهَا وَ قَدِ اِخْتَلَطَ اَلظَّلاَمُ فَخَرَجَتْ فَطَلَبَتْهُ فَإِذَا هِيَ بِشَخْصٍ فَسَلَّمَتْ لِيَرُدَّ اَلسَّلاَمَ لِتَعْلَمَ عَلِيٌّ هُوَ أَمْ لاَ فَقَالَ وَ عَلَيْكِ اَلسَّلاَمُ أَ خَدِيجَةُ قَالَتْ نَعَمْ وَ أَنَاخَتْ ثُمَّ قَالَتْ بِأَبِي وَ أُمِّي اِرْكَبْ قَالَ أَنْتِ أَحَقُّ بِالرُّكُوبِ مِنِّي اِذْهَبِي إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَبَشِّرِي حَتَّى آتِيَكُمْ فَأَنَاخَتْ عَلَى اَلْبَابِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُسْتَلْقٍ عَلَى قَفَاهُ يَمْسَحُ فِيمَا بَيْنَ نَحْرِهِ إِلَى سُرَّتِهِ بِيَمِينِهِ وَ هُوَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ فَرِّجْ هَمِّي وَ بَرِّدْ كَبِدِي بِخَلِيلِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى قَالَهَا ثَلاَثاً قَالَتْ لَهُ خَدِيجَةُ قَدِ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ دَعْوَتَكَ فَاسْتَقَلَّ قَائِماً رَافِعاً يَدَيْهِ وَ يَقُولُ شُكْراً لِلْمُجِيبِ قَالَهُ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً .)

[5] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۸، صفحه ۳۳۴

[6] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۸، صفحه ۳۰۰ (اَلْأَرْبَعِينُ عَنِ اَلْخَطِيبِ : إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَوْمَ اَلْخَنْدَقِ اَللَّهُمَّ إِنَّكَ أَخَذْتَ مِنِّي عُبَيْدَةَ بْنَ اَلْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ يَوْمَ أُحُدٍ وَ هَذَا عَلِيٌّ فَلاَ تَدَعْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ اَلْوٰارِثِينَ .)

[7] الخصال ، جلد ۱، صفحه ۳۱۴ (يَا عَلِيُّ إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ فِيكَ خَمْسَ خِصَالٍ فَأَعْطَانِي أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنِّي سَأَلْتُهُ أَنْ تَنْشَقَّ اَلْأَرْضُ عَنِّي فَأَنْفُضَ اَلتُّرَابَ عَنْ رَأْسِي وَ أَنْتَ مَعِي فَأَعْطَانِي وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ فَإِنِّي سَأَلْتُهُ أَنْ يَقِفَنِي عِنْدَ كِفَّةِ اَلْمِيزَانِ وَ أَنْتَ مَعِي فَأَعْطَانِي وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ فَسَأَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَجْعَلَكَ حَامِلَ لِوَائِي وَ هُوَ لِوَاءُ اَللَّهِ اَلْأَكْبَرُ عَلَيْهِ مَكْتُوبٌ اَلْمُفْلِحُونَ اَلْفَائِزُونَ بِالْجَنَّةِ فَأَعْطَانِي وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ فَإِنِّي سَأَلْتُهُ أَنْ يَسْقِيَ أُمَّتِي مِنْ حَوْضِي بِيَدِكَ فَأَعْطَانِي وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ فَإِنِّي سَأَلْتُهُ أَنْ يَجْعَلَكَ قَائِدَ أُمَّتِي إِلَى اَلْجَنَّةِ فَأَعْطَانِي وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِهِ .)

[8] نهج البلاغة، جلد ۱، صفحه ۳۱۹ (اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ .)