حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ 16 تیر 1398 در ادامه سلسله جلسات «درآمدی بر نهج البلاغه» به ادامه سخنرانی پیرامون «خطبه 2 نهج البلاغه» با موضوع «جایگاه اهل بیت علیهم السلام و مسئله ی غلوّ» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
برای دریافت صوت این جلسه اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[2]
«إلهی أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى»[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خاصّه حضرت علی بن موسی الرّضا روحی له الفداه و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم
ان شاء الله خدای متعال این نشست و برخواست و جمع شدنِ ما را، تبعیّت از فرامین امام صادق سلام الله علیه که فرمودند مجلسِ ذکر و تذکّر داشته باشید، ما را از متّبعین به دستورات اهل بیت علیهم السلام قرار بدهد و این گفت و شنید و نشست و برخواستِ بیقیمتِ ما را به کَرَمِ خود قبول کند و اجرِ ما را با همان کَرَم تعجیل در فرجِ مولایمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار بدهد و ان شاء الله توفیقِ دیدارِ روی مبارکِ ایشان، نوکریِ آستانِ ایشان و شهادت در راهِ ایشان روزیِ همهی ما بشود صلواتِ دیگری هدیه بفرمایید.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم
موضوعِ بحثِ ما بصورتِ کلّی نشستن بر ساحلِ کتاب شریف نهج البلاغه و گوشهای از کلماتِ امیرِ بیان، امیرِ توحید، امیرِ کلام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، ما این هفتاد و چهار جلسه را با توجه به سیرِ تاریخیِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شروع کردیم، لذا اگر الآن خطبهی دوم هستیم از ابتدا شروع نکردهایم، بلکه از سیرِ تاریخیِ شروعِ کلماتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شروع کردهایم، به خطبهی دوم رسیدیم که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این خطبهی شریفه بیاناتِ مهمّی داشتند که یک جلسهی کامل فقط متنخوانی کردیم، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آخرِ خطبه فرمودند: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» هیچ کسی با اهل بیت علیهم السلام قابلِ قیاس نیست، «إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي» غلو کننده باید به سمتِ اهل بیت علیهم السلام برگردد، و عقب مانده و کم کار باید خود را به اهل بیت علیهم السلام برساند، به این مناسبت دو جلسه با یکدیگر راجع به موضوعِ «غلو» گفتگو کردیم.
این غلو چیست؟ نکاتی که گذشت را تکرار نمیکنم، نکاتی در مورد روایت «نزدهونا ان الربوبیت ثم قولوا فینا ما شئتم» و اشتباهاتی که از آن برداشت شده است عرض کردیم، چند جمله هم عرض میکنم و اگر برسم دو سه جمله هم از کتاب شریف بحار خواهم خواند.
عرض کردیم که معنای لغویِ این «غلو» زیادهروی کردن است، زیادهگویی کردن، عمل کردنِ افراطی، مبالغه کردن؛ این مبالغه و افراطی عمل کردن بصورتِ کلّی کارِ اشتباه و قبیحی است که درواقع خلافِ واقع گفتن است، البته عرض کردیم که هیچ کس در تاریخ نتوانسته است در واقع در حقّ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مبالغه کند، بلکه غلو کنندگان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را کوچک کردند، اگر کسی تصوّر کند که در توان و شجاعت و کرامت و سخاوت غلو کرده است… هفتهی گذشته عرض کردیم که ما حق نداریم چیزی را بیجهت نسبت بدهیم، اما هرگز کسی نمیتواند به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام راه پیدا کند، به جهتِ اینکه کسی ایشان را نمیشناسد، اگر در خاطر داشته باشید عرض کردیم که هیچ کسی حتّی آرزو نمیکند، هیچ کسی نمیتواند حقیقتاً آرزو کند که من به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برسم، چون اصلاً هیچ کسی نمیداند که جایگاه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کجا هست یا اینکه ایشان در چه کمالی هستند، لذا هیچ زمانی کسی خواهانِ این نیست که به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برسد چون نمیتواند! طبیعتاً معلوم است که منظورِ بنده حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اهل بیت علیهم السلام نیست، و آن غلاتی که میگفتند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام معاذالله همان خدای متعال است، که با این کار درواقع برای خدای متعال جسم قائل شده بودند خدای متعال و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را کوچک کرده بودند، و آنهایی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در کنارِ خدای متعال خدایِ دیگری پنداشتند هم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را کوچک کردند، چون کنارِ خدای متعال یک توهّمی بیش نیست، چیزی کنارِ خدای متعال نیست، انسان هرچه از خدای متعال دورتر بشود نجستر میشود، چیزی در عالَم نیست که از حکومتِ حضرت حق بیرون باشد، خدای متعال واحدِ قهّار است و جایی برای کسی نیست، لذا اگر کسی تصوّر کرده است که اینطور حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بزرگ میکند اشتباه میکند و بلکه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را کوچک کرده است.
عرض کردیم که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نامِ حضرتِ حق است، اگر در خاطر داشته باشید راجع به کلمهی «الله» که اسم الاسم است حرف زدیم، عرض کردیم اگر میگفتند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خداست برای این بود که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درست عمل میکردند و آنها اشتباه میکردند که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خدا میپنداشتند، اسم به معنای علامت است، آینه اگر چنان باشد که شما اشتباه بگیرید و تصوّر کنید که حقیقتِ فرد را میبینید معلوم است که آینه خیلی درست عمل میکند، اما من اشتباه میکنم، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون حقیقتِ نامِ «الله» است، چون اسمِ اعظم است، چون در رفتارِ ایشان فقط خدای متعال دیده میشد و غیر از خدای متعال دیده نمیشد لذا عدّهای میگفتند که این خداست! آنها اشتباه میکردند.
شعر مرحوم سید باقر هندی رحمة الله تعالی علیه در مورد اهل غلو
مرحوم سید باقر هندی رحمة الله تعالی علیه ذیلِ آن شعری که خیلی دلبرانه برای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سروده است و ردیفِ آن «لَستُ أدری» است، در آن شعر میگوید که آقا جان من در موردِ تو چه بگویم؟ «غاية الإدراك أن أدري بأني لست أدري» نهایتِ آن این است که من به شما عرض کنم که من شما را نمیشناسم! اصلاً شما چه کسی هستید که من راجع به شما صحبت کنم؟
در نهایت هم اعتذاری از طرفِ کسانی که راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام اشتباه کردهاند کرده است که سوالی است، میگوید:
«ضل أقوام فظنوا أنه حقا إله»، آیا کسانی که میگفتند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خداست گمراه شدهاند؟
«أم جنون العشق هذا لا یجازى؟ لست أدری» یا این جنونِ عشق است؟ نمیدانم!
یعنی وقتی اینها حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را میدیدند مجنون میشدند! مجنون هم که حساب و کتاب ندارد، «رفع القلم عن المجنون حتى يفيق»، اینها مجنون شدهاند…
او نمیخواهد از این دسته طرفداری کند، میگوید اگر کسی… بعضی اوقات من به خودم نگاه میکنم و میگویم خاک بر سرِ تو، اگر زمانی چشمِ تو به ناموسِ مردم میافتد و او جلوه دارد… ان شاء الله خدای متعال ما را به جایی برساند که جلوهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام چشمِ ما را پُر کند و اگر چشمِ ما به غیر از او افتاد اصلاً جلوه نکند، و ان شاء الله روزی که امام زمان ارواحنا فداه تشریف بیاورند میبینید که «اَلْمَهْدِيُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ»[4]، حضرت یوسف علیه السلام دست میبُرند، نه زلیخا که انبیاء علیهم السلام برای امام زمان ارواحنا فداه دست میبُرند، ان شاء الله خدای متعال به چشمِ ناقابلِ من و به چشمِ قابلِ شما قابلیّت بدهد که جمال دلربای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شهود کنیم، ما در این دنیا از خدای متعال طلبی داریم… با جهلِ خود حرف میزنم که خدای متعال ما را با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آشنا کرده است و حبّ ایشان را به دلِ ما انداخته است اما جمال دلربای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ندیدهایم، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هر کسی که بخواهد از دنیا برود چه مؤمن باشد و چه منافق مرا خواهد دید، خدایا! ما را با ایمان از این دنیا ببر… میدانید که ما به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میگوییم: «السلامُ علی نِعْمَةِ اللهِ عَلَى الْأَبْرَارِ وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ»[5] سلام بر عذابِ خدای متعال بر گنهکاران و سلام بر نعمتِ خدای متعال بر نیکوکاران، همانقدر که وقتی شما نامِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را میشنوید و همهی وجودِ شما تلألو پیدا میکند وقتی معاویه بشنود همهی وجودِ او غرق در تاریکی میشود، «السلامُ علی نِعْمَةِ اللهِ عَلَى الْأَبْرَارِ وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ»، سلام بر عذابِ خدای متعال بر گنهکاران و نعمتِ خدای متعال بر نیکان، «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ»[6]، لذا حقیقتاً کسی نمیتواند دربارهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام غلو کند، یعنی اینکه تصوّر کند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا برده است، کسی در وصف نمیتواند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا ببرد، بلکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! من نمیتوانم آن جایی که تو هستی توصیف کنم، چه برسد که بخواهم بالا ببرم، بالاتر از آن معنا ندارد، چرا؟ چون در این عالَمِ خاک و الفاظ کمالی برتر از آن موجود نیست، البته حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همینطور هستند، بحثِ من این نیست که معاذالله بخواهم قیاس کنم، بچهها را چه به اینکه بخواهند راجع به بزرگترها اظهار نظر کنند، خلاصه کسی حقیقتاً نمیتواند در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام غلو کند، ولی عرض کردیم حق نداریم نسبتِ ناحق بدهیم.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درِ خیبر را از جای خود کنده است و بازوی ایشان هم نلرزیده است، حال اگر کسی بگوید که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام یک درِ دیگر را که به اندازهی نیمی از درِ خیبر بوده است کنده است، این که دیگر کاری ندارد، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بزرگتر از این کار را انجام دادهاند، ولی این حرف دروغ است، محب اگر حقیقتاً محب باشد دروغ به مولا نمیبندد، دروغ نجس است، ساحتِ قدسی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از هدیهی ناپاک مبرّی است، لذا ما نمیتوانیم حقیقتاً حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا ببریم، اگر کسی خواست بعد از جلسه بیاید بگوید که من اینها را میگویم که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا ببرم، من به شما عرض میکنم که ایشان را اینطور پایین بردهاید، یا ایشان را از بندگیِ خدای متعال خارج کرده است که معاذالله نجس کرده است، همهی عظمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این است که بجز حضرت حق در ایشان نیست، جز فعلِ الهی و ارادهی الهی و مشیّت الهی در حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست، همهی عظمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به این موضوع است؛ کسی نمیتواند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا ببرد.
بعضیها این غلو را سه قسم کردهاند، گفتهاند یا غلو در ذاتِ حضرت حق است، یعنی کسی برای ذاتِ خدای متعال شریک قائل بشود، کسانی بودهاند که اینطور بودند، کسی در صفاتِ حضرت حق بیان کند، که اگر فرصت شد اینها را عرض خواهم کرد، یعنی مثلاً انسان حیّ و قیّوم و قدیر و خالق و رازق را به کسی نسبت بدهد، اگر فرصت شد راجع به اینها هم عرض میکنم، یکی هم اینکه در فضائل نسبت بدهد، ما عرض کردیم که کسی نباید در فضائل نسبتِ دروغ بدهد ولی کسی نمیتواند در فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بالا ببرد.
غلو از کجا بوجود آمد؟
این غلو از کجا بوجود آمده است؟ اگر ریشهی آن معلوم بشود انسان حرفِ بیهوده نمیزند.
اولین غلات، اولین کسانی که آمدند و به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام جسارت کردند و حرفِ ناحق به ایشان نسبت دادند دشمنانِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند!
الآن مثلاً شما بخواهید بروید مرا در جایی تبلیغ کنید، مثلاً با هم رفیق هستیم و شما بخواهید برای ما مشتری درست کنید، اگر بروید و تعریف کنید میتوانید چیزهایی بگویید که طرف مشتاق بشود، اگر بگویید او معاذالله خودِ خدای متعال است، میگویند آیا شما دیوانهاید؟ یعنی اینطور او را تخریب کردهاید.
یا مثلاً من به شما عرض کنم که الآن که به محضر شما میآمدم لحظهای تمرکز کردم و کلاسِ درسی برای انبیاء علیهم السلام گذاشتم و به آنها نهج البلاغه درس دادم و آمدم!… ما کسانی را داریم که اینطور گفتهاند! ببینید شما میخندید! الآن مثلاً من بگویم که حضرت ابراهیم علیه السلام از شاگردانِ خوبِ بنده است! این بجز تخریبِ من نیست!
یعنی به کسانی که شخصیتی دارند این مطلب را بگویید و مثلاً بگویید شوخی است میگویند چه شوخیِ سبکی است! و اگر بگویند جدّی است و غیرتِ دینیِ آنها طوری باشد که سرضرب باشد ما را میزنند اگر نه میگویند که ما چه عمری در اینجا تلف کردیم! و اینطور آن شخص تخریب میشود.
اصلاً برای اینکه اهل بیت علیهم السلام را تمسخر کنند دشمنان این نسبتها را به آنها میدادند.
لذا ما حقیقتِ امامت را برتر از حقیقتِ نبوّت میدانیم ولی وقتی میآمدند و به ائمه علیهم السلام میگفتند که شما پیغمبر هستید آن بزرگواران برمیآشفتند، چرا؟ چون این هم همانقدر در اذهانِ عموم اهل بیت علیهم السلام را تخریب میکرد، مثلِ اینکه بگویند امام صادق علیه السلام پیغمبر است و به او وحی میشود و دینِ جدید دارد!
الآن که میگویند بهایی دینِ جدید است برای ما فحش است، اگر به کسی بگویند دینِ بهایی دارد و جدید است برای او فحش است.
لذا برای اینکه اهل بیت علیهم السلام را تخریب کنند… کمااینکه شنیدید تا آن شخص آمد و به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: آیا شما نبی هستید؟ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «وَیحَکَ، أنا عبدٌ من عبیدِ محمد».
شما میگویید حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این همه جا از خودشان تعریف کردند، آن هم تعابیری که حیرتانگیز است، «فإنّا صنائع ربّنا و الناس بعد صنائع لنا» حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خود را به معاویه اینطور معرّفی نمودهاند: «ما صنعتِ خدای متعال هستیم و همهی عالَم برای ماست»!
روایتی از امام زمان ارواحنا فداه نقل شده است که «إنّا صنائع ربّنا و الناس بعد صنائعنا»، یعنی اصلاً مردم هم صنعتِ ما هستند، مردم دستپرودهی ما هستند، وقتی هم میفرمایند «مردم» منظور شیعیان نیست، منظور بشریّت است، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این را به معاویه فرمودهاند، ببینید ابن ابی الحدید سنّی ذیلِ این حدیث چه گفته است، دیگر نمیداند چه بگوید، میگوید:«هذا کلامٌ جلیل»، یعنی من چه بگویم؟ اصلاً این را چه تعریف کنم؟ دیگر فکرِ او نمیخواند! این را باید چطور تفسیر کند که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خلیفهی چهارم بشود؟
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام که از خود تعریف میکردند، حال اینکه شما نبی هستید، آن هم در حد یکی از این 124000 نبی… چون این موضوع در موضعِ تخریب است، برای اینکه اهل بیت علیهم السلام را از چشمِ مردم بیندازند یکی از بهتانها این بود که میگفتند «اهل بیت میگویند که من پیامبر هستم»!
«زهری» نزدِ امام سجاد سلام الله علیه میرفت «عبدالملک مروان» میگفت: «ما فعلَ نبیُّکَ یا زهری؟» یعنی پیامبرت چطور است؟ یعنی مسخره میکرد.
این دشمنان بودند که ابتدا غلو درست کردند، آن هم برای اینکه ما را تخریب کنند، دو گروه دشمن در غلو خیلی به ما ضربه زدند، یکی اینها بودند.
«مغیرة بن سعید» لعنت الله علیه بردهی «خالد بن عبدالله قسری» بود، «خالد بن عبدالله قسری» به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فحش میداد و غلامِ او بینِ شیعهها میگفت: علی خداست! این غلام برای همان شخص است، برای اینکه میخواستند درِ خانهی اهل بیت علیهم السلام را خلوت کنند از این جفنگیات میگفتند، دشمنان این کار را میکردند، چرا؟ چون اگر محب واقعاً محب باشد یک جایی اشتباه هم بگوید چون مولای خود را دوست دارد اگر بفهمد اشتباه کرده است بلافاصله برمیگردد.
داستانی از «معلی بن خنیس» در مورد غلو
آیا ممکن است ما اشتباه کنیم؟ بله ممکن است اشتباه کنیم منتها اصرار نمیکنیم، «معلی بن خنیس» که شهید راهِ ولایت است میگفت: «ألاوصیاء انبیاء» یعنی اوصیایِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم پیامبر هستند، چون خیلی چیزها از امام صادق علیه السلام مانندِ علمِ امام، اخبارِ امام از غیب، شخصیت حیرت انگیزِ امام و… میدید؛ ان شاء الله فدای امام رضا علیه السلام بشوم، ایشان جزوِ ائمهای بودند که ریخت و پاش میکردند، امام رضا ععع خیلی کریم هستند، مثلاً در حالِ رد شدن بودند و هارون را دیدند و فرمودند: بالاخره من و این شخص در یک حجره میرویم… امام رضا علیه السلام بر خلاف پدر بزرگوارشان و آباءشان خیلی ریخت و پاش میکردند، «معلی بن خنیس» مثلاً میخواست بگوید مگر یک پیامبر چه چیزی دارد؟ امام صادق علیه السلام همهی آنها و بلکه بالاتر از آنها دارد، ولی امام صادق علیه السلام نبی نیستند، مثلاً رئیس جمهور رئیس جمهور است ولی وزیر نیست، مثلاً اگر بگویید رئیس جمهور وزیر آموزش پرورش است حرفِ غلطی است، «معلی بن خنیس» برای اینکه خیلی امام صادق علیه السلام را دوست داشت میگفت: «الأوصیاء انبیاء»، امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: ما از کسانی که بگویند ما از انبیاء هستیم بیزار هستیم، «معلی بن خنیس» آمد و گفت: آقا جان! غلط کردم!
یعنی اگر کسی محب باشد حرفِ اشتباه هم بزند بلافاصله عذرخواهی میکند، اما این غلاطی که دشمن هستند اگر امام اعلامِ بیزاری کند میفهمد که راهِ درستی میرفته است، یعنی کاری کرده است که دقیقاً همان اشتباه است، لذا آن اشتباه را تکرار میکند.
جایگاه «بابها» در مسئلهی غلو
هرچه فشار بر اهل بیت علیهم السلام بیشتر میشد این غلات بیشتر میگفتند، غلو اصلی در دورهی اهل بیت علیهم السلام این بود که یا برای اهل بیت علیهم السلام حلولِ حضرت حق یا تناسخ قائل میشدند، (معاذالله)… بعد برای اینکه بتوانند مشتری جمع کنند دقیقاً آن مسیرِ خلافِ اهل بیت علیهم السلام را میرفتند، آن هم چه بود؟ این بود که… غالی برای چه غلو میکرد؟ برای اینکه دکانداری کند، آیا اینهایی را ندیدهاید که میگویند فلانی روی هوا میچرخد یا روی آب راه میرود و یا ضمائر را میخواند و استخارههای او محشر است و …؟
مثلاً میگویند: آیا میخواهی تا من بروم و برای تو استخاره بگیرم؟ یعنی میخواهد واسطه بشود، یعنی من بابِ او بشوم، آن شخص را طوری خدا نشان میدهد که خودِ او شبهِ خدا بشود، یعنی خودِ او پیامبر بشود، لذا این غلات عمدتاً ادعای بابیّت میکردند، یعنی راه رسیدن به امام، کسی که ارتباط دارد.
اگر الآن شما بشنوید که کسی هست که با امام زمان ارواحنا فداه ارتباط دارد، حالتِ نگاهِ شما به او چه میشود؟ آن رؤسای غلات خودشان هم شخصیت پیدا میکردند و هم پول درمیآوردند و هم عزّت و احترام داشتند.
حال جایی که بیدینی زیاد میشود و ادّعای بابِ امام راه میافتد، بویژه هرچه ائمهی ما به سمتِ آخر میروند دسترسیِ مردم به امام سختتر میشود و خفقان بیشتر میشود، هرچه دسترسی سختتر باشد آنکه باب میشود قیمتِ بیشتری پیدا میکند، حال گاهی این بابها با یکدیگر رقابت میکردند، مثلاِ یکی میگفت نیاز نیست نماز بخوانید، دیگری میگفت زناء آزاد است، بروید و در تاریخ ببینید، ابتدا عبادات را تعطیل میکردند… یکی میگفت نیازی به حج نیست، حج این است که به دورِ امام بگردید، حج این است که دستِ تو به دستِ من بخورد که من دستِ خود را به دستِ امام برسانم، دیگری میگفت نیازی به نماز نیست، دیگری میگفت نیازی به روزه نیست، بعد میگفتند که ما دیگر پاک شدهایم، ما مثلِ دریا شدهایم، شراب… متأسفانه این نسبت به شمس تبریزی هم نقل شده است، ایشان بشدّت متّهم به شرابخواری است، با همین استدلال، ان شاء الله که دروغ باشد، میگویند چرا؟ چرا شیخ شراب میخورد؟ میگوید: اگر در آب قلیل یک قطره نجاست هم بریزد نجس میشود اما شیخ دریاست! یک کوزه شراب هم دریا را نجس نمیکند!
این بابها مدام بایکدیگر رقابت دارند، میلِ انسان هم به این است که آزاد و رها باشد، لذا دیگر فسق و فجورهایی که دیگر نمیشود در اینجا اسم برد، همین چیزهایی که در این دنیا این بدبختها برای آن رژه میروند، همهی این اتّفاقها میافتاد، این اشخاص چه کسانی بودند؟ اصلاً به امام ایمان نداشتند! از چه چیزی سوءاستفاده میکنند؟ از محبّتِ مردم نسبت به اهل بیت علیهم السلام!
کلیدِ این غولِ غلوکننده را نخوردن چیست؟ همان چیزی که هفتهی گذشته عرض کردیم، امام بالاتر از آن چیزی است که غلوکننده میگوید ولی لزوماً آن چیزی که غلوکننده میگوید نیست. وقتی ما میخواهیم چیزی به امام معصوم نسبت بدهیم باید دلیل داشته باشیم.
آیا با غلو جایگاه اهل بیت علیهم السلام بالا میرود؟
مثلاً میتوانیم بگوییم که حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به صد و پنجاه میلیون نفر یک میلیون درهم دادند؟ خیر! عالَم برای امام است، امام اگر عنایت و اراده کند همه ریگهای بیابان طلا میشوند اما نقل شده است که امام به یک میلیون نفر آنقدر دینار داده باشند، امام بیش از این دارد که بدهد اما این موضوع صحت ندارد. برای ما نقل شده است که مثلاً در فلان جا امام هفتاد و سه درهم به فقیر دادهاند، ما میتوانیم این را بگوییم ولی بیشتر از آن را… بیشتر از آن نه از جهتِ بیشتر بودن، من چند مرتبه گفتهام که واقعاً اگر به من بگویند برای اهل بیت علیهم السلام فضیلت بگو نمیتوانم بگویم، فضیلت را نمیشود بیان کرد، چرا؟ جون از دایرهی لفظ بیرون است.
امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره فرمودند: «آتاكُمُ اللهُ ما لَمْ يُؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمينَ»، بیش از این نمیشود توصیف کرد، میفرمایند: خدای متعال به شما چیزی داده است که به احدی نداده است، به انبیاء هم نداده است! حال اینکه آن چیست را من نمیدانم، اصلاً قابل فهم نیست، برای همین «وَلايَطْمَعُ فى اِدْراكِهِ طامِعٌ» اصلاً کسی نمیتواند طمع کند، اصلاً به وهمِ کسی نمیآید.
لذا این نیست که من میگویم غلو نکنید یعنی نگویید امام به ده هزار نفر کمک کرده است چون امام به شش هزار نفر کمک کرده است، نخیر! شما میخواهید چه چیزی را فضیلت حساب کنید؟ به ده هزار نفر؟ بگو به صد میلیارد نفر! این که برای امام چیزی نیست!
مگر اگر به شما بگویند حضرت حق به صد میلیارد نفر روزی داد میگویید چقدر زیاد است؟ نه! خدا است دیگر! آیا تعجّب میکنید؟ خدای متعال شاهد است همانقدر که من از این موضوع تعجّب نمیکنم که حضرت حق رازقِ عباد است همانقدر تعجّب نمیکنم که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باذن الله رازقِ عباد باشد! اما نمیشود به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبتِ غلط داد، آن چیزی را نسبت میدهیم که نوشتهاند، یعنی زیادهگویی از جهتِ انتصاب نمیکنیم، وگرنه ما اینها را فضیلت نمیدانیم.
مطلبی ناب از علامه مجلسی رحمة الله علیه در مورد «خالق» و «رازق»
علامه مجلسی رحمة الله تعالی علیه مطلبی فرمودهاند که خیلی زیباست، چیزهایی در معارف است که متأسفانه اینها را در منبرها نمیگویند، ان شاء الله خدای متعال لعنت کند آن کسی را که حقایقِ اهل بیت علیهم السلام و عقاید را به مردم نمیگوید و مردم را با خواب و خیال سرِ کار میگذارد، علامه مجلسی رحمة الله تعالی علیه خیلی زیبا فرمودهاند، خدای متعال شاهد است که اگر علامه مجلسیها نبودند ما امروز دست بسته نماز میخواندیم و بعضی ملعونین را قبول داشتیم، علامه مجلسی رحمة الله تعالی علیه میفرماید: اگر ما بگوییم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مستقلاً خالق است همان حرفِ نجسی است که من عرض کردم، این را که هیچ عاقلی نمیگوید، اگر بگوییم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باذن الله خالق است، قرآن کریم در مورد عیسی سلام الله علیه روحی له الفداه که نوکرِ امام زمان ارواحنا فداه است میفرماید: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ»[7]، قرآن کریم صراحتاً میگوید حضرت عیسی سلام الله علیه خاک را برمیداشتند و به شکلِ پرنده درمیآورد و فوت میکردند و پرنده میشد و پرواز میکرد! این دیگر چیزی نیست که بگویید روایت است و من شک در صدور دارم، این دیگر آیه است، آیا امکان دارد بشر خلق کند؟ این آیه است دیگر! مگر اینکه کسی قرآن کریم را قبول نداشته باشد، اما ما در حال صحبت با مسلمانها هستیم و با خودمان کار داریم، اگر کسی باذنالله… آیا ممکن است حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باذن الله خلق کند؟ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام که حضرت عیسی علیه السلام روز قیامت برای ارتقاء مقام دستِ خود را به سمتِ ایشان میبرد نمیتواند این کار را کند؟ مسلّماً میشود؛ علامه مجلسی میگوید: آیا ممکن است او رازقِ ما باشد؟ میگوید اگر بگویید رازق مستقل از خدای متعال که این همان نجاست است، اگر بگویید خزنهی علمِ خدای متعال است، اگر بگویید حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کلیددارِ همهی گنجینههای ثروتِ حضرت حق است که هست! آیا باذن الله میتواند روزی بدهد؟ بله!
عبارتِ زیبایی که از علامه مجلسی هست این است که میگوید: ولی ما تأدّباً از اهل بیت علیهم السلام یاد گرفتهایم که به اهل بیت علیهم السلام خالق و رازق نمیگوییم، چون اهل بیت علیهم السلام جایی در روایات خودشان را خالق و رازق معرّفی نکردهاند.
آیا ممکن است اهل بیت علیهم السلام بتوانند خلق کنند؟ بله که ممکن است! حتّی ممکن است باذن الله عیسی خلق کند نه طیر! اما آیا میتوانیم به او خالق بگوییم؟ نخیر! چرا؟ چون از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است که اگر کسی به آنها «خالق» میگفت مشمئز میشدند، چون ادبِ مع الله دارند، یعنی چه؟ یعنی الآن استادِ من در جلسه بیاید، من هر چه دارم از او دارم و او صدهاهزار چیز دارد که من ندارم، اگر بگویند «خطیبِ ارجمند» بگویند من خجالت میکشم، ادبِ مع الاستاد این است که من چه کسی هستم؟ من خاکِ پای او هستم و هرچه دارم از او فراگرفتهام؛ اگر مقابلِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کسی معاذالله «خالق» بگوید ایشان همواره خود را در محضر حضرت حق میبیند، ادب مع الله حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این است که خجالت میکشد؛ همانطور که در قرآن داریم که فرمود: ای عیسی! تو گفتی که من پسرِ خدا هستم و اینها را خلق کردم؟ حضرت عیسی علیه السلام میفرماید: معاذالله خدایا! من از این حرفهایی که به من نسبت دادهاند بیزار هستم.
لذا بدونِ اینکه ما بخواهیم مقامِ اهل بیت علیهم السلام را در مقامِ امکان کتمان کنیم اهل بیت علیهم السلام دوست ندارند در شعر یا متنمان بگوییم «یا رازقُ» «یا خالقُ» یا بعضی از الفاظ، «یا من اسمه دواء» ایرادی ندارد، همهی اسامیِ فعلِ خدای متعال را میتوان بیدردسر برای معصوم گفت، یعنی چه؟ یعنی بگو «یا سریع الرّضا»، یعنی بگو مرا ببخش، «اغفر لمن لا یملک الا الدعاء»، محضرِ معصوم میروید و میگویید: «يا وَلِىَّ اللهِ اِنَّ بَيـْنى وَبيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا يَاْتى عَلَيْها اِلاَّ رِضاكُمْ»[8]، یک زمانی میگویید از من نزدِ خدای متعال شفاعت کن، یک زمانی میگویید خودِ شما مرا ببخشید! نه اینکه واسطه بشوید تا خدای متعال مرا ببخشد، یک زمانی به حضرت معصومه سلام الله علیها میگوییم: «یا فاطِمَةُ إشفَعی لی فِی الجَنَّة» یعنی ما را شفاعت کنید که دستِ ما را بگیرند و بهشت ببرند، یک زمانی به امام رضا علیه السلام میگوییم «مرا به بهشت ببر»، این ایرادی ندارد، این جزوِ عقایدِ ماست، اما اهل بیت علیهم السلام دوست ندارند بگویید که…
علامه مجلسی رحمة الله تعالی علیه بعد از اینکه روایات را جمع کرده است میفرمایند که اهل بیت علیهم السلام دوست ندارد بگویید «یا خالق» و «یا رازق»، محبّ اگر مولا را دوست دارد چیزی که مولا را اذیت کند نمیگوید.
اگر شما خیال کنید که گفتید حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خالق و رازق است و او را بالا بردید هم اشتباه کردهاید! چون حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بالاتر از آن چیزی است که در وهمِ ما بگنجند، منتها نباید به ایشان چیزی نسبت داد که خودِ ایشان مشمئز میشوند، و نباید به دروغ گفت که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مرا خلق کرده است!
آیا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام واسطهی فیض است؟ بله! «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرَی»[9]، «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ»[10]، خدا کند که انسان دید داشته باشد، آن لحظهای که زمین تشنه است و باران میبارد اگر چشمِ کسی باز باشد از امام زمان ارواحنا فداه تشکر میکند، «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ»، وقتی زمین تشنه است به امام زمان ارواحنا فداه متوسّل میشود، چون «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ».
لذا زیاده گویی کردن اهل بیت علیهم السلام را اذیّت و ناراحت میکند و نباید این کار را انجام داد.
اما بعضی حرفها هم هست که به ما نسبتِ غلو دادهاند، الآن وقت گذشت و نمیخواهم بگویم، باید استخاره کنم که آیا این بحث را در جلسهی بعد ادامه بدهیم یا نه، که مثلاً ما میگوییم اهل بیت علیهم السلام خیلی چیزها را میدانند، آیهای در قرآن کریم داریم که به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد منافقان میفرماید: «لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ»[11]، تو اینها را نمیشناسی و من اینها را میشناسم؛ میگویند اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به همه چیز علم داشت یا حداقل در این حد که ضمایرِ بندگان را بشناسد طبقِ این آیه منافقین را نمیشناسد، در مقابلِ آن هم آیات و روایاتی داریم که نشان میدهد که میشناسند، مثلاً «امام و پیامبر شاهدِ اعمالِ امّت هستند»، مگر میشود «شاهدِ اعمالِ امّت» از اعمالِ امّت خبر نداشته باشد؟ این را چه بگوییم؟ حال استخاره میکنیم اگر خوب آمد ادامه بدهیم و اگر خوب نیامد خطبهی دیگری را میخوانیم.
این ایّام ایّامِ امام رضا علیه السلام است، شروعِ ماه ذی القعده ولادتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نیست، شاید باشد و شاید هم نباشد، نمیدانیم ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها چه زمانی است، ای کاش روز اول ماه ذی القعده را روز بزرگداشت و بلکه دهه را دههی بزرگداشتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرار میدادند، بلکه ماه ذی القعده را ماهِ بزرگداشتِ حضرت معصومه سلام الله علیها قرار میدادند.
من به طریق معتبر شنیدهام که مرحوم آیت الله نجفی مرعشی فرموده است که پدرِ من به شوقِ زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از نجف به قم آمده است که به حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برود تا زیارت کند، ما هر زمانی که به حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها میرویم قبل از سلام به حضرت میگوییم: «السلامُ علیک یا فاطمة الزّهرا».
قاضی نورالله شوشتری شهید رحمة الله تعالی علیه که او را به جرمِ تشیّع در هند تکّه پاره کردند و الآن در «آگره» دفن است در کتاب «مجالس المؤمنین» نوشته است که امام صادق سلام الله علیه فرمودند: تمامِ شیعیانِ من زیرِ چتر شفاعت فاطمه معصومه سلام الله علیها هستند، و این هم هیچ چیز عجیبی نیست، خدای متعال میداند که نوکری از نوکرانِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم میتواند، انسان میتواند به خیلی جاها برسد، این از آن چیزهایی است که من نمیفهمم و فقط فرمایشاتِ اهل بیت علیهم السلام را میگویم.
روضه
این ایّام ایّامِ امام رضا سلام الله علیه است، ما اینطور یاد گرفتهایم، «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»[12]، به نیابت از امام رضا علیه السلام عرض میکنم…
آقا جان! به ما گفتند خواهرِ شما را به قم آوردند و از ایشان پذیرایی کردند، یک شخص محاسن سپیدِ آبروداری افسارِ ناقهی حاملِ حضرت معصومه سلام الله علیها را گرفتند، همه آمده بودند، همه دوست داشتند که حضرت در منزلِ آنها بیتوته کنند، ایشان با جلال و جبروتی آوردند، از آن روزی هم که خواهرِ شما از دنیا رفته است آنجا هیچ وقت مورد تعرّض واقع نشده است، بلکه گنهکارها و گرفتارها و بیچارهها آنجا رفتهاند…
من بک جمله عرض میکنم و به روح مطهّر امام رضا علیه السلام هدیه میکنم، به روح مطهّر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از طرفِ امام رضا علیه السلام هدیه میکنم، امید داریم، این بزرگواران اهلِ کَرَم هستند، سجیّهی این بزرگواران کَرَم است، امید داریم دستِ ما را بگیرند.
خیلی جاها را نمیتوانم بیان کنم، فقط اشارهای میکنم، وقتی اهل بیت علیهم السلام را از کربلا میبردند اصلاً نوعِ خبر… اخیراً این قوم و خویشِ ما که از دنیا رفت من دیدم اینکه چطور به مادرِ او خبر بدهم پروسهای دارد، یا به خواهرِ او چطور خبر بدهند، میروند و کنارِ آنها مینشینند، دستِ آنها را میفشارند و آرام آرام میگویند که حالِ او خوب نیست…
حسین جان! برای تو بمیرم که خبرِ شهادتِ تو با آتش زدنِ خیمهها به اهلِ حرم رسید… یک لحظه نگاه کردند دیدند که اسبِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام با زینِ واژگون شده در حالِ آمدن است، از یک طرف دلهای این بچّهها آتش گرفته است و از طرفِ دیگری هم باید فرار کنند…
دخترِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام اینطور فرموده است: بخدا وقتی سمتِ ما آمدند هرچه میشد ببرند… حتّی گوشوارهای که در گوشِ من بود بردند… لذا لباسهای آن بزرگواران در شأنِ آنها نبود…
اینها را به کوفه وارد کردند، وقتی کوفیها هیئتِ اینها را دیدند شروع کردند به گریه کردن، چون دیده بودند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبت به تعدّی و بیحُرمتی به کنیز در این شهرِ کوفه جلوگیری میکردند… کاروان را مقابلِ کاخِ عبیدالله آوردند… دَخَلَت زَینَبُ علی ابن…
پی نوشت:
[1] سوره ی مبارکه ی غافر، آیه ی 44
[2] سوره ی مبارکه ی طه، آیات 25 تا 28
[3] صحیفه ی سجّادیه، صفحه 98
[4] فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج۳، ص۳۴۳
[5] زیارتنامه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
[6] دعای افتتاح
[7] سوره مبارکه آل عمران، آیه 49 (وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)
[8] زیارت جامعه
[9] بحارالانوار، جلد 23، صفحه 19
[10] زیارت جامعه کبیره
[11] سوره مبارکه توبه، آیه 101 (وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ)
[12] وسائل الشیعه، جلد 13، صفحه 503